گفتگوی صبا با پرستو عزیزی
نسبی گرایی را ترجیح می دهم
در این شماره از روزنامه با پرستو عزیزی هنرمند نقاش و مجسمه ساز به گفتگو پرداخته ایم.
پرستو عزیزی هنرمند نقاش و مجسمهسازی است که در پی فعالیتهای تحصیلی و حرفهای خود در خارج از کشور، تجارب و دیدگاههای مفیدی به دست آورده است. از سال ۱۳۷۳ به صورت متمرکز نقاشی را شروع کرده و این هنر را به صورت خودآموخته فرا گرفته است. از سال۱۳۸۰ برای ادامه تحصیل به آمریکا رفت و همانجا ضمن ادامه دادن نقاشی به شکلی جدی و حرفهایتر، مجسمهسازی را شروع میکند و چندین نمایشگاه در تگزاس آمریکا برگزار می کند. این نقاش چندین نمایشگاه در ایران و کشورهای مختلف برگزار کرده است. خبرنگار صبا با این هنرمند، گفت و گویی انجام داده است که در ادامه میخوانید.
به عنوان اولین سوال، اثر هنری چه تاثیری بر شخصیت و هویت فردی شما داشته است؟
بی تردید آثار هنری متناسب با فضای اثر بر روح و روان ما تاثیر میگذارد که این تاثیرات یکسان و به یک گونه نیست. چگونگی عملکرد فرد در پروسه خلق اثر هنری ریشه در شناخت وی از خود و محیط اطرافش دارد و به واسطه این خودشناسی و کشف سلیقه شخصی، انتخاب موضوع، سبک و احوال درونش آثارش را میسازد. بنابراین هنر بر شیوه زندگی فرد بسیار تاثیرگذار است. اثر هنری علاوه بر این میتواند تاثیرات زیادی بر شخصیت و هویت فردی داشته باشد. انگیزه برای خلاقیت و آفرینش، تجربه متفاوت محیط، انعطاف پذیری در رویارویی با مسائل، افزایش توانایی در ابراز احساسات و ایده ها و بهبود تمرکز از دیگر عوامل هنری موثر بر شخصیت است. همچنین درک عمیقتر از جهان اطراف، تقویت قدرت تجزیه و تحلیل محیط و تفکر انتقادی نیز به واسطه هنر و فعالیتهای هنری ارتقا و بهبود مییابد. هنر میتواند در تقویت اعتماد به نفس و تسلط بر احساسات منفی و توانایی مدیریت تنشها هم موثر باشد. هنر به من احساس ارتباط عمیقتری با خود و دیگران داده و تجربههای معنویتری را ممکن ساخته است.
ویژگی خاص و وجه تمایز آثار هنری شما چیست؟
هر آثار هنری داستانی دارد که از طریق ویژگیهای آن به تماشاگران منتقل میشود. شاید بتوان گفت مهمترین ویژگی آثارم از نظر محتوایی نماد و نشانهها است. اما موارد شاخص آن ها خلاصه سازی و سادگی مفاهیمی است که تلاش دارم در آثارم بیان کنم و در عین حال ابهامی که ایجاد میکند، تنوع دریافتها را بیشتر کرده و موجب میشود مخاطبانی با دیدگاههای مختلف با اثر ارتباط برقرار کنند. به این واسطه از قطعیت در پیام میپرهیزم چرا که نسبی گرایی را ترجیح می دهم. وجه تمایز آثار هنری به شکل عمده توسط عواملی مانند سبک هنری، مواد و رسانه، تجربه کاری، عمق مفاهیم، موضوعات و تاثیرات تاریخی و فرهنگی و اجتماعی ایجاد میشود. ترکیب بندی اثر، نحوه به کارگیری اصول پایه هنرهای تجسمی و عناصر بصری توسط هنرمند نیز میتواند تاثیر بسزایی در تمایز آثار آنها داشته باشد.
فکری و فلسفی شما در خلق اثر چیست؟
دیدگاهی که در زندگی به آن باور دارم خلق اثر و ایدههایم را نقش میزند. به تجربه دریافتهام که هر آن چیزی که قطعی میپندارم از زاویه دید دیگری معنای متفاوتی پیدا میکند و دقیقا همینجا است که تعادل در زندگی به وقوع میپیوندد. به عنوان یک مثال بصری میتوان از یینگ و یانگ را بیان کرد. چرا که در آن سیاهی و سفیدی به تعادل رسیدهاند و بخشی از هر کدام نیز در دیگری وجود دارد.
نظرتان راجع به سبک های نقاشی و خلاقیت در اثر هنری چیست؟
هنر دارای یک جنبه ارتباطی است و از طرق مختلف مثل طراحی و ایجاد اشکال و به کارگیری رسانههای مختلف مانند نقاشی و موسیقی، ادبیات، اجرا و مجسمهسازی و سایر موارد افکار و احساسات و تجربیات را بیان میکند. هنر تاثیر عمیقی در فرهنگ و جامعه دارد و هنرمندان توانایی تحریک تفکر و الهام بخشی به دیگران را دارند. خلاقیت در آثار به میزان زیادی از تواناییها و ایدههای منحصر به فرد هنرمند بهره میبرد. با ترکیب رنگ ها، ترکیب خلاقانه، طرح های نوآورانه و انتخاب موضوعات جذاب میتوان آثار هنری منحصر به فرد و شگفتانگیزی خلق کرد. همچنین تلاش برای تجربه روشهای جدید، تکنیکهای متنوع میتواند به خلاقیت در هنر نقاشی بسیار ثاثیرگذار باشد.
درباره روایت شخصی از تجربه هنری خودتان در مواجهه با کار هنری صحبت کنید.
آثار هنری متناسب با دیدگاه هنرمند از زندگی و محیط اطراف، تفکر و تجربیات هنرمند است. زمانیکه اثری خلق میشود در تمام مراحل خلق آن همه افکار و ذهنیت هنرمند تحت تاثیر آن اثر قرار میگیرد و آنچه هنرمند خلق میکند ریشه در شناخت خود و عمق نگاه او به اطراف، سلیقه و موقعیت هنرمند دارد. به واسطه این پروسه هنرمند موفق به کشف درون و انتخاب موضوع و سلیقه شخصی و سبک آثار میشود. ارزیابی من از جهان مدرن و حتی موقعیت خودم هم تابع همین جریان است. به عقیده من همه این نتیجه گیریها در سطح ذهن اتفاق میافتد و میدانم که رفتارهای محاسبهای کمکم جای خودش را به آزادی عمل میدهد. اما منتظر نماندم تا آزادی عمل مطلوب به دست بیاید و با همان ذهنیت نسبی ادامه دادم. من همواره با تجزیه تحلیل تاریخی در ذهن خودم در جستجوی انطباق عناصر بصری با روان خویش هستم. واضح است برای به دست آوردن این آزادی عمل راهی طولانی در پیش است. درک متفاوتی از هنر و سبکها وجود دارد ولی به عقیده من هنر و سبکهای مختلف نقاشی همواره در حال تکامل و تغییر هستند. هنرمند باید از این روشها برای بیان موضوعات پیچیده، ایجاد نوآوریهای هنری و ارتقاء خلاقیت خود استفاده کند. تلفیق سبکها نشان دهنده رویکرد نو آورانه و آزادانه به هنر است که به هنرمند امکان میدهد تا با خلاقیت بیشتری اثر خود را به تصویر بکشد.
غزاله سعادتی