روزنامه صبا

روزنامه صبا

به مناسبت روز خبرنگار

هرچه دل تنگت می‌خواهد بگو!


در این شماره از روزنامه با خبرنگاران فعال به گفتگو پرداخته ایم.

در تریبون آزاد صبا؛ به سراغ خبرنگاران فعال و کسانی که سال‌ها در پیشه خبرنگاری سابقه فعال داشته‌اند رفته‌ایم و از آنها پرسیده‌ایم که بزرگترین دغدغه یک خبرنگار در لحظاتی که در تکاپوی تولید خبر هستند، چیست؟

احمد رضا معراجی :اگر عشق نبود نمی‌توانستیم خبرنگار باقی بمانیم

بزرگترین چالش برای یک خبرنگار در رسانه‌ها می‌تواند عدم امنیت شغلی باشد. همه یا اکثر خبرنگاران به دلیل علاقه شخصی و حس کنجکاوی وارد این حوزه می‌شوند، اما معیشت یکی از اصلی‌ترین موضوعات در زندگی امروز است که در شغل خبرنگاری به سختی تامین می‌شود. شرایط امروز به گونه‌ای پیش رفته است که خبرنگار خوب بودن خود نوعی چالش است و اگر بخواهیم به صورت حرفه‌ای عمل کنیم با خیلی‌ها درگیر می شویم. اگر عشق به این شغل نبود؛ شاید خبرنگار می‌شدیم، اما نمی‌توانستیم خبرنگار باقی بمانیم.

گلاویژ نادری:حقوق یک خبرنگار حتی به اندازه کارمند ساده هم نیست

خبرنگاری یکی از بهترین شغل‌های دنیاست اما بزرگترین مشکل و چالشی که ما خبرنگاران در این حوزه با آن درگیر هستیم حقوق کم آن است. حقوق یک خبرنگار حتی به اندازه کارمند ساده هم نیست، با این وصف که شرایط کار یک خبرنگار بسیار متفاوت از گذشته است. در واقع از وقتی که بازار فضای مجازی داغ شده است شرایط کار خبرنگاری نسبت به گذشته خیلی فرق کرده است. در دوره‌های گذشته وقتی هنرمندان فیلم‌شان اکران می‌شد خودشان مسرانه و پیگیرانه از مطبوعات و رسانه می‌خواستند تا خبرشان انتشار داده شود.  در صورتی که در حال حاضر با وجود فضای مجازی دیگر  نیازی به این مسئله احساس نمی‌کنند. هرچند که  این دوستان سخت در اشتباه هستند، چرا که وقتی محتوا در فضای مجازی خصوصی انتشار می‌یابد، قابلیت رسمی ندارد‌ و در آینده اگر شخصی بخواهد پژوهش یا اطلاعاتی را درباره اثر این دوستان جمع آوری کند به هیچ منبع رسمی دسترسی نخواهد داشت. باید در نظر گرفت که رسانه و مطبوعات  کارش به همین حال و همین زمان  محدود نمی‌شود، انعکاس خبری آن هم در خبرگزاری‌های رسمی بهترین تضمین برای آینده حرفه‌ای هنرمندان و… است.

رضا منتظری (خبرنگار سینماپرس):بایکوت، حذف یا تعامل ؟

مهمترین چالش ما این است که متاسفانه وقتی کوچکترین انتقاد را به موضوعی وارد می‌کنیم، مدیران ارگانی و یا نهادهای زی‌ربط که به آنها انتقاد شده است؛ به خصوص مدیران روابط عمومی که بیشترشان در گذشته خبرنگار بودند و به نوعی همکار رسانه‌ای ما به حساب می‌آیند، بر این باورند که قصد دشمنی با آنها داریم! گویا اینکه عنوان می‌کنیم نقد سازنده است تنها در حد شعار باقی مانده است و در عمل هیچ اعتقادی به نقد در ایران وجود ندارد و درست بعد از یک نقد؛ شاهد رفتارهای واکنشی مانند حذف، بایکوت و … هستیم. به زعم من این رفتارها بسیار کودکانه است. دراین میان معتقدم منشاء عمده این رفتارها از سوی روابط عمومی‌هاست. چرا که مهم‌ترین کار یک روابط عمومی مشورت دادن‌های رسانه‌ای به مدیر و یا کارفرما‌ست، وقتی که مشاور رسانه‌ای (روابط عمومی) سواد کافی خبری ندارد و نمی‌تواند تحت یک ارتباط تعاملی و سازنده‌ با دیگر رسانه‌ها و منتقدان رفتار کند، کاملا مشخص است این فرد، دانشی نسبت به ارائه توضیح، گفتمان و پاک کردن شائبه‌ها ندارد و سریعترین راه که حدف و بایکوت است را اتخاذ می‌کند. این رفتار رسانه‌ای نتیجه‌ای جز عناد ورزی و دشمنی ندارد. من با سابقه حدود ۲۱ سال کار خبرنگاری این معضل را همیشه شاهد بودم، معضلی که سال به سال شدت آن بیشتر و بیشتر هم شده است. خصوصا در حوزه فرهنگ و هنر، درهمین حوزه محدود مدیرانی آمده‌اند که تنها اسمشان مدیر فرهنگی است، کسانی که راهکار بایکوت را به تعامل و گفت‌و‌گو ترجیح داده‌اند. به زعم من مدیری که به دنبال به به، چه چه شنیدن است، مدیر نیست! مدیریت کارآمد می‌داند که اتفاقا انتقاد بهترین رویکرد برای بهبود اوضاع خود و زیر مجموعه‌هایش است. برای این مهم رسانه‌ها و مدیران باید هم راستای هم باشند و به هم برای رسیدن به یک نقطه تعالی کمک کنند است. خوشبختانه اغلب رسانه‌های ما از افرادی جوان، پیگیر و جسور متشکل شده است، اما متاسفانه کمتر مدیری را می توان یافت که این حرف‌ها را بشنود و پاسخگو باشد.

امیر‌حسین مکاریانی(روزنامه نگار):در زمان کهولت خاطراتی برای تعریف کردن داریم

حرفه خبرنگاری در ایران با یک معضل بزرگ همواره عجین بوده است و آن هم امنیت شغلی است! وقتی امنیت شغلی وجود نداشته باشد یعنی خبرنگاران همواره در این تلاطم هستند که به خاطر هر اتفاق کوچک و یا بزرگی ممکن است کار خود را از دست بدهند وقتی خبرنگار با وجود فقدان این امر مهم، یعنی عدم امنیت شغلی همچنان در این حوزه فعالیت می‌کند و با تمام مرارت‌ها و سختی ها ادامه می‌دهد، یعنی چیزی غیر از دوست داشتن و عشق در این کار نیست. من همیشه به دوستان خود می‌گویم: “ما شغل پردرآمد و امنی نداریم و در طول زندگی نمی‌توانیم روی هیچ مزایای شغلی که بقیه از آن برخوردار هستند، باشیم ولی ما در زمان کهولت و پیری خاطرات بیشتری را برای تعریف کردن داریم”.

 

علی مرادخانی (خبرنگار سابق): به افتخار همه گزارش‌هایی که برچسب عدم انتشار خورد

ثبات و آرامش …. خبرنگار ثبات و آرامش ندارد. یک خبرنگار هم مانند بقیه افراد جامعه می‌خواهد زندگی تشکیل دهد وخانواده‌ای از خود داشته باشد اما این قضیه با خبرنگاری و خبرنگار باقی ماندن منافات دارد. این شغل برای شخص هیچ حاشیه امن و ثباتی ندارد که شخص با اتکا به آن بتواند یک آینده مطمئن را برای خود رقم بزند، شاید به همین دلیل است که بیشتر خبرنگاران ما دانش و تجربه کافی را در این حرفه ندارند. خبرنگاران امروزی نسبت به نسل‌های قبلی که در این حوزه فعالیت می‌کردند قابل مقایسه نیستند. در نسل‌های گذشته شاهد خبرنگاران بسیار کارکشته‌تری بودیم اما گویا حالا تعدادشان خیلی کمتر شده است.

به خبرنگارهای عزیز می گویم؛ به افتخار همه گزارش‌های که با جان و دل پیاده سازی کردید و در کارتابل گذاشتید اما برچسب عدم انتشار خورد به افتخار همه گفت‌و‌گو هایی که گرفتید و بعدتر مورد مواخذه مدیران و مسئولان مختلف قرار گرفتید. به یاد همه اینها دم تان گرم تبریک می گویم به همه خبرنگاران دلسوز ایران.

هادی فیروزمندی:بزرگترین چالش خبرنگاری حفظ اعتبار و استقلال است

در روزگاری که غفلت از مردم و مخاطب هر روز شایع‌تر می‌شود و رسالتِ خبرنگاری، در سایه ملاحظات و نگرش‌های زنگار گرفته برخی مدیران و مسئولان جای خود را به رابطه‌ای یک‌سویه و تحت کنترل با رسانه می‌دهد، بزرگترین چالش خبرنگاری از نگاه من، حفظ اعتبار، استقلال و باورپذیری این شغل است. خبرنگار واقعی، طرف مخاطب است و تنها به پیشرفت ایران فکر می کند. کسی که سختی و رنجِ خبرنگاری را به جان می‌خرد، باید بداند ما اکنون در دوره سرریز اطلاعات هستیم و تنها در اختیار داشتن دروازه خروج اطلاعات موفقیت نیست. در این وضعیت خبرنگاری موفق است که بهترین روایت و درست‌ترین تحلیل را ارایه دهد. این چالش همان نیاز امروز ما در عرصه رسانه است و این نگاه پرسشگر و مطالبه‌گر، می‌تواند ما را را از مسیر کج نهیب زده و راه درست را به روی‌مان بگشاید.

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است