گفتگوی صبا با عوامل فیلم «هایپاور»
شهید ستاری؛ قهرمانی برای تمام فصول
در این شماره از روزنامه با عوامل فیلم «هایپاور» به کارگردانی هادی محمدپور به گفتگو پرداخته ایم.
فیلم هایپاور که به عملیات والفجر هشت و عملکرد نجات بخش فرمانده نیروی هوایی ارتش ایران شهید ستاری میپردازد اکران خود را در سینماهای هنر و تجربه آغاز کرده است. این فیلم اولین اثر بلند سینمایی هادی محمدپور است و بازیگرانی مانند اتابک نادری، علیرام نورایی، سپیده خداوردی و فرزاد حسنی در آن حضور دارند. در ادامه گفتگوی خبرنگار صبا را با عوامل این فیلم میخوانید.
اباذرجوکار:از مردم میخواهم هایپاور را با خودش مقایسه کنند
در مورد مجموعه تهیه کننده این اثر و انگیزه های آن برایمان بگویید.
در مجموعه نیروی پدافند ارتش جمهوری اسلامی ایران یک مدیریتی به نام موزه و تاریخنگاری که عموما خدمات و ماموریتش تجزیه و تحلیل، انتشار کتب و تاریخ شفاهی و همچنین تولید محتوا در حوزه دفاع مقدس است. بخشی از کار به واسطه تولید فیلم های مستند و جمع آوری اسناد و مدارک مربوط به دفاع مقدس است و در یک قدم بلندتر، فیلمهای کوتاه و بعد از آن فیلم سینمایی و سریال تلویزیونی میباشد. در این جریان ما بعد از تهیه چند فیلم کوتاه و تلویزیونی تصمیم بر این گرفتیم که یک فیلم سینمایی بسازیم که جریان عملیات والفجر هشت و اتفاقاتی که در بحث پدافند نیروی هوایی و دفاع معجزه آسا رخ داده بود را به تصویر بکشیم. بر این اساس با توجه به روابطی که با کارگردان داشتیم و خود ایشان هم نظامی و از مجموعه خود ما هستند و با تحقیقات از پیشکسوتان و فرماندهانی که در دفاع مقدس بخصوص عملیات والفجر هشت حضور داشتند به عنوان فرمانده و مسئول به این نتیجه رسیدیم که فیلمنامهای تهیه شود و بعد از آن هم این کار انجام شد و تبدیل شد به هایپاور که امروز بر پرده میبینید.
در جلسه نقد و بررسی آقای محمدپور اشاره کردند که این فیلم با بودجه ای بسیار کمتر به نسبت فیلم های دیگر این حوزه ساخته شده چه چالشی در این زمینه داشتید؟
فیلم هایی که تجاری هستند قطعا اعتبار و منابع بیشتری دارند اما در فیلمهایی که ما به عنوان مجموعه ای از ارتش میسازیم یکسری منابع زیر ساخت سازمانی در اختیارمان هست که شاید اگر بخواهیم هزینههای این موارد را جمع بزنیم چیزی کمتر از دیگر فیلمها نمیشود ولی از نظر نقدینگی عددش ممکن است خیلی کمتر باشد. در مورد هایپاور چون هتلینگ، حمل و نقل و بسیاری از بخش های پشتیبانی مانند غذا و بخش های تجهیزاتی یا لوکیشن ها و .. در دست خودمان بود بحث نقدینگی با عدد کمتری بسته شد و حتی اگر مجموع اینها را هم در نظر بگیریم به نسبت بسیار کمتر از فیلمهایی است که در تراز یک فیلم سینمایی قرار است تهیه شود چون شما پروداکشن یا عوامل تولیدی که در این فیلم میبینید عوامل بسیار گرانقیمتی هستند که بخاطر شناخت ظرفیت هایی که در نیرو هست به آنها دسترسی داشتیم و از آنها استفاده کردیم برای ما ارزان افتاده بنابراین به نسبت فیلمهای سینمایی دیگر هایپاور از نظر منابع و نقدینگی کمتر پای ما در آمده است.
از آنجاییکه بحث دفاع مقدس برای جامعه از لحاظ فرهنگی و ارزشی جایگاه خاصی دارد آیا کارگروهی که در ارتش به این موضوع میپردازد، پیرو مخاطب پسند بودن و بیشتر دیده شدن اثر برنامه و افق خاصی را دنبال میکند؟
این مسئله مورد توجه عناصر فرهنگی و فرماندهان ما قرار گرفته و روی این اصل هم انگیزه بیشتری دارند که فیلمهای قویتری ساخته شود و قطعا هم ماموریت حالا چه نیروی پدافند هوایی و چه نیروهای دیگر ارتش را ترسیم کنند و شاید یکی از نقاط قوت این فیلم و اقدام فرهنگی که در راستای ساخت این فیلم رقم خورد این بود که فرمانده کل ارتش در بنیاد فارابی حضور پیدا کردند و تعامل جدی تری با فارابی را آغاز کردهایم و همین امسال احتمالا چند فیلم از ارتش توسط کارگردانان صاحب نام ساخته خواهد شد و حضور پررنگی در جشنواره خواهیم داشت و این در واقع برکتی بود که از فیلم هایپاور بدست آمد شاید برای ارتش در چند سال گذشته چنین اتفاقی رقم نخورده بود که در یکسال چهار یا پنج فیلم در حوزه ارتش حالا چه پرتره شهدای ارتش و چه فیلمهای داستانی در حوزه دفاع مقدس و حتی سریال های در همین زمینه داشته باشد و این انگیزه بود که به مجموعه فرهنگی و فرماندهان ارتش از برکت فیلم هایپاور به نوعی اشاعه پیداکرد و انشالله استمرار پیدا خواهد کرد. یعنی فرماندهان و مجموعه فرهنگی ارتش ترغیب خواهد شد که در سالهای آینده این را ارتقا بدهند.
بازخوردهای فیلم را چگونه ارزیابی میکنید؟
دوستان و منتقدان و عزیزان زیادی به این حوزه و فیلم هایپاور نظراتی داشتند که همه این نظرها و انتقادات بسیار محترم است. در همان بحث محدودیت منابع که اشاره کردید اگر بود میتوانستیم کست قویتری ببندیم اما ما به هدفمان که فیلمی بسازیم تا بخشی از زحمات نیروی هوایی را در والفجر هشت به تصویر بکشد رسیده ایم حال ممکنه است که کست یا عوامل تولید آنقدر قوی نبوده اند اما فیلم ساخته شده و این هدف بدست آمده به هر صورت ممکن است که انتقاداتی بر ساخت فیلم هم وجود داشته باشد بله این اولین اثر بلند سینمایی کارگردان ما و همینطور خود من بوده اما تلاشمان بر این بود که به بهترین نحو از همه ظرفیت ها و عوامل تولید استفاده کنیم که این اتفاق رقم خورد. در مورد این فیلمی که ساخته شده و به اکران رسیده فکر میکنم که به نسبت بسیاری از فیلمهای دیگری که در موضوعات و سوژه های مختلف که در سیمنای ایران ساخته واکران شده فیلم خوبی است و مردم میتوانند با آن ارتباط برقرار کنند درست مانند فیلم هایی که با هزینههای بسیار بالاتر در حوزه های دیگر ساخته شده و توقع من از مردم این است که این فیلم را با خودش مقایسه کنند. یعنی اینکه این فیلم در حوزه نبرد هوایی ساخته شده که یک حوزه خاص است و بخشی است که در حوزه پدافند هوایی کمتر یا بهتر است بگویم اصلا کار نشده است. با نگاهی به کل فیلمهایی که در تاریخ چهل و پنج ساله انقلابمان ساخته شده میبینیم که پرداخت به این حوزه بسیار اندک در حد یک سکانس جوری که مخاطب اصلا متوجه این نمیشود که این عملکرد متعلق به پدافند هوایی بوده اما این فیلم پایه ساخت پدافند هوایی در کشور است که انشالله فیلمهای بعدی هم که با همین نگاه ساخته خواهند شد قوی تر ساخته شده و عملکرد پدافند هوایی را به مردم معرفی خواهند کرد.
هادی محمدپور:هایپاور به چشم انداز و هدفش رسیده است
برای آشنایی بیشتر مخاطبان لطفا مختصری از فعالیت های خودتان بگویید
من تله فیلمی به نام رد پای شغال دارم که فیلم کمدی است و هیچ ارتباطی با حوزه دفاع مقدس ندارد و بازیگرانش هم خانم پرستو صالحی و آقای میر طاهر مظلومی و آقای بابک نهرین بودند و چند کار کوتاه با نام های آلزایمر، یک لحظه از زندگی، ماهیهای خاکی، مستند سفر به قطعه ای از بهشت و دست بالای دست و چند کار دیگر بعد از اینها به سراغ سینمایی بلند رفتم و هایپاور.
طی صحبت های آقای خاکباز متوجه شدم که جزو کادر ارتش هستید علاقه شما به سینما و آغاز این راه از کجا بود؟
من همزمان که در دانشگاه هوایی دانشجوی دانشکده افسری بودم معمولا بعد از ظهرها و پنجشنبه، جمعه ها تفریحمان رفتن به سینما و تئاتر بود . اواخر دوران دانشجویی من در دوره های بازیگری هلیا فیلم شرکت کردم و شاگرد آقای سپهر محمدی بودم و ایشان مرا به شهاب عباسی معرفی کردند و مدتی از آیتم نویسان خنده بازار بودم ولی با توجه به شرایط کاری نمیتوانستم با ساعت آفیش کاری آنها که ساعت ۳ بعد از ظهر تا ۳ صبح بود هماهنگ شوم و باید شب به خوابگاه برمیگشتم بعد از آن در دانشگاه آزاد تهران مرکز کارگردانی تئاتر خواندم و به همین شکل تا به امروز ادامه پیدا کرد.
سختترین بخش ساخت فیلم هایپاور به عنوان اولین تجربه فیلم بلند سینمایی برای شما چه بود؟
با توجه به اینکه کار پروداکشن سنگینی داشت ما هر چه اراده میکردیم نیروی پدافند ارتش در اختیارمان میگذاشت اما بخاطر وجود بروکراسی اداری ما فقط یکبار شانس این را داشتیم که درخواست بدهیم ولی در سینما وقتی یک پلان اشتباه برداشت میشود یا مورد پسند کارگردان قرار نمیگیرد با تکرار به نتیجه مطلوب میرسند که با توجه به شرایطی که گفتم اگر در آن بازه زمانی که ارتش در اختیارمان گذاشته بود به نتیجه مد نظر نمیرسیدیم آن امتیاز را از دست میدادیم و فرصت آزمون خطای کمی داشتیم. مسئله دیگر این بود که ما با پرسنلی همکاری میکردیم که در حرفه خود خبره بودند اما تخصصی در زمینه بازیگری، هنر و سینما نداشتند و این طبیعتا کار ما را سخت میکرد مثلا دوربین گوپرو را داخل کابین بسته بودیم و اکت هایی به خلبانان میدادیم، آنها باید در آسمان در جایی که من به عنوان کارگردان حضور نداشتم آن را اجرا میکردند و این کار را دشوار میکرد و تنها یکبار فرصت چنین کاری را داشتیم. در این میان به صورت ناگهانی ماموریت هایی به این دوستان سپرده میشد یا سفر رییس جمهور به اصفهان پیش آمد و حتی رزمایشی به طور همزمان در انارک اصفهان برگزار شد و دو خلبانی که با ما همکاری میکردند در سانحه ای که پیش آمد شهید شدند و این تاثیر منفی بر روند کار ما گذاشت.
در مورد کست فیلم هایپاور بگویید.
کست را بر اساس بودجه ای که در اختیار داشتیم بستیم. به هر حال هر کارگردانی دوست دارد با بهترینها کار کند ولی خب شرایطی هست که بودجه کم است یا عواملی که تمایل به همکاری داریم درگیر پروژههای دیگری هستند. از صحنه و لباس گرفته تا بازیگر و تصویر بردار تا باقی عوامل. همه اینها باعث شد تا با مشورت تهیه کننده و پیشنهاد بنده جلو برویم خب از برخی انتخابهایمان راضی بودیم و از برخی نه اما تجربه بسیار خوبی بود که دیگر این آزمون و خطاها تکرار نشوند.
در مورد بخش جلوه های ویژه کار بگویید.
در نسخه اولیه بخش جلوههای ویژه به شکل دیگری بود که با پیشنهاد دوستان سازمان سینمایی مبنی بر اصلاح این مسئله ما از آقای سعید خلیلی دعوت کردیم و ایشان با توجه به زمان کمی که در اختیار داشتند که حدودا یک هفته بود به نظرم کار قابل قبولی ارائه کردهاند. ایشان پلانهایی که مد نظر بود را با جلوههای ویژه بصری زنده کردند و جلوههای میدانی را هم که خودتان در فیلم میبینید. این فیلم هفتاد درصد جلوههای میدانی و سی درصد جلوههای ویژه بصری داشت که من به طور کل از آن راضی بودم.
هر کارگردانی برای فیلمش افق و هدفی تعریف میکند آیا شما به این تعریف خود رسیدهاید؟
بله هایپاور به چشم انداز و هدفش رسیده چرا که ما دوست داشتیم فیلمی بسازیم تا جوانان و نوجوان و مردم بدانند که چه شخصیت هایی ما داشتیم و چه کارهایی کرده اند و حتی ارتش چه کارهایی کرده با اینکه در جنگ رسانه نداشته و اگر پرچمی همچنان در اهتزار است بخاطر کدام عملیات ها و عملکرد چه کسانی بوده است که فکر میکنم به این هدف هم رسیده ایم. از طرفی موضوع کمی پیچیده و تخصصی و نحوه نشان دادن آن بسیار سخت بود ولی با توجه به بازخوردی که از فرماندهان داشتم برایم روشن شد که این روشی که برای مطرح کردن موضوع انتخاب کرده بودیم درست بوده و مردم هم با دیدن این فیلم در مییابند که در تاریخ بی سابقه بود که در عرض بیست روز بیش از هفتاد و هشت هواپیما را زده بودند و اینها اهدافی بود که نیروی پدافند هوایی میخواست به آنها برسد و اخیرا هم با مراسم تقدیری برای عوامل فیلم برگزار کردند مهر تاییدی بر این موضوع زدند.
سخن پایانی
فکر میکنم که مقایسه کردن فیلم ها با هم درست نیست بخصوص بدون در نظر داشتن بودجه ساخت آنها. اگر نصف بودجه فیلمهای که در دو سه سال اخیر در حوزه دفاع مقدس ساخته شده اند را در اختیار میداشتم مسلما اثر بسیار بهتری ارائه میدادم و این مقایسه کمی انسان را میآزارد. البته منتقدان هم تقصیری ندارند من در نشست خبری جشنواره هم اشاره کردم که طبیعتا اگر منتقدان هم به رازهایی که بین من و خدا و تهیهکننده است واقف بودند حتما به من نمره خیلی بالایی برای اینکار میدادند. خواهشی هم از ارگان هایی که بانی این کار هستند و اساسا کارشان حمایت از آثار دفاع مقدسی و پرتره شهدا است دارم. به سمت شهدای سرشناس دیگر نروند چراکه این افراد برایشان کارهایی انجام شده و مردم آنها را میشناسند ولی خانواده شهدایی که سرباز بوده اند یا گمنام مانده اند و باقی این عزیزان هم دل دارند و دوست دارند که فداکاری عزیزانشان دیده شود چرا که همه این عزیزان با یک نیت به جبهه های جنگ رفته بودند.
اتابک نادری:هدفم تکمیل تصویر ذهنی مخاطب است
کدام ویژگی فیلمنامه باعث شد تا بازی در هایپاور را بپذیرید؟
من دوستدار این هستم که زندگی و عملکرد نوابغ ما ثبت شده و از آنها کار ساخته شود پرداخت به این دست موضوعات در سینمای جهان زیاد و متاسفانه در سینمای ما کم است. این اثر هم شخصیت محور بود و درست آن وجه شهید ستاری را که به نبوغ و عملکرد خاص او مربوط بود روایت میکرد. در واقع وجه قهرمانانه شهید را بواسطه تخصصش به تصویر میکشید و اینها دلایلی بود که این نقش را پذیرفتم.
آیا تفاوتی میان بازیگری آثار دفاع مقدس با باقی آثار هست؟
من گله ای از هم صنفان و جامعه رسانه و همکاران مطبوعاتیمان دارم که برای بازیگران یک مرزبندی قائل شده اند که نمیدانم ناخواسته است و یا از روی یک جریان فکری. مرزبندی به معنای نام گذاری مثلا اینها بازیگر سینما هستند و آنها مثلا بازیگران پلتفرم هستند و غیره. به نظر من بازیگران تئاتر و تصویر و سینما در یک غالب هستند فقط سینما و تلویزیون ریزه کاری های خاص خود را دارند. بنابراین ما نمیتوانیم بگوییم که این بازیگر برای جغرافیای سینما است ولاغیر. من هیچ تفاوتی برای مسئله قایل نیستم که بازیگری در ژانر دفاع مقدس با بازیگری برای یک ژانر اجتماعی فرق میکند. بازیگر به عنوان یک هنرمندی که باید به آن کاراکتر جان ببخشد نقش آفرینی میکند. حال در مورد دفاع مقدس موضوعات خاص تر و نگاه متفاوتی وجود دارد و خود دفاع مقدس هم بسته به آنکه به کدام بعد از مسئله میپردازد ژانرهای متفاوتی دارد. ما در یک درام اجتماعی از کاراکتر هیچ شناختی جز آنچه در فیلم ارائه میشود نداریم اما در سینمای دفاع مقدس و کارهای جنگی یک پیش زمینه ای وجود دارد مخصوصا در مورد قهرمانان جنگ مخاطب یک آگاهی پیشین دارد. به عنوان یک بازیگر تنها تفاوتی که میبینم این است که در این ژانر ما باید به کاراکترهایی جان دهیم که زندگی کردهاند، ما به ازای حقیقی دارند و مردم آنها را میشناسند، پس باید با احتیاط به آنها نزدیک شویم تا حق مطلب را ادا کنیم. ما تلاش میکنیم به تصویر ذهنی تماشاگران از قهرمانان جنگ احترام بگذاریم و آن را تکمیل کنیم. مثلا ما شهید ستاری را اواخر مدام در یونیفرم آبی و شیک تشریفاتی دیدیم اما این انسان بسیار متواضع و به گفته دوستان و همرزمانش همیشه در سایتهای موشکی بوده و لباس به اصطلاح خاکی که همان لباس کار است تنشان بوده است. به عنوان بازیگر سعی کردم در این فیلم تصویر دیگری به تصویر ذهنی مخاطب اضافه کنم تا این فیلم بتواند تعریف کاملتری از ایشان ارائه کند.
مریم عظیمی
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است