روزنامه صبا

روزنامه صبا

گفتگوی صبا با عوامل نمایش «ط»

حقیقت تاریخ زیر نور تئاتر


در این شماره از روزنامه با عوامل نمایش «ط» به کارگردانی مجید رحمتی به گفتگو پرداخته ایم.

نمایش «ط» به کارگردانی مجید رحمتی و نویسندگی کهبد تاراج مهمان این روزهای تماشاخانه ایرانشهر است. این نمایش که به زندگی طیب حاج رضایی می‌پردازد در ساختار روایی خود به سراغ یکی از بازی‌های سنتی کشور رفته و تجربه‌ای از وهم و واقعیت را به اشتراک می‌گذارد. بازیگرانی مانند مه لقا باقری، شهروز دل افکار، امیر عدل پرور و … در این نمایش به ایفای نقش می‌پردازند. خبرنگار صبا گفت و گویی با عوامل نمایش داشته که در ادامه می‌خوانید.

کهبد تاراج:چگونه باید کار کنیم که مورد پسند آقایان باشد

نقطه اولیه برخورد و آشنایی شما با طیب حاج رضایی کجا و چگونه بود؟

نقطه اولیه برخورد من با طیب حاج رضایی تصویری بود که پشت دیوار یکی از ساختمان‌های شهرداری از ایشان هست که همین عکس را نیز در نمایش استفاده کردیم البته من شخصیت‌های مختلفی را مورد مطالعه قرار می‌دهم مثلا شاهرخ ضرغام که او هم مانند طیب لقب حر انقلاب را داشته است. از نظر من شخصیت طیب بسیار دراماتیک بود و نمی‌توان براحتی از این شخصیت‌ها گذرکرد، علاوه بر این جنوب شهر برایم بسیار مهم است و  قصه‌های من بیشتر به داستان‌های مردمان این مناطق می‌پردازد. طیب یکی از شمایل‌های مهم دهه چهل ایران است که متاسفانه به دلیل محدودیت‌هایی که اعمال می‌شود نتوانستیم بیشتر به ابعاد مختلف شخصیت و زندگی او بپردازیم، یکی از ویژگی‌های مهم طیب علاقه او به امام حسین است که نقطه اشتراکم با او محسوب می‌شود و از نظر من او بازیچه قدرت‌های زمانه خودش شده است. شاید اغراق نباشد اگر او را رابین هود ایرانی بنامم و مایه تعجب من است که چرا تاکنون به این کاراکتر پرداخت نشده البته آقای افخمی در حال ساخت فیلمی به نام صبح روز اعدام هستند که یکی از شخصیت‌های آن طیب حاج رضایی است.

آیا در نوشتن نمایشنامه به منابع مستند دسترسی داشتید و تا چه حد از اطلاعات منابع مستند را در نمایش می‌بینیم؟

بله منابعی که در کتابخانه ملی وجود داشت و تحقیقات میدانی که امکان انجامش بود منابع مستند ما در نوشتن این نمایشنامه بودند. البته حدود سه سال قبل قرار بر نوشتن این اثر بود که شرایط آن ایجاد نمی‌شد تا ماه رمضان امسال که در یک مراسم ترنا بازی در تهران شرکت کردم و ایده ربط دادن قصه طیب به ترنا بازی در همان جا شکل گرفت. البته ترنا بازی پیش از انقلاب به گونه دیگری بوده ولی ما از شکل امروزی آن برای روایت نمایشی اثر استفاده کردیم، از یکسری مستندات به لحاظ بار نمایشی کار چشم‌پوشی کردیم تا روایت دراماتیک باشد. بخاطر تغییر پایگاه اجتماعی انسانها و شرایط روز جامعه و اینکه حرف روز ما چیز دیگری است نتوانستیم به ابعاد مختلف شخصیت طیب آنطور که باید و شاید بپردازیم اما زمانی که تماشاگر با قصه مردی که شصت سال پیش تیرباران شده هم ذات پنداری می‌کنند یعنی نمایش ما موفق بوده و رسالت خود را انجام داده است و به همین علت فکر می‌کنم که ما باید داستان‌ها و قصه‌های کسانی را بیشتر دنبال کنیم که در همین جغرافیا زیسته‌اند مانند میرزا کوچک خان جنگلی. شناخت عمومی از طیب حاج رضایی چندان زیاد نیست و از آنجایی که هر حکومتی به نفع خودش این شخصیت را مصادره به مطلوب کرده است بسیاری از زوایای شخصیت و زندگی طیب در سایه مانده است.

آیا حمایت مسئولان از نمایش ها در این روزهای تئاتر راضی کننده هست؟

حقیقت این است که پیاپی در حال ساخت تئاتر هستیم و واقعا نمی‌دانیم هدف وزارتخانه چیست، دیگر چگونه باید کار کنیم که مورد پسند آقایان باشد تا این حجم از فشاری که روی تئاتری‌ها وجود دارد برداشته شود. مدیریت تئاتر شهر گویی فقط دوست دارند که صف ایجاد کنند و همه فعالان تئاتر از این موضوع ناراحتند. در طول ساخت اثر متاسفانه هیچگونه حمایتی نداشتیم با بودجه بسیار کم و بیشتر با کمک همکارانمان که رفاقتی همکاری کردند کار بسته شد. از طرفی رفتار با هنرمندان تاسف برانگیز است من در مورد همین نمایش به دفتر معاونت هنری آقای سالاری رفته بودم که متاسفانه گویی که با یک داعشی روبرو هستند با من برخورد کردند، وقتی در اتاق معاونت هنری به روی هنرمند باز نیست دیگر چه توقعی از باقی مدیران هنری داشته باشیم.

مجید رحمتی:برایمان بگویند که خانه تئاتر متولی چیست؟

از دلایل انتخاب این موضوع برای نمایش‌تان بگویید؟

قطعا هر متنی که کارگردانی برای اجرا انتخاب می‌کند باید ما به ازای جامعه شناسی داشته باشد. همانطور که در آثار قبلی‌مان به موضوعات روز مثلا به قاتل زنجیره‌ای معروف تهران پرداختیم فکر می‌کنیم که گاهی هم باید از دل تاریخ استفاده کنیم و در مورد اسطوره‌های تاریخی که وجود داشته‌اند بگوییم که گاهی مورد حمایت مردم بوده‌اند و گاهی نه و این هشدار خوبیست که از دل تاریخ بر می‌آید و با توجه به جامعه شناسی روز برای آینده تماشاگر آن نمایش راهگشا خواهد بود.

در مورد سبک اجرایی نمایش برای مخاطبان بگویید.

عباس جوانمرد می‌گفت ما دو دسته تئاتر بیشتر نداریم، تئاتری که برداشتی واقعی از زندگی انسان‌هاست و دیگری تئاتری که این برداشت واقعی از زندگی انسان‌ها را به شکل تئاتریکال در می‌آورد و در اینجا سبک و شیوه‌های اجرایی خود را نشان می‌دهند. اثر ما یک نمایش دراماتیک جذاب است که بیشتر به صورت روایی اجرا می‌شود و اگر دقت کنید بخش عمده‌ای از حرف‌های شخصیت‌ها به شکل گفتار است نه گفتگو، در همین راستا به سراغ نماد، نشانه و سمبل رفتیم و در جاهایی از قالب صور خیال برای ایجاد فضای مورد نظرمان استفاده کرده‌ایم. از آنجا که پرورش یافته مکتب نمایش ایرانی هستم و سال‌هاست که به آن می‌پردازم این سبک جذابیت فراوانی برای من دارد و در این نمایش از روایتگری و شبیه خوانی و چند آیین نمایشی خوب ایرانی دیگر هم کمک گرفتیم تا به نوعی یک شبیه خوانی مدرن را به صحنه بیاوریم.

دکور نمایش بسیار موجز است و بیشتر از نور برای خلق فضا استفاده شده سالن‌های نمایش ایران در این راستا چقدر می‌توانند نیازهای گروه‌های نمایشی را تامین کنند؟

در شیوه نمایش‌های ایرانی با موجزترین طراحی و بیشتر با قرارداد‌‌هایی که بین گروه اجرایی و تماشاگر است دکور نمایش در ذهن مخاطب جان می‌گیرد. برای ما هم تخت ترنا بازی فراخور موقعیت‌های مختلف نمایش کاربردهای متفاوتی دارد و باقی فضاهای نمایش هم توسط نور ایجاد می‌شوند، از آنجا که همزمان با ما یک گروه بسیار شریف دیگر در این سالن اجرا دارد پروژکتورها بین دو نمایش تقسیم شده و طبیعتا دست ما در مسئله نورپردازی تا حدودی بسته بود ولی با تمام این محدودیت‌ها آقای خضراعی لطف کردند و فضاهای نوری خیلی خوبی را برای ما ایجاد کردند.

با توجه به شرایط فعلی اقتصاد تئاتر در کشور ما برای تولید این اثر با چه چالش‌هایی روبرو بوده‌اید و آیا حمایتی از نمایش‌تان صورت گرفت؟

تمایل به همکاری با تهیه کننده‌ای داشتیم که بخاطر مشکلات بین ایشان و سالن ایرانشهر این امکان از ما گرفته شد و متاسفانه تا این لحظه هیچ حمایتی از این نمایش نشده صرفا قول‌هایی داده شده از طرف مرکز هنرهای نمایشی و سازمان فرهنگی هنری شهرداری که در حد نامه نگاری باقی مانده و حقیقتا گله‌مندیم در این مورد چرا که اساسا کار بنوعی سفارش خود شهرداری بود تا در مورد یکی از مشاهیر ایران و انقلاب اثری تولید شود اما در مرحله قرارداد و مسئولیت‌های مالی طرفین متاسفانه تنها تئاتر است که قربانی می‌شود. متاسفانه امروز اگر سالن دولتی نداشته باشید که حتی خود آنها هم از یک بودجه به شدت محدود برخوردارند، محدود به سالن‌های خصوصی خواهید بود که رقم‌های هنگفتی طلب می‌کنند و واقعا دغدغه داریم که چه کسی قرار است پاسخگوی این نسلی باشد که وارد تئاتر شده از طرفی تهیه‌کنندگان هم باید به بازگشت سرمایه خود فکر کنند و همین دلیلی است که از چنین آثاری سخت‌تر حمایت کنند و اگر قرار است تئاتر رسانه‌ای تاثیرگذار باشد قطعا باید بسترهای مناسبی برایش فراهم شود. وضعی وجود دارد که حتی اگر یک نمایش در یک دور اجرا تمام جایگاه تماشاگرانش را هم پر کند باز نمی‌تواند پاسخگوی کرایه سالن، دستمزد نویسنده، بازیگر و باقی عوامل نمایشش باشد و متاسفانه نداشتن سندیکا و ناکارآمد بودن خانه تئاتر به این مشکلات اضافه می‌کند. خانه تئاتر جز یک عضویت تئاتری و اطلاع رسانی بابت پرداخت حق عضویت چه می‌کند؟ چرا به عنوان یه صنف بیانیه نمی‌دهد، چرا یک قانون درستی ندارد که مثلا یقه من مجید رحمتی را بگیرد که تو اصلا از کجا آمده‌ای که در سالن چهارسوی تئاتر شهر اجرا می‌روی، چرا در راستای نظارت بر اجرای نمایش‌ها تعاملی با مرکز هنرهای نمایشی ندارد تنها تلاشش در این سال‌ها بیمه هنرمندان با نرخ هجده درصد بوده که با این وضعیت اقتصادی کشور پس از سی سال تلاش و بازنشستگی نمی‌تواند پاسخگوی حتی گوشه‌ای از هزینه‌های زندگی هنرمندان باشد، کارهایی مثل جمع کردن دستفروشان اطراف تئاتر شهر که باید مدت‌ها پیش انجام می‌شد برای تکمیل رزومه مدیران تئاتری کافی نیست و باید قدم‌های بزرگ، واقعی و موثرتری برداشته شود.

امیر عدل پرور:به عنوان بازیگر هیچگاه از خودم راضی نیستم

در مورد چگونگی انتخاب‌تان برای این نقش و اینکه جذابیت این نقش برایتان چه بود بگویید؟

از آنجایی‌که با آقای تاراج و آقای رحمتی یک گروه هستیم و سال‌هاست که با یکدیگر همکاری داریم قبل از شروع هر کاری صحبت می‌کنیم که هر کسی کدام نقش را بر عهده بگیرد، در مورد این نمایش هم نزدیکی چهره من به طیب حاج رضایی مزید بر علت بود و قسمت شد تا این نقش مهم را بازی کنم. بازی در نقش طیب برای من افتخاری بود، بازی نقش شخصیتی که نامش در تاریخ ماندگار شده است.

در کارنامه کاری شما نقش‌های بسیار متفاوتی دیده می‌شود هم در عرصه نمایش کمدی حتی در نمایش کودک، در کنار اینها نقش‌های مهم و دراماتیکی مانند طیب چه چالش‌هایی برای شما داشته؟

اساسا من بازیگری را اینگونه آموزش دیدم که بازیگر باید بتواند نقش‌های مختلف متفاوت از هم را ایفا کند و ریزه کاری‌هایی برای هر نقش در نظر بگیرد که نقش را برای تماشاگر قابل لمس‌تر کند و این ارتباط بهتر شکل بگیرد. متاسفانه در عالم سینما و تئاتر ما جریانی وجود دارد که وقتی می‌بینند بازیگری در نقشی خوب است و پذیرفته شده، مدام همان نقش را در سناریوهای متفاوت برای او در نظر می‌گیرند خب من هرگز دوست نداشتم که چنین مسیری را طی کنم و مدام بدنبال نقش‌های متفاوت بودم تا بتوانم بازی و خلاقیت خودم را نشان بدهم در واقع این فرصت هم برای بازیگر کم پیش می‌آید. خدا را شکر می‌کنم که گروهی داریم و تصمیم گیرنده آن خودمان هستیم و در این زمینه دست‌مان بازتر است. کارهای کودک و کمدی و آثار مختلف مدیوم خاص خودشان را دارند و من به این مسئله حساس هستم که حتما بتوانم تفاوت‌ها را در هر نقشی که به عهده گرفتم نشان بدهم و امیدوارم که موفق شده باشم هرچند که من جزو بازیگرانی هستم که هیچگاه از خودم راضی نیستم و در نهایت این تماشاگر است که با توجه به اثر پاسخ مرا در این زمینه می‌دهد.

کدام بخش از زندگی طیب و کدام بخش از نمایش بیشتر روی خود شما تاثیر داشت؟

طیب شخصی بوده که بسیاری داستان و روایتی از او شنیده‌اند و بیشتر در حد اینکه فرد گردن کلفت یا فرد مهم و بزرگی بوده او را می‌شناسند و نه ابعاد واقعی از کاراکتر طیب. وقتی کهبد تاراج عزیز که من متن‌هایش را بسیار دوست دارم این نمایشنامه را نوشت و قرار بر این شد که من نقش را بازی کنم در اولین قدم به صورت شخصی به تحقیق در مورد طیب پرداختم و در مسیر تحقیق ویژگی‌هایی از او را شناختم که در کمتر جایی ذکر شده و کسی می‌داند، ویژگی‌های فردی مانند مردانگی و رفاقت، ادب و کمک کردن به دیگران مثلا عروسی گرفتن برای زوج های کم توان مالی و کار پیدا کردن برای جوانان بیکار و … خب ما در تاریخ کمتر کسی را با این ویژگی‌ها داشته‌ایم و من بیشتر تاکید داشتم تا این ویژگی‌های طیب در این نمایش ارائه شود چون به هر حال لات بودن را هر کسی می‌تواند بازی کند و نشان دهد و در دنیای امروز هم به سادگی دیده می‌شود اما ادب و مردانگی و زیر حرف زور نرفتن ویژگی‌های مهم‌تر و منحصر به فردی هستند که در کمتر کسی دیده می‌شود و من خیلی دوست داشتم که آنها را در بازی‌ام بیاورم. اما صحنه‌ای که بیش‌تر از همه مرا تحت تاثیر قرار داد صحنه آخر نمایش است، صحنه تیرباران طیب که من بارها عکسش را نگاه کرده‌ام و از خودم پرسیده‌ام که طیب در این لحظه به چه چیزی فکر می‌کند وقتی اینگونه دست‌ها و چشم‌هایش را بسته‌اند و می‌خواهند تیربارانش کنند. مشخصا لحظات بسیار سختی است. تمام این نمایش پر از لحظات عجیب و خاص برای من است. از روز اولی که درباره شخصیت با آقای رحمتی صحبت می‌کردیم اعتقاد داشتم که این کاراکتر نباید به این شکل که در صحنه داد و فریاد کند نشان داده شود گاهی فقط با یگ نگاه، با یک سکوت باید کاراکتر را ارائه کرد و تمام سعی من بر این بود که با استفاده از تمام ریزه کاری‌های ممکن بتوانم نقش طیب را درست ارائه کنم.

در جایی اشاره کردید که مدام به بازیگران نقش‌های تکراری و مشابه پیشنهاد می‌شود دلیلش را بیشتر در اقتصاد هنر یا فرهنگ رایج بین هنرمندان تولید می‌دانید؟

هر دو تاثیر گذار هستند ولی به نظرم باید بیشتر فرهنگ‌سازی شود، متاسفانه سینما و تئاتر ما دارد نفس‌های آخرش را می‌کشد که این بسیار دردناک است. من اساتید بسیار خوبی داشتم در سوره اساتیدی مانند ایرج افشاری اصل که هر چه یاد گرفتم در تئاتر از اوست و اساتید دیگری در موسسه کارنامه مانند آتیلا پسیانی، خانوم مهتاب نصیری و آقای پرستویی که به عنوان مدیر موسسه کارنامه حتی از صحبت‌هایی که گهگاه با ما داشت مطالب بسیاری آموختیم. من فکر می‌کنم در زمینه آموزش و تدریس بازیگری اصلا مسیر درستی در حال حاضر طی نمی‌شود بسیاری از اساتید فعلی را حتی نمی‌توان استاد دانست چون هنوز خودشان تجربه کافی ندارند ولی شاگردانی تحت تعلیم آنها قرار می‌گیرند و همین ضعف آموزش درست باعث می‌شود بازیگری، کارگردانی و نویسندگی ما مدام افت کند. بسیاری از متن‌هایی که به من پیشنهاد می‌شود را باید رد کنم چرا که هیچ چیزی برای ارائه کردن ندارند و متاسفانه وقتی اصول پایه رعایت نمی‌شود در مورد مراحل بعدی حتی نمی‌توان صحبت کرد. با همه این مسائل این خود بازیگر است که در نبود یک سیستم درست باید در انتخاب‌های خودش دقت بیشتری داشته باشد تا به ورطه تکرار کشیده نشود البته که انتخاب‌های او محدود خواهد شد و سختی‌های زیادی در سر راهش است.

در آخر امید و آرزوی شما برای تئاتر ایران چیست؟

آرزو و امیدم اینست که تئاتر ایران دوباره شکوفا شود و دوباره اجازه بدهند تا افراد کار بلد به عرصه بازگردند، افرادی که صاحب فکر و اندیشه هستند و برای ساختن جامعه راهکار و اندیشه در آثارشان دیده می‌شود و اینکه برای همه آزادی فکر و اندیشه و قلم باشد چرا که همه این حق را دارند، من فکر می‌کنم ما برای آموختن و یاد دادن به این دنیا آمده‌ایم و وقتی جلو چیزی گرفته می‌شود بالاخره از جای دیگری سر بر می‌آورد بطوری‌که همگان می‌فهمند چه رخ داده است. آرزو دارم که فرهنگ‌سازی شود و مردم بیشتر به سمت خواندن کتاب و دیدن فیلم و تئاتر بروند و در کنار کارهای کمدی به آثاری که آنها را به اندیشیدن وا می‌دارد نیز بها بدهد.

مریم عظیمی

 

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است