گفتگو با عوامل «چند مرد و چند زن»
اگر تئاتری خانه نشین شود؛ تئاتر میمیرد!
من موافق خانه نشین شدن هنرمند نیستم، هنرمند تئاتر اگر خانهنشین شود در نهایت تئاتر میمیرد.
نمایش «چند مرد و چند زن» نوشته رسول بانگین با کارگردانی حنیف مظفری و تهیهکنندگی مسعود والا مدتی است که در عمارت نوفل لوشاتو روی صحنه است. این نمایش در نقد جامعه سرمایهداری و روایتی از سه زوج از سه طبقه اقتصادی است که مقصر اصلی نارضایتیهایشان را دیگری میدانند. خبرنگار صبا با کارگردان و تهیه کننده این نمایش به گفت و گو نشسته است که در ادامه میخوانید:
حنیف مظفری: اگر تئاتری خانه نشین شود؛ تئاتر می میرد
درباره انتخاب این متن بگویید که چگونه انتخاب شد؟
نویسنده این نمایش آقای رسول بانگین است و کلیت متن درباره نظام سرمایهداری، فاصله طبقاتی، اعتراضات و انتظاراتی است که این آدمها از یکدیگر دارند و در پایان میبینیم که هر کدام از آنها نیز حق دارند و فقط همدیگر را آزار میدهند. هر متنی که برخاسته از بدنه جامعه باشد و به مسئله و درد جامعه بپردازد دغدغه من است. متن را که خواندم احساس کردم همان چیزی است که در جامعه کنونی با آن کلنجار میرویم. فقر و ناتوانی کارگرها و یک جامعه سرمایهداری که تنها خودش را میبیند و جامعه زیردست را لگدمال میکند.من البته با سرمایهدار مشکلی ندارم و سرمایهدار بودن چیز بدی نیست بلکه با جامعه و سیستم سرمایهداری و نگاه غلطی که برای آن تعریف شده مسئله دارم و سرمایهدار در چنین سیستمی میتواند مسیر غلطی را پیش برود.
متن این اثر چه ویژگیهایی داشت و چطور شخصیتپردازی شد؟
در این نمایش، سه زوج در شش اپیزود حضور دارند که شامل زن و مرد کارگر، زن و مرد راننده و زن و مرد کارخانهدار است که هر کدام متعلق به طبقه پایین، متوسط و بالای اجتماع میشوند. زن و مرد کارگر که نوزده ساعت سر کار هستند و همدیگر را نمیبینند، اگر چه به خودشان هم اعتراض دارند اما مسبب همه مشکلاتشان را مرد کارخانهدار میپندارند. در اپیزود بعدی، همسر مرد راننده به دلیل شرایط نامساعدی که دارند به او معترض است و در نهایت مقصر اصلی را کارخانهدار و شغل او میداند و مرد راننده هم که شاید نارضایتیهایی از همسرش دارد اما باعث مشکلاتشان را کارخانهدار میبیند. همسر مرد کارخانهدار نیز با وجود شرایط خوبی که به نظر میرسد دارند، اما به دلایلی ناراضی است از جمله این که حتی یک شام ساده هم نمیتواند با همسرش بخورد. او هم مقصر این شرایط را مرد کارخانهدار و کارخانهاش میداند. اما وقتی به مرد کارخانهدار نگاه میکنیم او هم برای همه این گلایهها و نارضایتیهایی که وجود دارد، دلیل دارد؛ اگر او چند ساعت زودتر سر کار میرود و بیشتر کار میکند به این دلیل است که باید با کارخانهها و تولیدکنندگان دیگر رقابت کند تا این چرخ کارخانه بچرخد و بتواند سفارشها را به موقع تحویل بدهد. در جایی هم میگوید که بارها خواستهام کارخانه را تعطیل کنم اما به خاطر شماها (کارگران) نبستهام چون خودم آنقدر سرمایه دارم که تا آخر عمر راحت بخورم و زندگی کنم. وقتی کارخانهدار صحبت میکند میبینیم که او هم حق دارد. همه اینها از زاویه دید خودشان محق هستند. در آخر نمایش هم راننده تصمیم میگیرد کارخانهدار را از پای دربیاورد تا بیش از این در حق او و خانوادهاش اجحاف نکند. وقتی مرد کارخانهدار کشته میشود، دیگر قضاوت با تماشاگر است که این تصمیم درست بود یا غلط. برخی از مخاطبان به این موضوع فردی نگاه میکنند و مرد کارخانهدار را گناهکار و کشته شدن را حق او میدانند و برخی هم به نظرشان تصمیم غلطی بود و گناهی به گردن کارخانهدار نبوده است. اما در حقیقت، شاید سی درصد از مسائل و مشکلات زندگی این آدمها، کارخانه و کارخانهدار بوده است اما هفتاد درصد مابقی به خودشان برمیگردد و با این حال همه دنبال این هستند که تقصیر را گردن دیگری بیاندازند در حالی که این جا فرد مقصر نیست بلکه سیستم سرمایهداری مقصر است و خیلی از تماشاگران این نکته را متوجه میشوند که این فرد غنی و کارخانهدار نماد این سیستم اشتباه است.
متن نمایش شما به اعتراض و نارضایتیها و انتظار برای بهتر شدن اوضاع اشاره دارد به نوعی بازگویی مسائل و مشکلاتی است که امروز در جامعه وجود دارد مخاطب چقدر با این نمایش ارتباط برقرار کرده و استقبال از آن چگونه بوده است؟
استقبال بسیار خوبی شد. چون سه نوع زوج از سه طبقه اقتصادی در جامعه را داریم که در اولین مرحله تماشاگران خیلی خوب با آنها همذاتپنداری میکنند. چون شبیه این آدمها را در زندگی خود و اطرافیانشان میبینند. این دغدغه امروز ما در جامعه است که آنقدر کار میکنیم که خانواده یادمان میرود و زندگی را از دست میدهیم و وقتی میخواهیم زندگی کنیم کارمان به فنا میرود و این مشکلات به مرور کانون خانواده را از هم میپاشد.این شرایط خاصی است که با داشتن برخی چیزها در زندگی به ناچار چیزهای دیگری را از دست میدهید.
شما چاشنی طنز را هم در این اثر به کار گرفتهاید. فکر میکنید کمدی و طنز چقدر میتواند در طرح مسائل مهم اجتماعی در قالب یک اثر هنری کمک کند و مثمر ثمر باشد؟
اثرگذاری طنز در ارائه یک اثر هنری یک موضوع جهان شمول است و مردم ایران هم به دلیل مسائلی که در زندگی امروز دارند، خستهترند و فشارهای عصبی بیشتری دارند و بنابراین از طنز و کمدی استقبال بیشتری میکنند. به طور کلی اگر پند و پیامی را بخواهید حدیثگونه در گوش کسی بخوانید، اثرگذار نخواهد بود. مثل بچهای که تمایلی به غذا خوردن ندارد و باید همراه بازی کردن او را تشویق به غذا خوردن کنید یا وقتی میخواهید چیزی را به او یاد بدهید لازم است که برای آموزش او هدیه و جایزهای هم برایش در نظر بگیرید. کمدی و طنز هم حکم همان جایزه را برای تماشاگر دارد که وقتی با طنازی نکتهای مطرح میشود، احساس نمیکند شعار است و راحتتر میپذیرد و بر دل و جانش مینشیند. طنز و کمدی مثل مزه شیرین از تلخی مسائل میکاهد.
بازیگران را چطور انتخاب کردید؟
یک مرحله این نمایش را با شش بازیگر در سالن شهرزاد اجرا کردم و در مرحله بعدی اجرا در نوفللوشاتو، سه تا از بازیگران را جابجا کردم چون فکر کردم دیگرانی هستند که میتوانند اثرگذارتر بازی کنند. این بازیگران را از میان همین جوانان خلاق و جویای نام که درس تئاتر را خواندهاند و رزومه چندانی ندارند، انتخاب کردم و معتقدم که خوش درخشیدند. ما دنبال بازیگرانی بودیم که نقش را خوب بفهمند که در این صورت خوب هم اجرا خواهند کرد. من معتقدم که در انتخاب بازیگر باید به شخصیت عمومی آنها نگاه کنید. درست است که بازیگر باید بتواند هر نقشی را بازی کند اما دسترسی ما به بازیگران شش دانگ یا بسیار پرهزینه است و یا خیلی دشوار که باید زمان زیادی را جستجو کنیم بنابراین بازیگرانی را انتخاب میکنیم که در شرایط معمول و شخصی خودشان به کارکتر نزدیک باشند.
نمایش شما یک اثر مینیمالیستی است. این الزام خود نمایش و برای جلب توجه مخاطب به متن اثر و دیالوگها و مونولوگهاست یا به دلیل شرایط و محدودیتهایی که در اجرای نمایش داشتهاید؟
شاید مینیمالیستی بودن به راحتتر اجرا کردن کمک کند. اما من دنبال این موضوع نبودم و متن اثر این سبک را میطلبید. وقتی درباره اعتراض صحبت میکنید و شرایط سخت را به تصویر میکشید باید در کمترین زمان ممکن باشد. انتخاب فضای مینیمالیستی بهتر روی این اثر جواب میداد. دکور خاصی نمیخواهد چون میخواهد حرف بزند و اعتراض کند. حتی می شود روی یک چهارپایه زیر نور موضعی نشست و حرف زد. هر چه رنگولعاب بیشتر باشد از نفوذ کلام کمتر میشود. وقتی بازیگر دیالوگ و مونولوگ کلیدی میگوید، تماشاگر نباید درگیر طراحی صحنه و لباس و … باشد. من هم سعی کردم کم گوی و گزیده گوی باشم و مختصر و کم کار کنم تا در کمترین زمان تاثیر خودش را بگذارد. من حتی در برخی صحنهها که دو سه بازیگر داشتم آن را محدود به تک بازیگر کردم که تمرکز چشمی و ذهنی تماشاگر روی یک بازیگر باشد و در میزانسنها و چرخش بازیگران هم نگاه مینیمالیستی داشتم.
در این عصری که همه چیز سرعت عجیبی پیدا کرده است و به سختی میتوان تماشاگر را روی صندلی تماشاخانهها نگه داشت نمایشهای مونولوگ برای تماشاگر امروز چقدر میتواند جذابیت داشته باشد؟
زمان نمایش بین ۵۰ تا ۵۵ دقیقه است که زمان استانداردی است. مونولوگ اگر تکنیک خاصی نداشته باشد، میتواند خستهکننده باشد. تک بازیگر بودن خطرناک است و باید حتما یک اجرای خوب داشته باشد و با طراحی نور خاص، دکور خاص و با حضور یک بازیگر به شدت توانا به این سمت حرکت کرد. اگر چه ذات این نمایش مونولوگ است اما این تکگوییها فقط با یک کارکتر نیست. در این نمایش ما شش کارکتر داریم که هر کدام پنج دقیقه صحبت میکنند و هر کدام در بازی و بیان جذابیتهایی دارند که تماشاگر هم خسته نمیشود. اگر فقط یک بازیگر بود به سمت سبک مینیمالیستی نمیرفتم.
نمایش شما چقدر دستخوش سانسور شد و چقدر این سانسورها به نمایش شما لطمه زده است؟
نویسنده این نمایش که دوست من است، متن تندی را نوشته بودند و اگر متن اولیه او را ارائه میکردم قطعا رد میشد اما آن را خودم با توجه به همه خطوط قرمز و محدودیتها بازنویسی کردم و در کارگردانی هم این نکات را رعایت کردم و بنابراین چیز زیادی نبود که بخواهد سانسور شود. البته چند کلمه کوتاه در متن بود که در مرحله اول بازخوانی از ما خواستند حذف بشود و ما هم حذف کردیم. در بازیها هم چیز زیادی حذف نشد به جز یک جمله از زن کارخانهدار که درباره رژیم غذاییاش حرف میزند و میگوید رژیم بی رژیم و این دو کلمه را خواستند حذف کنیم که حذف شد. جمله دیگری هم که به دلیل برداشت اشتباه حذف شد این بود که «این جهان را بردهها ساختهاند حتی خدا را هم بردهها ساختهاند» و خواستند که کلمه خدا را به کار نبریم که حذف کردیم اگر چه منظور ما خدای ساخته دست بشر و بت بود ولی بدون هیچ بحثی این جمله را حذف کردیم.
در طول هشت ماه گذشته شرایط تولید تئاتر چه تفاوتهایی پیدا کرده است و کار کردن در این شرایط چگونه است؟
ما که در دوران کرونا خانهنشین بودیم و کسانی هم که کار کردند ضرر کردند اما در دوران اعتراضات و اعتصابات پروسهای را کار کردیم و مرتب تعطیل میشد و در نهایت اتفاق خاصی نیفتاد. من معتقدم که به عنوان هنرمند وظیفه داریم چیزی را که مردم درباره دردها و مسائل جامعه نمیتوانند بگویند در قالب یک اثر هنری بگوییم. من بر این باور بودم که اشاره کردن به وقایع اخیر در اثر نمایشی کار مطلوبی نیست چون تنها محدود به یک اثر میشود و بار دیگر اجازه اجرا داده نمیشود. اما میتوان به عنوان هنرمند طوری اثر هنری را ارایه کرد که هم حرف دل مردم باشد و هم چراغ تئاتر را روشن نگه داشت.
خیلیها گفتند در این شرایط کار نمیکنیم اما به نظر من با درایت کار کردن و هنرمندانه حرف دل مردم را زدن اتفاق بهتری است.
معتقدم که باید در هر شرایطی در صحنه باشیم و درد دل مردم را به شکل صحیح و نقادانه بگوییم نه آن چنان که کار را بخوابانند و چراغ تئاتر خاموش شود. من موافق خانه نشین شدم هنرمند نیستم و فکر میکنم با درایت کار کردن هم با سیاس بودن متفاوت است و بهتر است هنرمند در هر شرایطی از اثر هنری خود برای مطرح کردن مسائل مهم جامعه استفاده کند. هنرمند تئاتر اگر خانهنشین شود در نهایت تئاتر میمیرد.
بازخوردها تاکنون چطور بوده است؟
در مجموع با وجود آن که در ایام عید نوروز اجرا داشتیم اما استقبال مخاطبان خوب بود و من هم راضی هستم. ما این نمایش را در شرایط سختی کار کردیم و فقط هفت روز برای تمرین زمان داشتیم و با این حال استقبال مخاطبان به دلیل نگاه طنازانه و کمدی آن خوب بود.
بچه های تئاتر ما واقعا مظلوم و محروم هستند. ای کاش دولت یک نگاه ویژهای به تئاتر میکرد.
وقتی هنرمند تئاتر دغدغه پول و سرمایه را نداشته باشد، با فکر و خیال باز و با آرامش کارش را بهتر انجام میدهد ولی وقتی که اجرای تئاتر از سر نیاز و گذراندن امور زندگی باشد، ناچار میشوید اثری را کار کنید که دوست ندارید.
مسعود والا: تئاتری ها خودشان هم از یکدیگر حمایت نمی کنند
مسعود والا که تهیه کنندگی این نمایش را بر عهده دارد، یک کارخانه دار در صنعت بافندگی است که پیش از این تجربه تهیهکنندگی در سینما و تلویزیون را داشته و اکنون به عنوان تهیه کننده وارد تئاتر شده و در سومین تجربه خود در نمایش «چند مرد و چند زن» حضور دارد.
حضور شما به عنوان تهیهکننده در این اثر چگونه اتفاق افتاد؟
من قصد کار کردن تئاتر با یک متن ایرانی را داشتم و کارگردان هم که سابقه دوستی با هم داریم، چند متن را پیشنهاد کردند که در نهایت متن «چند مرد چند زن» را با هم انتخاب کردیم و کار را شروع کردیم. این متن شامل سه زوج در سه طبقه اقتصادی در یک جامعه است که سه لایه از زندگی را به ما نشان می دهد. جالب است بدانید که من کارخانه بافندگی دارم که شغل اصلی من است و بنابراین برخی نکات مدیریتی کارخانه و تجربیاتی را که در این زمینه داشتم به نمایش اضافه کردیم.
تهیهکنندگی تئاتر شغل جدیدی در تئاتر ایران محسوب میشود شما چگونه به عنوان تهیهکننده وارد این عرصه شدید؟
من پیش از حضور به عنوان تهیه کننده تئاتر در زمینه تهیهکنندگی در سینما و تلویزیون فعالیت داشتم ولی به دلیل هزینههای زیادی که داشت دیگر نتوانستم بیش از این کار کنم و خوشبختانه وارد عرصه تئاتر شدم و از این بابت خوشحالم. این سومین کار تهیهکنندگی من در زمینه تئاتر است و برخلاف چیزی که شنیده بودم که تئاتر فقیر است و از آن حمایت نمیشود، فکر میکنم این خود تئاتریها هستند که از همدیگر حمایت نمیکنند.
اجرای یک نمایش در شرایط کنونی چقدر توجیه اقتصادی دارد؟
من معتقدم که در تئاتر شغلی با عنوان تهیهکننده نبوده و در حقیقت عنوان تهیهکننده در اختیار یک سرمایهگذار بوده است که پول و سرمایه خود را میگذارد و بعد از پایان نمایش هم سودش را دریافت میکند و دیگر به هیچ چیز در این اجرا کاری ندارد. من ابتدا نگاه بیزینسی به تئاتر داشتم ولی حالا تئاتر را بسیار دوست دارم و فقط دلی کار میکنم چون اگر به هر حال تئاتر هم سود دارد و میتوان از آن پول درآورد اما سود آن چندان زیاد نیست و شاید اگر پول و سرمایهام را دلار میخریدم سود بیشتری داشت اما با این حال علاقه است که من را در این عرصه نگه داشته و برای ماههای خرداد و تیر سال جاری هم برنامه اجرای تئاتر دارم. من متفاوت با جامعه تئاتری کار میکنم و فکر میکنم تئاتریها بیزینس بلد نیستند و اگر هر تئاتری یکی دو سال را در بازار آزاد کار کند، متوجه نکات مهمی برای پول درآوردن از تئاتر میشود.
ضرورت و اهمیت حضور تهیه کننده در تئاتر چیست؟
اگر پول نباشد، تئاتر نمیتواند زنده بماند. کارگردان اگر خالق اثر است، تهیهکننده هم صاحب اثر نمایشی است. خیلی از سرمایهگذاران وارد عرصه تئاتر شدند اما چون بیزینس بلد نبودند، بازیگر و سالن دار و … مبالغ گزافی را با آنها قرارداد بستند و در نهایت منجر به فرار سرمایهگذار از تئاتر شد. من معتقدم که تئاتر مثل هر شغل دیگری سود دارد و اگر سود نداشت تا امروز دوام نمیآورد اما شیوه نگاه کردن به آن بسیار مهم است. در مجموع از حضور در تئاتر به عنوان تهیه کننده بسیار راضی هستم.
میزان استقبال مخاطبان و فروش نمایش با توجه به شرایط کنونی تا امروز چگونه بود؟
برخلاف آن چیزی که از تئاتریها شنیده بودم و من را ترسانده بودند اما استقبال بسیار خوب بود به طوری که اجرای ما در نوفل لوشاتو تا هشتم اردیبهشت ماه تمدید شده است. من به عنوان تهیه کننده در کنار کارگردان که دوست من است با همراهی و مشورت موفق شدیم با تلفیقی از هنر و سرمایه یک اثر خوب روی صحنه ببریم و این عامل موفقیت ما بود.
جایگاه تهیهکننده تئاتر چقدر در ایران شناخته شده و تبیین شده و به طور کلی چه وظایفی برای او تعریف شده است؟
در بسیاری از نمایشها عنوان تهیهکننده و کارگردان در اختیار یک نفر است چون این نمایشها سرمایهگذار دارند یعنی کسی که پول و سرمایه را میآورد و در آخر سودش را از این سرمایه دریافت میکند در حالی که تهیهکننده باید از صفر تا صد در کنار کارگردان و تیم اجرا باشد. من به عنوان تهیه کننده این نمایش باید کاری کنم که کارگردان تمام حواسش فقط به کار خودش باشد. کارهایی از قبیل تبلیغات، گروه تولید، فضای مجازی، پوسترها، چیدمان تماشاگرها، تهیه لوازم آکسسوار و … همه با من است و هر روز در کنار کارگردان و تیم اجرایی حضور دارم. آقای مظفری کارگردان این نمایش با خیال راحت کار خودش را میکند و کاری به مسائل دیگر ندارد و من هم خیالم از بابت او راحت است.
به نظر شما مدیر تولید چه جایگاهی در تئاتر ایران دارد؟
من فکر میکنم که تئاتر با تلویزیون و سینما متفاوت است و در تئاتر نیازی به حضور مدیر تولید نیست و بنابراین همه کارهای مربوط به مدیرتولید را هم خود تهیهکننده باید انجام دهد و حواسش به همه چیز باشد. امیدوارم زمانی برسد که جایگاه درست حضور تهیهکننده تئاتر که آرامش را به گروه نمایش می آورد، بهتر درک و دیده شود.
اجرای قبلی شما در سالن شهرزاد بود. نظرتان درباره تئاتر خصوصی و سالنهایی مثل شهرزاد چیست؟
برعکس همه کهمی گویند سالن شهرزاد پول زیادی میگیرد من احساس میکنم کسی که در مسند شهرزاد نشسته کارش را بلد است. اگر برای این سالن پول زیادی میدهید، حتما تماشاگر دارد. کسی که برای این سالن سرمایهگذاری کرده است باید درآمدزایی هم داشته باشد و این ما هستیم که باید تصمیم بگیریم برای این سالن هزینه کنیم یا خیر. من قبلا در این سالن اجرا داشتهام و باز هم به این سالن باز میگردم چون مخاطبان خودش را همیشه دارد.
نکته آخر:
برخی میگویند حضور سرمایهگذار در تئاتر مهم نیست اما اگر سرمایهگذار یا تهیهکننده نباشد چراغ تئاتر برای همیشه خاموش است. حتی برای تئاتر دولتی هم نیاز به سرمایهگذار هست. این که پول و سرمایه برمیگردد یا نه نیاز به حضور یک کارگردان خوب دارد که با هنرش بتواند تماشاگر را به سالن تئاتر بکشاند من هم به عنوان تهیهکننده باید هنر تبلیغات خوب را به عنوان مکمل داشته باشم.