گفتوگوی صبا با حجت الله سیفی
در معرفی ایران نباید سلیقهای برخورد کنیم
در حاشیه برگزاری رویداد سومین هفته فیلم در بنیاد سینمایی فارابی با حجتالله سیفی به گپ و گفت پرداخته ایم
حجتالله سیفی کارگردان، فیلمنامهنویس، تهیهکننده سینمای ایران است، از دیگر فعالیتهای او میتوان به عضویت در شورای مرکز هنرهای نمایشی، شورای طرح و برنامه بنیاد سینمایی فارابی، شورای طرح سیما فیلم، شورای طرح و برنامه شبکه اول سیما، مؤسس و مدیرعامل سینمای جوان ایران، مشاور مرکز آموزش فیلمسازی، عضو شورای سینمای وزارت ارشاد، دبیر جشنواره سینمایی کیش، مدیرعامل مؤسسه فرهنگی و هنری ناهید فیلم اشاره کرد. خبرنگار صبا در حاشیه برگزاری رویداد سومین هفته فیلم در بنیاد سینمایی فارابی، با او گپ و گفتی داشت در ادامه میخوانید
ارزیابیتان را درباره رویداد هفته فیلم چین که درحال برگزاری در بنیاد فارابی است، بگویید؟
هر اتفاق فرهنگی و ارتباطگیری کشورها به مثابه هنر، طبیعتا نقش تاثیرگذاری روی طرفین خواهد داشت. این اتفاقات علاوه بر استقبال در مرحله بعدی نیاز مبرم به توسعه بخشی نیز دارند. به این معنی که دوستان برگزار کننده و هنرمندان ایرانی در این برنامهریزی ملزم و محدود به یک کشور نشوند و امید است که در آینده شاهد برگزاری هفتههای فیلم بیشتر و تعامل فرهنگی، هنری با سایر کشورهای دیگر باشیم به خصوص با کشورهای پیرامون و نزدیک به ایران مانند تاجیکستان، پاکستان و …که اتفاقا پیوندهای فرهنگی بیشتری را با ایران دارند. در این زمینه؛ ما هر چقدر دامنه ارتباطات فرهنگی، هنری و سینمایی خود را با کشورهای دیگر گسترده کنیم این صدا در جهان انعکاس بیشتری پیدا خواهد کرد. واقعیت این است که نزد کشورهای اروپایی و دور، ایرانیان با نگاه دیگری شناخته و معرفی شدهاند! چون برای آنها هرگز دغدغه نبوده است که ایران به واقع چگونه کشوری است؟ این ما هستیم که باید نشان دهیم ایران چه کشوری است؟ یکی از کارکردهای مهم سینما، شناخت کشورهاست که در کنار تبلیغات و محصولات فرهنگی از یک کشور به سراسر دنیا مخابره و ارسال میشود. در حال حاضر درباره ایران تفکرات مسمومی در دنیا رایج شده است و این نتیجه سالها تبلغات بد از ایران است. بنابراین هفتههای مانند هفته فیلم، موسیقی و تئاتر میتواند دورنمای شفافتر و صادقانهتری از ایران را به جهان نمایش دهد، این رویدادها فرصت مناسبی هستند که ایران با حضور خود در آن ها اعلام کند که؛ ماکه هستیم و ما را چطور باید ببینید؟تعداد این دست اتفاقات هر چه بیشتر باشد، تاثیر آن هم بیشتر خواهد بود این رویدادها محدودیتی در تکرار ندارند، مانند کتاب خواندن و کسب دانش که نمیتوان برای آن حدودی قائل شد، به این معنی که هر چقدر بیشتر در این زمینه فعالیت کنیم، عرضه فرهنگی ما به جهان بیشتر خواهد شد و طبعا نتایج بهتری را کسب خواهیم کرد.
از منظر شما آیا سینمای ایران در یک سیر خطی از آغاز پیدایش تا کنون معرف فرهنگ ایرانی بوده است؟
در ارتباط فرهنگی، اولین چیزی که مهم است این است که ما متحدالشکل تصمیم بگیریم که قرار است چه چیزی را از ایران در دنیا به نمایش بگذاریم؟ در این شرایط بهترین تصمیم این است که ما به یک محصول اکتفا نکنیم! ما باید مثل فروشگاهی باشیم با محصولات مختلف و متنوع فرهنگی در انواع سبکهای هنری و به دنیا نشان دهیم که کشور ما از زوایای متعدد و جدید ببینند. از جمله سینمای اجتماعی، زنانه تا حادثهای و دفاعی، البته دفاعی محدود به سینمای جنگ نمیشود. اینکه بخواهیم با یک دست فیلم های چیپ و بسته فرهنگ ایران را در دنیا به معرض نمایش عموم دربیاوریم سیاستی است که از ابتدا شکست خورده است. متاسفم که فیلمهایی از این دست در ایران به وفور تولید میشوند، فیلمهایی که نمایانگر فرهنگ و زندگی واقعی ایرانی نیست و در آن تنها به مسائلی پرداخت شده، که به مزاج آن طرفیها خوش بیاید!
نظرتان درباره فیلم کاپیتان محصول سینمای چین که در روز افتتاحیه هفته چین اکران شد، چیست؟
کاپیتان یک فیلم معمولی، حادثهای و تماشاگر پسند بود و پاسخ گوی نیاز هنرمند امروز سینما نبود. من به دنبال زاویه و نگاه جدیدی از سینمای چین بودم که متاسفانه در این فیلم چیزی ندیدم. بهرحال کاپیتان یک فیلم بسیار معمولی در شرایط برابر بود که بعضی به آن میگویند فیلمی که در آن نه سیخ میسوزد نه کباب!
از نظر شما فیلم کاپیتان چه ویژگی ممتازی داشته که دو کشور را قانع برای پخش و اکران آن در هفته فیلم چین کرده است؟
هیچ ویژگی ممتازی نداشت. جز آنکه می خواست شهامت و جسارت قهرمان قصه را نشان دهد و مهماندارانی که آموختهاند در لحظات بحران کنار مردم باشند و مردم نیز به همین نسبت، تا رسیدن به نقطهای که همه با هم از لحظه بحران عبور کنند.
آیا این فیلم بیشتر شبیه به یک ویترین کاملا شیک و تبلیغاتی از کشور چین نبود؟
بله، دراین فیلم از پیشرفت تکنولوژی و زیر ساختهای خدماتی چین در جدیدترین حالت ممکن رونمایی شده بود و همچنین قدرت و توانمندی چین در اداره کردن بحران نشان داده شده بود.
این فیلم بازنمایی از یک حادثه هوایی بود، درست وقتی که هواپیما دچار سانحه هوایی میشود در ادامه دو رویه از مدیریت هم سو و مکمل در اتاق کابین خلبان و داخل هواپیما مهمانداران با مردم را شاهد هستیم. چه خوب بود که ما هم در فیلمهای خود به این خصایل جمعی و اجتماعی بپردازیم. منتها متاسفانه مدیران سینمایی ما فقط حرف میزنند و درست زمانی که وقت عمل میرسد درسینمای دولتی شاهد موضوعات دیگری هستیم، از سوی دیگر سینمای غیردولتی ما نیز عمدتا به دنبال نمایش تلخیهاست! در این شرایط حتی اگر هم عباس کیارستمی را به عنوان یک فیلمساز بین المللی در نظر بگیریم، سبک سینمایی او اشاعه دهنده فرهنگ و نمایش دهنده از کشور ایران نیست، کیارستمی مانند تارکوفسکی و پاراجانف و… بیشتر فیلمسازی در سبک شاعرانه است و فیلمهای او نمایشی از انسان درجهان پیرامون است.
یک فیلم را مثال بزنید که معرف فرهنگ ایرانی باشد؟
فیلم «فرش باد» به کارگردانی کمال تبریزی، تلاش تحسین شدهای بود برای اینکه فرهنگ ایران را به دنیا نمایش دهد.
صحبت پایانی:
ما باید شهامت معرفی صادقانه خود را داشته باشیم و در این میان به دنبال تلخیهای بیاندازه نباشیم و همین طور هفتههای فیلم متعددی را در کشورهای مختلف جهان برگزار کنیم از این کار خسته نشویم و این رویه را تکرار کنیم، در معرفی ایران به دنیا سلیقهای برخورد نکنیم و پکیج های متنوعی از فیلمهای ایرانی را در دنیا نمایش دهیم و ای کاش که در این مسئله قدری آزاد تر و جامع تر به سینمای ایران نگاه کنیم.
سمیه خاتون