پرونده شنبه های چالشی صبا
نیره خادمی: فقط همین یک روز را داشتیم
برگزیدگان حین دریافت جایزه حتی امکان تقدیر و تشکر را هم نداشتند!
در پرونده چالشی این هفته، روزنامه صبا به سراغ رویدادی مهم در حوزه مطبوعات کشور رفته است؛ . جشنواره ملی رسانههای ایران که مراسم اختتامیه آن هفته گذشته در سالن اجلاس برگزار شد. با توجه به اینکه چرخ این رویداد ملی پس از مدتی طولانی دوباره به راه افتاده است، قطعا مساعدت و همکاری بیشتر اصحاب رسانه را می طلبد تا چراغ آن پرفروغ، روشن به مسیر خود ادامه دهد. خبرنگار صبا در گفت و گویی که پیش از این با دبیر جشنواره مهدی عرفاتی داشت، وی این نکته را ضروری قلمداد کرد که نقد مصلحانه با ارائه راهکارها در اهتمام امور جشنواره در سالهای آتی میتواند کمک کننده باشد. با همین رویکرد صبا چالش این هفته خود را که تریبونی آزاد برای اهالی فرهنگ و هنر است به این موضوع اختصاص و با اصحاب رسانه و برگزیدگان به گفت و گو نشسته است، در ادامه با ما همراه باشید.
نیره خادمی( برگزیده/ روزنامه اعتماد): فقط همین یک روز را داشتیم
در سردرگمترین حالت ممکن به سالن اجلاس سران؛ محل برگزاری جشنواره ملی رسانههای ایران رسیدم. تمام راه جملاتی را زمزمه کردم تا از رنج این روزهای همکارانم در تحریریهها و خارج از تحریریهها بگویم. فکر میکردم حتما همین یک روز، گوشی برای شنیدن این حرفها هست و چرا دروغ بگویم در ناامیدی محض، باز امیدوار به شنیدن اخبار خوبی در آن روز بودم. غوطهور در افکار، آن چه باید میشد و آنچه در این سالها اتفاق افتاد، رسیدم. کیف و تلفن همراهم را تحویل دادم و به هر ترتیب وارد شدم. وقت تقدیر گذشته بود و رییس جمهور در حال سخنرانی درباره آزادی بیان بود. غرق اندوه و اضطراب به دنبال جایی برای نشستن، سر برگردانم تا شاید آشنایی ببینم. زمان گذشت. نشستم و با چند سئوال دستم آمد که در ساعت قبل، چه گذشته است. انتظار داشتم، کسی پشت تریبون، از تن زخمی مطبوعات و نه فقط مشکلات معیشتی و نان و مسکن سخن گفته باشد ولی گویا تنها سه نماینده منتخب خبرنگاران از دغدغههای معیشتی و شغلیمان گفته بودند. با پرسشهای بیشتر دستم آمد که خلاف بسیاری از جشنوارههای معمول، مراسم اهدای جوایز برگزیدگان در کف سالن و پایینتر از تریبون و جایگاه سخنرانی برگزار شده بود؛ یعنی برگزیدگان حین دریافت جایزه امکان تقدیر و تشکر را هم نداشتند، چه برسد به انتقاد و سئوال! با وجود این در پایان جلسه به سمت جایگاه رفتم تا پس از ثبت تصویر رییس جمهور با اهالی سالن، جملهای که در دل داشتم را بگویم، بپرسم و مثلا سر درد دلی، باز کرده باشم اما از میان جمعیت وارد در خروجی شد و در، پشت سرش بسته ماند. گفتم: میخواهم جملهای به رییس جمهور بگویم. گفتند؛ به ما بگو، ما به رییس جمهور میرسانیم. گفتم: « چرا به خبرنگاران و دست کم برگزیدگان اجازه داده نشد که در این یک روز، حرف دلشان را بگویند. ما چطور باید این روز را جشن بگیریم وقتی همکارانمان…» حتی ادامه این جملهام احتمالا حذف میشود با این توضیح که ادامه آن برای کسی پوشیده نیست. به هر صورت من جملهام را از قبل از سر تیغ گذراندم و این کاری است که در این سالها خوب یاد گرفتیم. از من خواسته شد درباره کیفیت جشنواره بگویم و قضاوت درباره کیفیت جشنواره روزنامهنگاران از نظر من، فقط به شرایط سالن و محل آن، پارکینگ، غذا و صبحانه، رفتار برگزارکنندگان، نظم و ترتیب، برنامههای فرهنگی و احتمالا سرود و تعزیه و نمآهنگ، جوایز، و حتی صفهای طولانی دریافت وسایل زیر نور آفتاب بر نمیگردد. یکی از مهمترین نشانههای کیفیت برای من به عنوان روزنامهنگار ایجاد شرایطی صمیمانه در همین یک روز است تا خبرنگاران و روزنامهنگاران بتوانند در مقابل بالاترین مقام دولتی کشور به راحتی و بدون خودسانسوری حرف بزنند، حتی به غلط!