یاسمن عشقی:
قیام علیه کلیشهها
برای من همیشه انسانها و روابط و احساساتشان جذاب است
در زمانهای به سر میبریم که رسیدن به اهداف و آرزوها دورتر از حد معمول به نظر میرسد. گویا شرایط اقتصادی و اجتماعی بیشتر از گذشته افراد را از اهدافشان دور کرده است. در این شرایط پرداختن به مستند «درخود مانده» که به هدف مهم یک مادر اشاره دارد میتواند خالی از لطف نباشد. مستند درخود مانده درباره مادری به نام بهار است که جز پیگیری هدف مهماش برای بازیگر شدن، باید به امور یکی از پسرهایش که بیماری اوتیسم دارد نیز بپردازد. درخود مانده چهارمین ساخته یاسمن عشقی است که تا به حال در چند جشنواره داخلی و بینالمللی نیز شرکت کرده است. در ادامه به گفتوگو با این کارگردان پرداختهایم
در ابتدا از خود و سابقه هنری تان بگوئید:
فارغالتحصیل کارشناسی ارشد سینما از دانشگاه هنر تهران هستم. در خود مانده فیلم چهارم من است. قبل از این فیلم «رئیس بود» اولین مستندی است که ساختم که نویسندهاش بهزاد عشقی است. این مستند درباره محمد رئیس زاده، پیشکسوت تئاتر گیلان است که نگاهی هم به تاریخ تئاتر گیلان دارد. دو فیلم دیگر من یکی به نام مکالمه با تصویر، کار پایاننامهام بود که به تأثیر تحولات اجتماعی بر نقدنویسی ایران از سال ۱۳۵۷ تا ۱۳۹۰ میپرداخت و دیگری به نام «سینما شهر سینما رشت» درباره سالنهای سینمای رشت است. زمانی این شهر یازده سالن سینما داشت و حالا فقط دو سینما دارد.
چه شد که به سراغ ساخت مستند درخودمانده رفتید و دغدغه اصلیتان چه بود؟
در سال ۱۳۹۳ یکی از هنرجوهای آموزشگاه ما در رشت پیش من آمد و شروع به دردِدل کرد. من فهمیدم که بچهای دارد که دچار اوتیسم است و من از آنجا با این بیماری آشنا شدم. آن خانم در آموزشگاه داشت بازیگری کار میکرد و نگرانیهایی درباره خانواده و فرزندانش داشت. پس از آن ما شروع به تحقیقات درباره بیماری کردیم اما همکاری چندانی با ما نشد. بنابراین شروع به خواندن مقالات و دیدن فیلمها در این خصوص کردم و ابعاد ناشناخته این بیماری را کشف کردم. اما باید بگویم که علت اصلی ساخت این فیلم برای من بیماری اوتیسم نبود بلکه ویژگیهای منحصر بفرد خودِ شخصیت بهار بود. جسارت بهار این نکته را گوشزد میکند که او علیه یک کلیشه یعنی نقش مادری قیام کرده است. او در شروع دهه چهل زندگی خود به این سوال مهم میرسد که آیا من فقط باید زندگیام را وقف فرزند بیمارم کنم؟ این سوال کلیدی باعث شکل گرفتن درخود مانده شد.
توضیحات شما درباره فیلم احتمالا توجه خواننده را به خود جلب خواهد کرد. بدین ترتیب مخاطب چگونه میتواند فیلم را ببیند؟
مستند زمانی که کارهای نهاییاش انجام شد بیماری کرونا شروع شد و برنامههای اکران اولیه ما در آن زمان تغییر کرد. در آینده نزدیک قرار است چند اکران داشته باشیم و بعد توسط پلتفرمهای آنلاین اکران فیلم را آغاز کنیم.
آیا فیلم در جشنوارههای داخلی و خارجی شرکت کرده است؟
فیلم در جشنواره فیلم کوتاه تهران ۱۳۹۹ برای اولین بار پخش شد و بعد در جشنواره تصویر سال و جشنواره ماکائو نیز شرکت کرد. البته باید این نکته را اضافه کنم که جشنوارههای داخلی به فیلمهای کاملا مستقل توجه چندانی ندارند.
درستی این نکته را انکار نمیکنم و فکر میکنم بزرگترین ثمرهای که ساخت فیلمهای مستقل در پی دارد کسب تجربه است. آیا ساختن این فیلم تجربههای جدیدی را برای شما به همراه داشت؟
من دوست دارم هر فیلمی را که میسازم همزمان تجربههای جدیدی به دست بیاورم و فرایند یادگیری را هیچگاه متوقف نکنم. درخود مانده نیز برایم همین کارکرد را داشت و در طول فیلمسازی تجربههای جدیدی را به دست آوردم. به خاطر همین من همواره قبل از اکران، فیلمهایم را در اختیار منتقدان و صاحبنظران قرار میدهم چون بر این باورم که بازخورد و نظر صاحبنظران و اهالی فن میتواند به بهتر شدن آثارم کمک کند. من همواره در حال یادگیریام.
به نظر شما تضادی که برای مادر در طول فیلم به وجود میآید و منجر به سوال کلیدی میشود از چه منظری قابل بررسی است؟
برای من همیشه انسانها و روابط و احساساتشان جذاب است. اینکه چه اتفاقی میتواند زندگی انسانها را دچار تغییر و تحول کند همواره از جذابیت برخوردار است. زمانی که پای صحبت انسانها مینشینم میتوانیم ماجرا و اتفاقات را از زاویه دید آنها ببینیم و با احساساتشان همراه شویم. مثلا بهار حق دارد هم نقش اجتماعی خود را داشته باشد و هم زنانگیاش را حفظ کند. اما چرا نگاهها به او باید طوری باشد که مجبور شود خیانت همسرش را تحمل کند؟ بهار به خاطر احساس گناه آن زمان که میخواست پسرش را سقط کند در حال حاضر فکر میکند اوتیسم فرزندش جزای عمل اوست. او باید به جبران آن احساس گناه از فرزند نگهداری کند و همزمان احساس میکند که این فرزند شاید آینده او را تباه کند.
این موضوع و مسئله خیانت تا چه اندازه در شکلگیری فیلمنامه درخود مانده اهمیت داشت؟
وقتی با بهار صحبت میکردیم به تدریج به یک طرح کلی رسیدیم. من نمیخواستم قضیه خیانت خیلی در فیلم پررنگ شود و به این وسیله از مخاطب اشک و آه بگیرم. در زمان ضبط صحبتهای بهار با او در اتاق تنها بودیم که ناگهان بغضش ترکید و منجر به این حرفها شد و همان جا بود که جرقهای در ذهنم ایجاد شد که شاید این قضیه بتواند نقطه عطفی در این مستند باشد. یک فیلمنامه اولیه داشتیم و زمانی که سر فیلمبرداری رفتیم آن ایده اولیه در کنار مصاحبه با شخصیت به خروجی نهایی تبدیل شد.
همانطور که اشاره کردید شما تنها گریزی به خیانت میزنید… به نظر شما چرا زن با وجود کنشمندی در خصوص پرداختن به حرفه مورد علاقهاش در برابر خیانت سکوت میکند؟
برای پاسخ به این سوال بهار شایستهترین فرد است. من به عنوان شخصی که توانستم بخشی از زندگی او را به نمایش بگذارم فکر میکنم ممکن است اصلا همین موضوع خیانت به بهار جرئت ادامه دادن در مسیر علاقهمندیهایش را داده باشد. او شاید تا پیش از این فکر میکرد لااقل عشقی دارد و حالا می بیند که همان را هم ندارد و شاید همین مسئله آخرین اتصالش به این زندگی بود و حالا کم کم به خود می اندیشد که کیست و از این دنیا چه می خواهد. البته این نظر شخصی من درباره این مسئله است.
شما یک پادکست تخصصی درباره سینما نیز دارید…
بله پادکستی به نام رادیو هشت و نیم که در آن به مرور کتابهای سینمایی میپردازیم و در هر قسمت درباره یک کتاب با اهالی سینما به گفتوگو میپردازیم. فصل اول این پادکست درباره کتابهای ترجمه شده تاثیرگذار در حوزه سینماست که تا به حال پنج قسمتِ آن منتشر شده و امیدواریم در ادامه هم بتوانیم به طور منظم و ماهانه منتشرش کنیم.
محمدجواد فراهانی