ایمان شمسایی:
مجموعه رسانهای صبا روی بورس است
در این پرونده پای نظرات ایمان شمسایی درباره ویژگی های یک رسانه با کیفیت و پرنفوذ در دنیای امروز نشستیم.
در سالهای ۱۹۴۰ به مجموعه «سینما، رادیو، تلویزیون و محصولات مکتوبی مانند روزنامهها و مجلات» رسانه انبوه میگفتند. امروزه در دهههای نخست قرن بیستویکم، در عین این که روزنامهنگاری و خبرنگاری هم زیرمجموعه کار رسانهای محسوب میشود، اما رسانه به اینها محدود نمیشود، واژه رسانه امروز به همه کانالها و پلتفرمهایی الصاق می شود که «محتوا» را در اختیار مخاطب قرار میدهند.گاهی چنین به نظر میرسد که عملاً همه چیز رسانه است. مؤسسه فرهنگی هنری وصف صبا در سال ۱۳۸۰ با مدیریت محمد رضا شفیعی تاسیس شد و از آن زمان تا به اکنون در تولید آثار هنری در سینما و تلویزیون اقدامات شایانی داشته است. این موسسه در سال ۱۳۹۲ اقدام به تاسیس و انتشار روزنامه صبا نمود و برای گسترش فعالیت های رسانهای خود در سال ۱۳۹۴ به تاسیس پایگاه خبری «صبا خبر» در حوزه فرهنگ و هنر با سرمایه بخش خصوصی و مجوز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اقدام کرد. این پایگاه خبری با بهره گیری از خبرنگاران فعال، حوزههای متعدد را در عرصه فرهنگ و هنر پوشش میدهد. طوری که بسیاری از وجوه هنری مغفول مانند فیلم کوتاه، مستند، بازی، تجسمی و… «صبا» را تنها رسانه خود میداند. همچنین موسسه صبا در سال ۱۳۹۸ اقدام به تاسیس ماهنامه صبا با محوریت نقد و تحلیل برای مخاطبان سینما و تلویزیون کرده است. روزنامه صبا با محوریت گفتگو و گزارش، خبرگزاری صبا با محوریت خبر دقیق و فوری و ماهنامه صبا با محوریت نقد و تحلیل حلقه رسانهای صبا را کامل میکنند. این مجموعه رسانه ای با شعار رسانه هنرمندان می کوشد نگاهی عمیق به حوزه فرهنگ و هنر داشته باشد. خبرنگار صبا به مناسبت یازدهمین سالگرد، روزنامه فرهنگی و هنری صبا، به سراغ ایمان شمسایی رفته است. ایمان شمسایی از آبان ماه سال ۱۴۰۰، اوایل دولت سیزدهم طبق حکمی از سوی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، به عنوان مدیرکل مطبوعات و خبرگزاریهای داخلی منصوب شد، ایشان که از سال ۱۳۸۰ با انتشار اولین مطلب سینمایی خود به عنوان یک خبرنگار سینمایی پا به عرصه مطبوعات گذاشته و در این مدت به صورت مستمر در این حوزه فعالیت داشته است. در این پرونده پای نظرات ایمان شمسایی درباره ویژگی های یک رسانه با کیفیت و پرنفوذ در دنیای امروز نشستیم، شمسایی با نگاهی جامع به رسانه، تجربیات خود را در این حوزه پر اهمیت با مخاطبان صبا درمیان گذاشت که در ادامه می خوانید.
عملکرد و وضعیت رسانههای فرهنگی و هنری را در ایران چگونه ارزیابی میکنید؟
مفهوم رسانه بسیار کلی است، در حال حاضر تمامی منابعی که حاوی اطلاعاتی هستند تحت عنوان رسانه از آنها یاد می شود. اما در واقع رسانه به دو بخش تقسیم می شود بخشی که طبق آئین نامه مطبوعات از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و مراجع قانونی برای نشر اخبار وانتشار محتوا مجوز اخذ کردهاند مانند انواع پایگاه های خبری و خبرگزاری های فعال در کشور و همچنین نشریات ،روزنامه ها، مجلات و ماهنامههایی مانند صبا، کیهان، فیلم امروز و… که در حال فعالیت هستند و بخش دوم دیگری که بدون اخذ مجوز در حال انتشار محتوا به روشهای مختلف در فضای مجازی و … هستند، که در زبان امروز از آن تحت عنوان انسان رسانه یاد می شود، با پیشرفت صنعت رسانه در جهان ما با پدیده انسان رسانههای بیشتری مواجه هستیم که اتفاقا عده کثیری از این انسان رسانهها خود اصحاب هنر هستند. با ورود انسان رسانههای که اخبار و اطلاعاتی را روی صفحات مجازی و یا توییتر خود منتشر کردند، رسانه محوریت خود را در پوشش خبری از دست داده است و به زبانی دیگر نمی تواند مدعی باشد اولین انتشار دهنده از یک منبع اطلاعاتی و یا خبری است. به طور مثال وقتی شخصی همچون ابراهیم حاتمی کیا خبر استارت زدن فیلم خود را در صفحات مجازی منتشر می کند دیگر رسانه نمیتواند مانند گذشته مدعی انتشار خبر داغ و دسته اولی باشد. در واقع رسانه های رسمی خصوصا در حوزه فرهنگ و هنر مرجعیت خود در حوزه اطلاع رسانی از دست دادهاند، و این به دلیل وجود همین انسان رسانه هاست. اما در کنار همین بحث رسانه با کم کارکرد شدن در این بخش، در بخشی دیگر به صورت آکادمیک تر همچنان اولویت و مرجعیت خود را حفظ کرده است و آن هم تحلیل و توصیف خبر است که از نظر من حوزه ای بسیار مهم تر و موثرتر در رسانه امروز است و این مسئله مستلزم آن است که از افرادی در حوزه رسانه فعال باشند که از دانش رسانهای بالایی برخوردار بوده و در حوزه تخصصی رسانهای خود بر دانش روز دنیا مسلط باشند. چرا که در حال حاضر کار رسانه پیشتر از انتشارخبر و دادن اطلاعات، ریشه یابی خبر و تحلیل و نقد اطلاعات از زوایای مختلف است که رسانه به مدد آن میتواند جامعه مصرفی خود را در پیدا کردن دیدگاهی منسجم و بنیاندار راهنمایی و هدایت کند. به همین صورت است که درحوزه های چون مصاحبه، یادداشت، نقد و تحلیل و ذهنیت دادن و جهت دادن به فکر مخاطب، همچنان رسانه های رسمی پرچمدار هستند.
در گذشته روزنامههای کاغذی بیشترین مخاطب را داشتند ولی با وجود فضای مجازی و اینترنت دیگر کارکرد گذشته را ندارد، کارکرد روزنامهها را در حال حاضر چگونه میبینید؟
معتقد نیستم که روزنامه های کاغذی کارکرد خود را از دست داده اند، بلکه در زمانه حاضر کارکرد خود را تغییر دادهاند. زمانی بود که در روزنامه به صورت درشت تیتر میزدند که شاه رفت و یا امام آمد. چرا که در آن زمان تنها کانالهای اطلاع رسانی رادیو و تلویزیون و همین روزنامهها بودند و بس. اما حالا با وجود فضای مجازی و اینترنت دیگر جامعه مصرفی نیاز به این شکل از اطلاع رسانی ندارند. به همین دلیل هم روزنامههای امروز دیگر اخبار روز را با تیتر درشت درج نمیکنند. مثلا اگر در حوزه دفاعی و نظامی مسئول بلند مرتبه ای مانند آقای شمخانی از سمت خود کناره بگیرد یا استعفا دهد، روزنامه تیتر نمی زند که شمخانی رفت ویا شمخانی آمد، بلکه موشکافانه تر به زوایای دیگر این اتفاق میپردازد، مثل اینکه با برکناری فلان مسئول تکلیف آرایش امنیتی و دفاعی ایران چه خواهد شد؟! در این میان ممکن است مصاحبه ای با کارشناس و یا … داشته باشد، در حال حاضر این مسائل وظایف سنگینی است که به عهده رسانه های رسمی است. و به طور خلاصه شاهد تغییر کارکرد رسانه از حوزه اطلاع رسانی به حوزه تحلیل و دیدگاه رسانی پساجریانی را به مخاطب شاهد هستیم. به همین صورت در رسانه های هنری هم اطلاع رسانی از اینکه کارگردانی یک فیلم را شروع کرده است از اولویت و مرجعیت خارج شده و باید در همین حوزه به تحلیل این مسئله بپردازد که این فیلم چندمین فیلم اوست و با بررسی پرونده کاری او رویکرد او را در این مقطع زمانی به چالش بکشد. در پایان در پاسخ سوال شما که پرسیدید کارکرد روزنامه های کاغذی در این دوره چگونه قابل بررسی است، من در حال حاضر جایگاه و کارکرد روزنامه را مانند تئاتر می بینم، با وجود اینکه مخاطب مصرف روزانه فیلم و سریال خود را از گوشی موبایل، پلتفرمها و تلوزیون دارد اما همچنان تئاتر جایگاهش حفظ است و مخاطب خاص به خود را دارد به همین صورت فرهیختگان جامعه نیز در کنار استفاده از رسانههای دیگر همچنان طرفدار رسانه های کاغذی و مکتوب هستند و گروههای نخبه جامعه همچنان رسانه مکتوب را در ارجحیت دانشی خود قرار دادهاند.
با توجه به اینکه مجموعه رسانهای صبا در همین روزها ۱۱ ساله شده است، عملکرد این مجموعه را در طول فعالیت هایی که در حوزه فرهنگ و هنر کشور داشته است، چگونه دیدهاید؟
مجموعه رسانه ای صبا درانتشار محتواهای که در فضای مجازی دارد بسیار روی بورس است و خوشبختانه به دلیل اینکه به صورت تخصصی در حوزه فرهنگ و هنرکار میکند هم مرجعیت دارد و هم کارکرد. روزنامه صبا در غیاب خیلی از روزنامههای سینمایی که تعطیل و یا بسته شدهاند، جزو معدود روزنامههای تخصصی فرهنگی و هنری است که دغدغهمند در این حوزه برای اصحاب هنر و هنرمندان فعالیت میکند. و در حوزه خبرگزاری با اینکه در قانون رسانه ما تعریفی برای خبرگزاری تخصصی نداشتیم، صبا فعالیت خود را با عنوان صباخبر به صورت متمرکز بر امور فرهنگی و هنری حفظ کرده است و خوشبختانه در طول این سالیان موفق شده است یک پایگاه خبری مرجع در حوزه فرهنگ و هنر و همچنین تحلیل اخبار هنری ایران باشد. یکی از دلایل موفقیت صبا بیشک به مدیریت آن در سطح کلان بر میگردد، محمدرضا شفیعی یک چهره مهم در رسانه و همچنین یک فعال هنری در سینما و تلویزیون است که در قامت یک تهیه کننده پرکار دستی بر تولید و ساخت آثار متعدد دارد و به همین دلیل کاملا بر چالشهای این حوزه مسلط است و با رصد همه هنرمندان در این حوزه مسائل را به خوبی بازشناسی و انتشار میدهد. از رویکردهای خوب مجموعه رسانه ای صبا این است که ادبیات فاخری دارد و اهل طعنه و متلکگویی نیست و حتی درجایی هم که قصد نقد و یا به چالش کشیدن مسئلهای را دارد با ادبیاتی هنرمندانه و شکل یافته به مسائل میپردازد که اتفاقا این نوع بیان رسانهای در این شرایط بسیار تاثیرگذارتر عمل میکند. چرا که وقتی بیان رسانهای با تندی و طعنه همراه باشد در همان ابتدا مخاطب اینگونه برداشت می کند که رسانه به دنبال عداوت است نه رفع مسئله، از نظر من صبا در طول این سالها با رویکردی مصلحانه و ادبیاتی شیوا همواره بدون سوگیری به امور فرهنگی و هنری پرداخته است. البته ممکن است در زمان های هم به این مجموعه نقد وارد شود، اما چه بسا بهتر است که یک مجموعه رسانهای در طرح مسائل فرهنگی و هنری خود عملکرد تمامی سازمان های مرتبط را با نگاهی صادقانه و رویکردی بومی و ملی تشریح و تحلیل کند.
به عنوان یک نظارت کننده بر عملکرد صبا فکر میکنید مجموعه صبا برای پیشرفت بیشتر، لازم است کدام بخش خود را تقویت کند؟
مجموعه صبا دارای سه بخش رسانهای مجزاست؛ روزنامه، ماهنامه و صباخبر، به نظر من اگر این سه بخش در یک حوزه متحدالشکلتری، فعالیت خود را خصوصا در فضای مجازی بیشتر کنند، موفقیت بیشتری خواهند داشت. صد البته این مسئله به این خاطر است که در حال حاضر هم شاهد موفقیت این مجموعه هستیم اما با تمرکز و متحد عمل کردن سه رسانه در یک خط قوی و قدرتمند، حتما موفقیتهای بیشتری را در این حوزه حاصل خواهند کرد.
یکی از مهمترین وظایف خانواده مطبوعات، انعکاس چالشها و مطالبه خواستههای هنرمندان از مدیران فرهنگی است. فکر میکنید مطالبهگریهای رسانهای تا به حال منجر به ارتقا سطح فرهنگی و هنری شده است؟
حتما همین طور است، مثلا اخیرا روزنامه صبا به صورت متمرکز روی بازشناسی بحث تعطیلی و تحریم کار هنری فعالیت کرده بود که منجر به انعکاسهای خوب و نتیجه بخشی در هر دو سو شد و یا گزارشهای خبری که درباره صندوق اعتباری هنر داشت، برای خود بنده که در وزارت ارشاد مشغول به فعالیت هستم، چالش برانگیز شد و پیگیرانه آن را دنبال کردم.
در شرایط حاضر که انسان امروز در معرض اخبارهای کذب و محتواهای ناامن است، رسانه های رسمی چگونه میتوانند با این مقوله ها مقابله کنند؟
پیرو همان بحث آغازین، رسانهها باید خود را به سلاح دانش و تحلیل مزین کنند و از کارکرد سنتی خود که اطلاع رسانی صرف بود فاصله و کارکرد خود را تغییر دهند. در حال حاضر خبر رسانی و یا اتهام وارد کردن در تیتر خبری و … را هر کسی در هر پلتفرمی می تواند انجام دهد، اما انجام اینکه یک خبرنگار در حوزهای تخصصی مصاحبه ای جامع با یک کارشناس در مورد مسئله ای در قالب پنج یا شش هزار کلمه داشته باشد از عهده هر کس خارج است و تنها رسانه رسمی امروز است که می تواند با نفوذی که در بین اهالی هنر و فرهنگ و تعاملی که با مردم دارد این پل ارتباطی سازنده را بنا کند. بحث تعاملی بودن در این میان بسیار میتواند اثر بخش باشد و همچنین متمرکز شدن بر نگارش نقد، تحلیل و گزارش ویادداشتهای تخصصی هم لازم است.
آسیبی که امروز دامنگیر اکثر رسانه های و خانواده مطبوعات شده است، پیرو همان دو قطبی شدن سینما و هنر در ایران است و در پی آن قهری رسانهای رخ داده، طوری که اکثر هنرمندان با رسانه ها برای تهیه گزارش و مصاحبه و … همکاری نمی کنند، ارزیابی شما از این رخداد چیست؟
این مسئله هم به زودی حل خواهد شد، چنانچه در فضای موسیقی هم شاهد این موج بودیم که پس از مدتی فروکش کرده است، همچنین در تئاتر هم تا حدودی این مسئله حل شده است، بنابراین با گذشت زمانی اندک این موج در رسانه های بصری و تصویری هم فرو خواهد نشست و شرایط به وضعیت گذشته برخواهد گشت. چرا که هم نیاز فرهنگی مردم پابرجاست و هم شغلهای هنری مانند تمامی مشاغل دیگر در حال فعالیت هستند. خوشبختانه از نظر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مطالب در قالب های متنوعی چون نقد و تحلیل حتی اطلاعات آماری خود بینندگان قابل انعکاس است و چه بسا بهتر است که مخاطبان در این فضا، با هدایت رسانهها، فعالانه تر با نظر دادن درباره آثار هنری و… به میدان بیایند، چرا که به نگاه شخصی خود بنده رویکرد تعاملی در رسانه بسیار موفق تر پیش خواهد رفت. رسانه ای که بخشی از اخبار و مصاحبه های خود را به مخاطبان، تماشاگران وعموم مردم اختصاص میدهد در ادامه یک ارتباط دوسویه میان مردم و هنرمندان را حفظ و اشاعه میدهد، کارکرد رسانه رسمی این است که این پل ارتباطی و تعاملی را به صورت قانونمند با حفظ حریم طرفین می تواند بنا کند و آن را فارغ از حواشی به مقصد برساند. رسانه نباید کارکردی چون یک جاده یک طرفه داشته باشد.
از زمانی که وارد حوزه تصمیم گیری های کلان در بخش مطبوعات شدهاید، آیا به چشم اندازهایی که قبلا در این حوزه داشته اید، نزدیک شدهاید؟
هم بله و هم خیر، یعنی در حوزههای موفق عمل کردیم و در حوزه هایی هنوز فاصله داریم تا به آنچه که مدنظرمان است برسیم. در مسائلی چون خدمات دهی به خانواده رسانه خوشبختانه گام های مثبتی را برداشتهایم.
صحبت پایانی:
اولین مطلب من، یک متن سینمایی بود که در ۳۱ شهریور سال ۱۳۸۰ از روزنامه ابرار منتشر شد. با این تیتر که «آیا سینمای جنگ مرده است! » خوشحالم که سال ها خبرنگار سینمایی بودم و حوزه فرهنگ وهنر برایم از دغدغه های اصلی از دیرباز تا کنون بوده است. و امیدوارم بعد از این هم بتوانم ارتباط تعاملی سازنده تری با دوستان زحمت کش در حوزه رسانه های فرهنگی و هنری داشته باشم. معتقدم حتی اگر کاری از دستمان برنیاید گوش شنوای برای شنیدن مشکلات و دغدغه های این دوستان هنرمند باشیم به امید آنکه بالاخره توفیق یافته و مشکلات را یک به یک از میان ببریم.