گفتگو با عوامل نمایش «کسی برای یک گوریل غمگین کاری نمیکند»
تنهایی بی انتهای انسان مدرن
در این شماره از روزنامه با عوامل نمایش «کسی برای یک گوریل غمگین کاری نمیکند» به کارگردانی مجید شکری به گفتگو پرداخته ایم.
نمایش «کسی برای یک گوریل غمگین کاری نمیکند» تا ۲۵ شهریور در تالار سایه تئاتر شهر با مخاطبانش دیدار میکند. نویسنده و کارگردان این نمایش مجید شکری است که در کنار مرتضی دلداده، سارا کاظمی و مریم معصومی نژاد تیم بازیگران این نمایش را تشکیل میدهند. این نمایش با دکوری مینیمالیستی و فضاهایی که اکثرا بازیگران با حرکات بدنی طراحی شده میسازند یادآور تئاتر بی چیز است و با یک نگاه فلسفی و طنز به مسائل و دغدغههای انسان مدرن میپردازد. در ادامه خبرنگار صبا گفتگویی با عوامل این نمایش داشته که در ادامه میخوانید.
مجید شکری: تئاتر یک هنر متفکر است
ایده اولیه این نمایشنامه چگونه شکل گرفت؟
از نظر تم و مضمون روابط انسانی بخصوص در دنیای مدرن و تکنولوژی زده ما همیشه جزو دغدغههای من بوده است. سالها قبل یک نمایش دو نفره نوشته بودم که آن هم باز در مورد تنهایی دو انسان بود و موضوع تنهایی بشر امروز در جمع برایم شایان توجه بوده و هست. من تمایل داشتم تا یک کار جمع و جور انجام بدهم چه در تعداد بازیگران و چه در زمینه دکور تا خودم را محک بزنم. چون فکر میکنم که امروزه مسائلی که تبدیل به زرق و برق تئاتر شدهاند کارها را به بیراهه میبرند. دکور، لباس و همه اینها برای این هستند که در انتقال مفهوم به مخاطب با اجرا همراه شوند و اصالت بر اینها استوار نیست بلکه بر مفهوم و حسی است که به مخاطب باید منتقل شود. گفتیم آیا میتوانیم صرفا با توانایی اجرا و متن با مخاطب ارتباطی را برقرار کنیم که بدون هیچ حشو و زوائد دیگری به درون اجرا کشیده شود و پیوند بین ما و مخاطب برقرار شود؟ معتقدم که تئاتر یک هنر متفکر است اما در کنار این همیشه و در همه اجراها برایم مهم بوده که آن پیوند عاطفی و حسی با مخاطب برقرار شود. اگر قرار است مخاطب با کاراکتر من همذاتپنداری کند،تلنگری بخورد و حتی حس تنفری اینجاد شود، همه اینها باید در اجرا شکل بگیرد. من فکر میکنم تئاتر حتی در پر پرسوناژترین حالت خودش باز یک مونولوگ است و زمانی این مونولوگ به دیالوگ تبدیل میشود که از کار به مخاطب منتقل شود. یعنی زمانی که مخاطب خودش را درگیر مفهوم کار بیابد و با آن ارتباط برقرار کند، در خوشبینانهترین حالت باید مفهوم نمایش به بعد از اجرا در خلوت فکری او انتقال پیدا کند. وقتی شما به این نتیجه میرسید یعنی به نقطه زنی درستی دست پیدا کردهاید، جایی که مخاطب بدون اینکه آگاه باشد در خلوت خودش به دیالوگهای شما و حس آن صحنه فکر میکند. راه پیدا کردن به خلوت فکری تماشاگر یعنی اینکه شما در نمایش اتفاق بزرگی را شکل دادهاید. نمیدانم که چقدر موفق بودهام، اما هدفم در اجرا این بود.
با توجه به اینکه شروع اجراهای این نمایش در سالن سایه تئاتر شهر بوده، از تجربه اجرای نمایش در تئاتر شهر بگویید؟
برای نسل ما تئاتر شهر یک نوستالژی ویژهای دارد. بزرگان زیادی را دیدهایم که روی این صحنه اجرا کردهاند و با اجراهای آنها عاشق تئاتر شدهایم. تئاتر شهر یک مرکزیتی در سراسر کشورمان دارد و اجرا کردن بروی صحنه آن ویژگیهایی لازم خود را می طلبد. علاوه بر اینکه اجرا کردن در چنین اشلی اساسا باعث میشود تا کیفیت اجرا هم بالاتر برود، چرا که باید آن کیفیت مورد نظر تامین شود و خود این محکی است بر اجرا و گروه اجرایی. معمولا نمایش ها در این سالن بیشتر در معرض دید قرار میگیرند و از امکانات تئاتر شهر بهره میگیرند. مجموعه همه اینها و آن نوستالژی قدیمی باعث شد که هدف اول ما در اجرای سالن تئاتر شهر این باشد که با تماشاگر در یک تقابل گرماگرم و نزدیک باشیم و در درجه دوم این اتفاق در یک مکان با وجاهتی رخ دهد که اساس تئاتر متفکر را منعکس کند. آقای طاهری مدیریت محترم مجموعه تئاتر شهر که حامی نمایشهای مستقل هستند از کار ما حمایت کردند که من بسیار از ایشان متشکرم که این امکان را برای نمایش ما فراهم کردند.
حرکات بدنی در نمایش شما عنصر پررنگی است کمی در مورد تصمیمتان برای این شکل از اجرا و پیش نیازهای اجرایی آن در زمان تمرینات بگویید
بدن در کار یک بازیگر جزو فاکتورهای بنیادین است البته بحث من در حد کارهای اغراق آمیزی که مثلا کیشلاک انجام میداد یا آثار میرهولد و گروتفسکی نیست که بحث دیگری هستند اما به عنوان بازیگر ما باید عنصر بدن را جدی بگیریم میبینیم که در بسیاری از اجراها بازیگران مینشینند، یا در یکسری میزانسنهای ساده بدون بهره بردن از تواناییهای خاص بدنی دیالوگ میگویند! هرچند همه به این شکل نیستند در این میان آثار ارزشمندی هم بودهاند که برای حرکات بدنی بازیگر در تئاتر جایگاه ویژه ای قائل شدند، اما اساسا من میبینم که بازیگرها برای بدنشان نه احترام خاصی قائل هستند و نه آنرا جدی میگیرند، یعنی نه تمرینات خاصی دارند و نه حتی نرمش های روزانه مربوط به بازیگری را انجام میدهند! بعد از مدتی هم که جایگاه حرفهایشان تثبیت میشود میبینیم که کاملا از فیزیک بدنی بازیگری خارج شده و شمایلی پیدا کردهاند که به عنوان یک بازیگر دیگر قابل قبول نیست! دغدغه من این بود که در این اجرا، به این مسئله بپردازم که بدن بازیگر همپای کارهای دیگری که بازیگر بروی صحنه انجام میدهد اهمیت دارد، به شرطی که در کار بنشیند یعنی نه فقط بدن و حرکت محور بودن نمایش و نه تبدیل شدنش به نمایش رادیویی باشد. به همین منظور ما در طراحی تمرینات باید فراتر از تمرینات روتین بازیگری میرفتیم و در این بین بنده با همکارم آقای دلداده مدام یکدیگر را به چالش میکشیدیم، چراکه واقف به این بودیم که اگر کوچکترین مسئله با خللی در حین اجرا رخ بدهد با حیثیت و آبروی خود تاوانش را میپردازیم پس میطلبید که مدام یکدیگر را برای تمرینات سختتر تحت فشار بگذاریم. فکر میکنم به عنوان بازیگر چیزی به نام دست نیافتنی وجود ندارد و باید مرزهای توانایی خودمان را به سمت بالا سوق بدهیم و برای مخاطب احترام قائل شویم. دقت کنید که مخاطب همیشه یکسری تکنیکها را در روند اجرای نمایش ها دیده است. ما میخواستیم کاری را انجام بدهیم که این اجرا برای مخاطب تجربه ای نو، جذاب و بدیع بودن ایجاد کند.
در مورد بخش عروسکی کار بگویید
به فراخور کارهای کودک و عروسکی زیادی که در سالهای فعالیت خود انجام داده ام، حال و هوای افرادی که قرار است عروسک گردانی کنند و در بخش عروسکی باشند را کاملا درک میکنم، همین زبان مشترک باعث شد تا وقتی خانوم معصومی نژاد به کار ملحق شدند احساس بیگانگی نداشتند. یک اتفاق خوب در بخش عروسکی ما خانوم معصومی بودند که به کار ما اضافه شدند یک هنرمند با اخلاق و توانمند یعنی دو صفتی که اگر در اعضای تیم باشد واقعا باعث خرسندی است. در کار تیمی وجود چنین صفاتی ارزشمند است و نبود این صفات باعث چالش های جدی در کار میشود. اتفاق دیگر این بود که من افراد زیادی را برای این کار تست زدم چراکه هم صحنه و هم حس و مفهومی که باید انتقال میداد. بخش عروسکی اجرا پاسداشتی بود از واژه مادر که بسیار بزرگ و ارزشمند است و دوران کودکی که اساسا برای همه نوستالژیی از خاطرات ویژه است، خاطراتی که شاید در بزرگسالی هم مدام به دنبال تکرار طعم آن هستیم.
تمرینات این اثر نمایشی چقدر طول کشید؟
تمرینات من و آقای دلداده خیلی طولانیتر بود چون هم نقشهای طولانیتری داشتیم و هم چالشهای پیچیدهتری داشت. حدود شش ماه پیش تمرینات را آغاز کردیم و با وجود اینکه سالهاست من و آقای دلداده یکدیگر را میشناسیم و زبان یکدیگر را می فهمیم، علیرغم این نزدیکی نقش ها برایمان چالش برانگیز بود. تمرینات دو نفره ما چهار ماه طول کشید و در دو ماه پایانی دوستان دیگر به کار اضافه شدند
مرتضی دلداده: تفاوت پذیری نقش در کسری از ثانیه
لطفا از تجارب و چگونگی ورودتان به تئاتر بگویید؟
من کارشناس بازیگری هستم و در کلاسهای آموزش بازیگری آقای امین تارخ هم شرکت کردم. در واقع تئاتر برای من از دوره دانش آموزی آغاز شد و کم کم علاقهام بیشتر شد. تشویق دیگران که وجود استعدادی در این زمینه را تایید میکردند، باعث شد تا بیشتر به دنبال رشد در این عرصه باشم. در نمایشهای مختلفی حضور داشتم بعنوان مثال در سال ۱۴۰۰ سه اثر بروی صحنه داشتم؛ نمایش «وقتی همه یواش نیستند» که نویسنده، دراماتورژ و بازیگر اثر بودم و مورد استقبال خوبی قرار گرفت و همینطور نمایش «فرگشت» به کارگردانی مهدی خلیل زاده و همچنین «تصویر مصور» مظفری به کارگردانی وحید نفر که از آخرین آثار نمایشی ام است. و پروژههایی دیگر که تحت تاثیر مسائلی که در کشور بوجود آمد یا شکل نگرفتند یا نیمه کاره تعطیل شدند. تا به امروز که با نمایش «کسی برای یک گوریل غمگین کاری نمیکند» در خدمت مخاطبان هستم.
آشنایی شما با کارگردان نمایش چگونه بود؟
ما دوستان قدیمی هستیم و در همین عالم تئاتر با هم آشنا شدیم. حدود ۱۴ سال پیش سر پروژهای بودیم و این دوستی شکل گرفت کم کم متوجه شدیم که از نظر فکری و روحیات هنری به هم نزدیک هستیم و این صمیمیت به کارهای مشترکی انجامید، مانند «وقتی همه یواش نیستند» در واقع تعامل در همکاری ما تاثیر زیادی دارد.
در این نمایش شما جابجایی نقش دارید و دو کاراکتری را که در واقع با هم تقابل دارد را بازی میکنید، این مسئله چه چالشهایی برای شما ایجاد میکرد؟
این دو شخصیت بسیار متفاوت از هم هستند از نوع دیالوگ گویی تا اکتهایی که باید انجام دهند و نوع احساساتشان، همه چیز متفاوت است و بخش سختتر قضیه اینجا بود که باید در کسری از ثانیه این تفاوت را کاملا در بازی خودت وارد کنی و به شکل باورپذیری ارائه کنی. این فضا سازی سخت بود و بدون راهنماییهای آقای شکری امکانش نبود.
مریم معصومی نژاد: آنچه خلق شد در گرو همدلی گروه بود
کمی از خودتان و آشنایی با این تیم تئاتری بگویید؟
من در رشته تئاتر عروسکی تحصیل میکنم و به واسطه آن کار عروسکی هم انجام میدهم . در بخش آموزشی رشته ما فوکوس فقط روی عروسک نیست و تمام رشتهها اعم از بازیگری و کارگردانی و … دخیل هستند. در واقع در رشته نمایش عروسکی ما به یک دید کلی در مورد تمام این رشتهها میرسیم. از طریق یکی از اساتید یکی از دوستانم برای بخش عروسکی این نمایش انتخاب شده بود که ایشان بخاطر تداخل زمانی نمیتوانستند در این پروژه باشند و بجای ایشان من معرفی شدم و برای تست رفتم و آقای شکری لطف داشتند و آنچه میخواستند را در ارائه من دیدند و بنده را برای اجرای بخش عروسکی نمایش انتخاب کردند. اولین چیزی که پس از ورود به گروه مرا تحت تاثیر قرار داد حس همدلی موجود در گروه بود. پس از ورود به گروه، برای بازیگر یکی از نقشهای دیگر این نمایش شرایطی پیش آمد که نمیتوانستند به همکاری با گروه ادامه بدهند و آقای شکری از من خواستند تا این نقش دوم “مامور” را نیز بر عهده بگیرم.
در بخش عروسکها برای نشان دادن خلاقیتتان چقدر آزادی عمل داشتید؟
برای هر کسی که وارد کاری میشود نکته ای وجود دارد و آن این است که کارگردان باید خودش مهارتها را به نحو احسن بلد باشد. برای من در اینکار این اتفاق افتاد و حس درستی از ابتدا از نقش و اجرا به من منتقل شد، گروه، به جز نقش برایم مثالهایی میزدند تا من کاملا فضا را درک کنم و طوری نبود که محدودیتی در حرکات داشته باشم. اگر نسبت به حس و حالم اتودی میزدم یا چیزی اضافه میکردم پذیرفته میشد تا به مرحله تمرین برود و نتیجه اش محک بخورد. این کار به شکلی بود که حس میکردم میتوانم خودم را نشان بدهم و هم اینکه یک حس اعتماد دو طرفه ای وجود داشت که کار را راحتتر میکرد.
اگر از طریق رسانه ما دوست دارید که مطلبی را انتقال بدهید بفرمایید
مجید شکری: مسلما شما پای درد و دل هنرمندان زیادی نشسته اید و خوب میدانید که فضای تئاتر بسیار سخت است از مرحله نگارش متن که داستانها دارد تا جمع کردن تیم و رسیدن به اجرا و حال مسائلی که گروه در حین اجرا با آن مواجه است، مثل فیلم نیست که شما یکبار همه کارهای مربوط به تولید آنرا انجام میدهید و بعد ان دیگر محضول در جیبتان باشد. تئاتر باید هر روز در مقابل تماشاگر بازسازی شود و اگر تماشاگر کار ما را پیدا نکند و حمایت نشویم، ادامه دادن برایمان بسیار سخت میشود. ما تمام مشکلات را مدیریت میکنیم و به جایی میرسیم که اگر به ثمر ننشیند دوباره جمع کردن این حجم از انرژیها و اتفاقات، ایستادن در برابر موانع و مشکلات تا کار دیگری به همان کیفیت جمع کنی بسیار سخت خواهد بود. بخصوص که من استانداردی برای خودم قائلم و معتقدم از آن استاندارد نباید عدول شود و اگر بشود اصلا چه لزومی است به کار کردن! اما در این کار کمی از ایدهآل گرایی همیشگیام فاصله گرفتم تا کار انجام شود اما ادامه این کار مستلزم این است که ما تماشاگر همراه و همفکر خودمان را پیدا کنیم و به استناد تماشاگرانی که راهشان را به این نمایش باز کردند که خیلی فراتر از آنچه بود که ما انتظار داشتیم مطمئنم اینطور خواهد شد. من همیشه در مرحله نمایش نگرانم و همیشه این مسئله را چک میکنم که مبادا مفاهیم خیلی شخصی شود و مخاطب نتواند مرا دنبال کند در ادامه کم کم این اطمینان را پیدا میکنم که کار میتواند با تعداد بیشتری از آدمها زبان مشترک پیدا کند. در این اجرا شاهد این بودیم که از اساتید پیشکسوت تئاتر تا تماشاگرانی که اولین بار بود که با تئاتر آشنا میشدند اجرا را پسندیده بودند . این خوشایند مخاطب برای ما انرژی بخش و خوشحال کننده است. اما لازمه ادامه این راه این است که این دیده شدن به کثرت برسد، نه اینکه با یک تماشاگر محدود به حافظه تاریخی نمایش بپیوندد.
مریم معصومی نژاد:برای من افتخاری بود که در کنار آقای دلداده، آقای شکری و سارا رضایی عزیز در این گروه باشم و از آنها بسیار آموختم و هر چه انجام دادم و مورد قبول گروه و مخاطب بوده بخاطر حس همدلی عمیقی که در این گروه بوده شکل گرفته است.
مرتضی دلداده: برای این کار خیلی زحمت کشیده شده و تئاتر ما در حال حاضر به چنین متن و اشکالی از اجرا نیاز دارد. فکر میکنم این کار تا زمانی که روی صحنه است باید دیده شود و حیف است اگر این مجال از دست برود. ما فیدبکهای بسیار جالبی دریافت میکنیم که گاهی حتی خودمان شگفت زده میشویم. از این حجم درک و همراهی مخاطب … این نشان میدهد که مخاطب هم تشنه چنین آثاری است. این اثر یک تئاتر متفکر است که میتواند همه قشرهای جامعه را نقطه زنی کند و آثاری از این دست کم اند و به شدت در جامعه امروز به آن نیازمندیم . در آخر میخواهم از مجید شکری تشکر کنم. امیدوارم همیشه کار کند چرا که تئاتر ما به مجید شکری ها نیاز دارد و این افراد میتوانند جریان ساز باشند. همچنین تشکر میکنم از گروه خبری فرهنگی صبا که این فرصت را برای ما فراهم کردند.
مریم عظیمی
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است