روزنامه صبا

روزنامه صبا

پرونده صبا درباره فیلم سینمایی«سه کام حبس»

«سه کام حبس» بیش از ایده پردازی، قصه خوبی دارد!


در این شماره از روزنامه با دو منتقد سینما درباره فیلم سینمایی «سه کام حبس» به گفتگو پرداخته ایم.

سه کام حبس فیلم درام اجتماعی ایرانی به نویسندگی و کارگردانی سامان سالور و تهیه‌کنندگی ساسان سالور محصول سال ۱۳۹۸ است. پریناز ایزدیار، محسن تنابنده و سمیرا حسن‌پور بازیگران اصلی آن هستند. سه کام حبس نخستین بار در سی و هشتمین دوره جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد و نامزد دریافت چهار جایزه شد. و جایزه بهترین نقش اول زن، بهترین نقش مکمل زن، بهترین چهره‌پردازی و بهترین فیلمبرداری را از آن خود کرد. سه کام حبس با بیش از ده حضور بین‌المللی در «جشنواره‌های معتبر جهانی» همچون جشنواره بین‌المللی فیلم هند، جشنواره فیلم‌های ایرانی استرالیا، جشنواره فیلم بین‌المللی پزارو، جشنواره فیلم هارتلند آمریکا، جشنواره فیلم میلان ایتالیا، جشنواره فیلم پیشگام چین، جشنواره فیلم‌های ایرانی فرانسه، جشنواره سلیمانیه عراق و… موفق به دریافت بیش از شش جایزه بین‌المللی در بخش‌های مختلف شده است. سه کام حبس در مرداد ۱۳۹۹ فهرست متقاضیان «پروانه نمایش» از سوی بنیاد سینمایی فارابی منتشر شد و با وجود گذشت مدت‌ها از زمان ساخت سه کام حبس، پروانه نمایش آن صادر نشد. سرانجام در دی ماه ۱۳۹۹ پروانه نمایش این فیلم تأیید و صادر شد. سرانجام در دومین جلسه شورای صنفی نمایش که در فروردین ۱۴۰۲ برگزار شد، مقرر شد تا سه کام حبس پس از سه سال انتظار در فروردین ۱۴۰۲ در سینماها اکران شود.

در خلاصه داستان فیلم آمده است: نسیم (پریناز ایزدیار) و مجتبی (محسن تنابنده) زوج جوانی هستند که تازه صاحب فرزند شده‌اند و در جنوب تهران زندگی خوب و ساده ای دارند. مجتبی ظروف پلاستیکی یکبارمصرف می‌فروشد و نسیم عروسک درست می‌کند و ترشی خانگی تهیه می‌کند. یک روز مجتبی تصادف می‌کند و نسیم تمام تلاش خود را برای نجات خانواده اش در غیاب او انجام می‌دهد اما وقتی می‌فهمد شوهر محبوبش در واقع برای تهیه پول، موادمخدر خرید و فروش می‌کند و بیش از یک سال است که کار خود را از دست داده، همه چیز تغییر می‌کند. مجتبی مقدار زیادی پول به ارباب موادمخدر بدهکار است. نسیم در شرایط دشواری قرار می‌گیرد، برای نجات همسرش چاره ای نیست جز اینکه خود باقیمانده مواد را بفروشد و در کمترین زمان به یک قاچاقچی تبدیل شود…

خبرنگار صبا درباره این فیلم با دو منتقد سینما به گفت و گو نشسته است که در ادامه می‌خوانید.

محمد جلیلوند :سینما رفتن از ارزانترین و بهترین تفریحات دنیاست

فیلم محصولی همگانی است. با این حساب آیا سه کام حبس موفق می شود مخاطب عام را با خود تا پایان فیلم همراه کند؟

مخاطب بیش از هر چیز با قصه همراه می شود. این فیلم قصه خوبی دارد که از همان ابتدا قلاب خود را در جذب مخاطب گیر می‌اندازد و تا پایان قصه هم اوج و فرودهای وجود دارد که مخاطب با اثر همراه شود. تماشاچی عام با قصه همراه می شود چرا که آنچه که ممکن است برای منتقدین مهم باشد برای تماشاچی عام مهم نیست. از نظر کارشناسان سینمایی فیلمنامه سه کام حبس قصه قابل تاملی دارد. اما دراوج وفرود ها به لحاظ داستانی در مراحلی کم می آورد و از قصه گویی در خط اصلی پیرنگ باز می‌ماند و به موقعیت های تکراری متوسل می شود. خصوصا در نیمه میانی فیلم! ممکن است در همین میانه نیز کمی مخاطب عام را نیز خسته کند. اما در هر صورت سه کام حبس سامان سالور تا حالا حدود ۱۸ میلیارد فروش بلیت داشته است و قطعا اگر در جذب مخاطب عام موفق نبود این میزان فروش حاصل نمی‌شد. البته بازی بازیگرانی چون محسن تنابنده، پریناز ایزدیار و … هم در فروش فیلم تاثیر مستقیم داشته‌اند.

برجستگی فیلم سه کام حبس که ممکن است آن را از دیگر فیلم ها در همین ژانر متمایز کند، چیست؟

این فیلم یک داستان ملودارم جامعه محور است. و بر همین اساس به نگارش درآمده است. قصه تلخی دارد که  نو و تازه نیست اما تلخی‌ای که در درام مستتر است از درون خود قصه است و از بیرون چیزی به آن تحمیل نشده است و این به نظر من نقطه قوت فیلمنامه سه کام حبس است. این فیلم قصه خود را فارغ از تصنع و اغراق به تصویر می‌کشد.

منتقدان درباره این فیلم عموما نقدهای منفی نوشته اند، چه چیز در فیلم باعث شده است که رویکردها نسبت به فیلم کمی منفی باشد؟

داستان از جای درستی شروع می شود اما در ادامه اتفاقاتی می افتد که گویا از قبل برای آن‌ها پیش زمینه چینی مناسبی رخ نداده است. داستان با  زوجی آغاز می‌شود که علی الظاهر درشرایط خوبی هستند. المان‌های کوچکی در همان پرده اول فیلم نهادینه شده است که زیربنای زندگی را متزلزل نشان می‌دهد و در واقع کارگردان سعی کرده است با همین المان‌ها هشدارهایی را از اتفاقات تلخ پیش رو بدهد، اما اینکه چرا کارگردان در این برنامه ریزی موفق نیست شاید قسمتی از آن به این برمی‌گردد که فیلم بیش از حد تلخ است و هیچ روزنه امیدی در آن گشاده نمی شود. البته پایان فیلم به صورت نمادین راهی را برای بازگشت شخصیت زن می‌گذارد که برای مخاطب دستمایه تفکر می شود. اینکه منتقدین چرا نسبت به این فیلم رویکرد منفی داشته‌اند بخش اعظم آن به این دلیل است که ما در طول این سال ها فیلم‌های اینچنینی زیاد داشتیم. فیلم های در ژانر ملودارام های اجتماعی و به شدت تلخ! شاید آستانه تحمل تماشاچی برای پذیرش این گونه از روایت‌ها به شدت پایین آمده است. در این میان منتقدین به تناسب حرفه‌ای که دارند قطعا بیشتر از تماشاچی عام فیلم می بینند. وقتی تعداد فیلم‌ها با این مضمون زیاد شود خیلی از نقاط قوت شان دیده نمی‌شود. مثلا در سه کام حبس شخصیت پردازی سمیرا حسن پور بسیار درست از کار درآمده است و بازی خیلی خوبی را ارائه می دهد. فیلم هم دارای استاندارهای کیفی خوبی است اما فیلم از ژانر و تعدد فیلمهای که دراین مدل سینمایی در این سال ها ساخته شده است ضربه می‌خورد. یکی از دلایل اینکه شاهدیم فیلم‌های کمدی فروش خوبی دارند، وجود همین فیلم هاست. مردم خسته از تلخی این ژانرها به فیلم‌های کمدی پناه می‌برند و کیفیت پایین آن را به جان می‌خرند تا کمی اوقات خود را مفرح کنند.

به نظر شما چرا تجربه سامان سالور بعد از فیلم «چندکیلو خرما برای مراسم تدفین» دیگر تکرار نشد؟

فیلم اول سامان سالور بسیار فیلم اگزوتیک و تجربی‌ای بود و از آن جمله فیلم هاست که برای سینمای بدنه و مردمی ایران لوباجب است. فیلمی که اتفاقا بسیار خوب ساخته شد و همه اجزاء آن سینمایی و درست است. و از نظر من بهترین فیلم سامان سالور تا به این لحظه است.  اما متاسفانه با چند برابرشدن هزینه های تولید، عمده تهیه‌کنندگان سینما رغبتی برای ساخت این دست آثار ندارند.  از نظر من در این شرایط کارگردانانی مثل سامان سالور سعی می کنند با ساخت فیلم های جون سه کام حبس و …پلی بسازند میان سینمایی که دوست داشتند و سینمایی داستان‌گویی که در جذب مخاطب عام هم موفق است. تجربه فروش سه کام حبس ثابت کرده است که مخاطب عام را در اکران جذب کرده و قطعا بعد از این هم در شبکه نمایش خانگی فروش بهتری را در پیش خواهد داشت.

در موضوع صحبت قبلی‌تان درباره مخاطب سینمای ایران مسئله ای آسیب زا حس کردم، چرا مخاطب ایرانی باید در معرض دو دست فیلم از دو دنیای کاملا متضاد باشد که گویا هر دو در انتقال حس زیاده روی کرده‌اند، فیلمهای کمدی غیرعمیق و فیلم های عمیقی که ریشه در تلخی و نافرجامی دارند؟ با این حساب مردم باید یا خیلی بخندند و یا خیلی گریه کنند… رویکرد متعادل چه جایگاهی در سینمای ایران دارد؟

اقتصاد سینمای ایران مانند اقتصاد کشاورزی تک محصول و یا نهایت چند محصوله شده است. در حالی که سینمای جهان، ژانرها و شاخه های متعددی دارد که هر کدام از این ژانرها در هر دوره‌ای می‌تواند مخاطبان علاقه‌مند به خود را داشته باشد. گیشه سینمای ایران در دو ژانر خلاصه شده است، ملودرام تلخ و کمدی! و به همین نسبت تهیه کنندگان هیچ رغبتی حتی برای ریسک در ژانرهای دیگر مانند سینمای وحشت، علمی و تخیلی نمی کنند. مخاطب هم به این تغذیه اشتباه خو کرده است. اگر به کسی غذای خوب بدهید به غذای خوب عادت می‌کند و بالعکس اگر غذای بد بدهید به غذای بد عادت می کند. مشکل بعدی این است که سینماگران جوان ایرانی، از عهده بومی کردن ژانر برنمی‌آیند و در ادامه فیلم‌های ژانری نیز نچسب از آب در می‌آیند. به طور مثال ژانر نوآر با توجه به مولفه‌هایی که دارد در سینمای ایران نمی تواند کارکرد داشته باشد و گاها این جایگزینی‌ها فیلم را غیرواقعی می‌کند. از فیلم های موفقی که در ژانر وحشت ایران تولید شده است فیلم «پوست» برادران ارگ است که بسیار فیلم خوبی است و کاملا می تواند هم وحشت ایجاد کند و هم مولفه‌های ژانری وحشت را بومی‌سازی کند. مانند سینمای وحشت کشورکره که کاملا ژانر وحشت را با المان های خاص کره‌ای به دنیا معرفی کرده است. فیلم های امروز سینمای ایران بیشتر به واسطه بازیگران محبوبی که دارند، فروش می کنند و عمده محصولاتی که خروجی سینمای امروز است فیلمهایی هستند که حتی برای خلاصه و تعریف کردنش به مشکل برمی خوریم تنها طرح دو خطی جذابی دارند که در ادامه همان طرح هم به قصه نمی‌رسد. مشکلی که در سینمای دهه ۶۰  نبود! به نظر من  فیلم های دهه ۶۰ هم قصه های خوبی داشتند و هم تنوع ژانری بیشتری را در بدنه سینما ایجاد کرده بودند. خصوصا فیلم های ژانر جنگ و دفاع مقدس. این ژانر با رسول ملاقلی پور و احمدرضادرویش، فیلم‌های اولیه ابراهیم حاتمی کیا و … به جایگاه ویژه ای رسیده بود اما در سال های اخیر بسیار ناراحت کننده و نا امید کننده هستند و  تاثیرات گذشته را ندارند. همین طور سینمای کودک ما در دهه ۶۰ بسیار پربار بود. بچه های این دوره فرهنگ این را داشتند که سینما رفتن و فیلم دیدن فقط برای خندیدن نیست و خود را آماده می‌کردندکه با رویکرد فیلم هم تراز شوند. البته در سال‌های اخیر «پسردلفینی» جزو آثار موفق در ژانر کودک بود و پای بسیاری از کودکان و نوجوانان ما را به سینما بازکرد و در جهان نیز فروش خوبی داشت.

نظرنهایی تان را درباره فیلم سه کام حبس بفرمایید؟

از نظر من این فیلم متوسط رو به بالا است و اگر تماشاچی با تلخی فیلم کنار بیاید می‌تواند آن را دوست داشته باشد و از دیدن آن لذت ببرد.

صحبت پایانی:

فیلم دیدن و سینما رفتن از ارزانترین و بهترین تفریحات دنیاست. امیدوارم چرخه سینمایی ایران از فیلمنامه تا اکران همه و همه مورد بازشناسی و بازیابی قرار بگیرند تا این چرخه به طور معقول تری به حرکت خود ادامه دهد.

محمد جواد فراهانی:هشداری برای بلندپردازی های ویران کننده

آیا خانواده های ایرانی از دیدن فیلم «سه کام حبس» لذت می‌برند؟

بستگی دارد که در چه شرایطی باشند. قطعا این فیلم مفرح نیست چرا که قرار است مخاطب را با تلخی‌های زندگی اجتماعی مواجه کند. ویژگی بارز فیلم داستان‌گو بودنش است و به خوبی از پس قصه‌ گشوده خود برمی‌آید. به همین دلیل مخاطب از ابتدا تا پایان درگیر موقعیت‌ها و رویدادهای فیلم است. با اینکه فیلمنامه در میانه کمی لنگ می‌زند، در پایان بندی مضمون محوری فیلم کاملا بر روی مخاطب تاثیر خودش را می گذارد. و با این هشدار که بلندپروازی تا چه اندازه می تواند ویران کننده باشد؟ مخاطب را در این تجربه دخیل می‌کند. شروع فیلم با نمایشی از یک زندگی روبراه آغاز می شود در ادامه به واسطه بلند پردازی‌های شخصیت مرد قصه، اتفاقاتی در قصه رقم می‌خورد که دیگر حتی بازگشت به نقطه آغازین داستان برای خانواده ناشدنی می نماید. ویژگی دیگر فیلم این است که زیرمتن نمایشی قصه در خط روایی قصه بازگو می شود و برای انتقال معنا وارد حوزه شعارزدگی نمی‌شود.

نگاه این فیلم به مقوله جنسیت از چه زاویه دیدی است؟ عمدتا کاراکترهای زن فیلم قربانی هستند و یا منفعل ؟

از نظر من فیلم نگاه جنسیتی ندارد و کاراکترها تونالیته‌ای از بد و خوب درهم هستند و در این میان، زن و مرد دسته بندی نشده‌اند. شخصیت زن اصلی قصه که نقش پردازی آن را پریناز ایزدیار برعهده داشته است تاوان اشتباه همسر خود را با اشتباه دیگر جبران می‌کند. شخصیت در این مسیر کنشگر است و در موقعیت دراماتیک دست به انتخاب می‌زند. با این رویکرد شخصیت زن در این فیلم منفعل نیست. ترسیم مختصات یک شخصیت منفعل از زن نقش راضیه است در فیلم «شبی که ماه کامل شد» است.  اما در این فیلم شخصیت های زن در راستای رسیدن به اهداف و خواسته های خود دست به کنش های جریان ساز در روایت می‌زنند. اما درباره شخصیت قربانی می توان شخصیت اصلی را در این دسته دید، چرا که در طول داستان به خاطر آسیب‌ها و سختی هایی که از بیرون و دیگران بر شخصیت وارد می شود او هر بار بیش از پیش به فاجعه نزدیک و نزدیک‌تر می شود.

از نقاط قوت گفتید، آیا فیلم نقاط ضعف هم داشت ؟

فیلم از میزانسن و دکوپاژ در رنج است. در صحنه ای از این فیلم میان دو شخصیت زن ، دعوایی سر می گیرد که منجر به درگیری فیزیکی می شود. این درگیری قرار است به مخاطب حس سمپاتیکی درباره نقشی بدهد که سمیرا حسن پور آن را بازی کرده است، برساند اما در اجرا موفق نیست. چرا که بیش از اینکه ما را متوجه بیماری شخصیت و غم نهفته در این سکانس کند، مخاطب را به خنده وا می‌دارد. این دعوا و چرخش داستانی فیلمنامه از این مسیر تاثیر عکس می‌گذارد. دومین نکته اینکه کاراکتر کنش‌مند داستان با توجه به داده‌هایی که خود قصه از شخصیت به مخاطب می‌دهد رفتار هوشمندانه‌ای ندارد.  اینکه این زن نمی‌داند  همسرش اعتیاد دارد و … خیلی با شخصیت پردازی او همسو نیست گویا تا قبل از همه این جریانات خواب بوده است.

پرونده سامان سالور در کارگردانی را چطور ارزیابی کرده‌اید؟

من تجربه فیلم اول سامان سالور «چندکیلوخرما برای مراسم تدفین» را یک تجربه خوب و بدیع می‌دانم. فیلمی با صحنه پردازی های دشوار که اتفاقا همه چیز درست و اندازه از آب درآمده بود. بعد از فیلم اول دیگر هیچ کدام از آن مولفه‌ها در فیلم های دیگر این کارگردان دیده نشد. البته اگر روند را بخواهیم در نظر بگیریم، فیلمهای دیگر هم هیچ سنخیتی با فیلم قبلی ندارند. نهایتا اگر بخواهیم موضوع مولفه‌گرایی را درسامان سالور جستجو کنیم شاید به این مسئله برسیم که فیلمسازی است که دغدغه‌های اجتماعی دارد. در مجموع این روند که با فیلم چندکیلو خرما… شروع شد و فیلم دوم «۱۳۵۹»، فیلم سوم «تمشک» و در نهایت «سه کام حبس» است که از نظر من روند فیلمسازی برای این کارگردان بیشتر یک منحنی اوج و فرود دار است تا سیر خطی روبه بالا یا پایین! در فیلم تمشک سالور ایده جدید بارداری به روش‌های جدید را برای اولین بار در سینمای ایران به تصویر کشید.

البته در سریال خوب «ساعت شنی» هم به صورت غیر مستقیم به این موضوع پرداخت شده بود که به همین خاطر توقیف گردید.

با این حساب سامان سالور در ایده پردازی فیلم که نقطه شروع درام است معمولا موفق عمل کرده است؟

بله، ایده پردازی های نوگرایانه را هم می توان در این کارگردان جست. البته فیلم «سه کام حبس» بیش از ایده پردازی از نظر من قصه خوبی دارد.

آیا این فیلم از نظر خط داستانی شبیه به فیلم «ملاقات خصوصی» نیست؟

بله حدود ۶۰ درصد شبیه به هم هستند. خصوصا اینکه در هر دو فیلم پریناز ایزدیار دقیقا کاراکتری را با همین تم طرح و توطئه در پیش دارد. البته در فیلم ملاقات خصوصی عشق ویران می شود و در فیلم «سه کام حبس» زندگی ویران می شود.

گویا تفاوت این دو فیلم تنها در قبل از ازدواج و بعد از ازدواج است؟

(می خندد) اینطور هم می توان استنباط کرد. البته اینکه کدامیک از دیگری ممکن است الهام گرفته باشد مشخص نیست چرا که ممکن است این اتفاق شباهتی در مضمون، طرح و توطئه تصادفی باشد.

سمیه خاتون

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است