روزنامه صبا

روزنامه صبا

بازیگر و کارگردان نمایش حقایقی درباره سگ‌ها و گربه‌ها:

محمد هادی عطائی:بازیگری در کشور رو به اضمحلال است


به اعتقاد من راه ورود به بازیگری همیشه تئاتر بوده و هست.

محمدهادی عطایی، بازیگر و کارگردان تئاتر، این روزها نمایش حقایقی درباره سگ‌ها و گربه‌ها را روی صحنه سالن سایه تئاترشهر دارد. او به همراه ویدا جوان بازیگران نمایشی هستند که به یکی از دغدغه‌های جامعه امروز ایران می‌پردازد اما هادی عطایی در عین حال دل پر دردی هم دارد از همین رو و به بهانه‌ اجرای این نمایش با او گفت‌وگویی ترتیب داده‌ایم تا از ورود بازیگران تئاتر به سینما و تلویزیون و موفقیت آنها در عرصه تصویر سخن بگوید. کارگردان نمایش حقایقی درباره سگ‌ها و گربه‌ها به استفاده از بازیگران تلویزیون در تئاتر معترض بوده و معتقد است که این بازیگران در دوران بیکاری خود وارد تئاتر شده و بعضا دستمزدهایی بالاتر از اهالی تئاتر می‌گیرند که با هیچ معیاری همخوانی ندارد. او نمایش جدید خود را اثری در ستایش خانواده می‌داند، آنچه می‌خوانید حاصل گفت‌وگوی خبرنگار صبا با عوامل این نمایش است.

محمد هادی عطائی:بازیگری در کشور رو به اضمحلال است

چرا به سراغ چنین نمایشنامه‌ای رفتید؟

من به عنوان یک بازیگر و در درجه دوم کارگردان احساس می‌کنم که اگر از جامعه خودم نگویم و نتوانم جامعه خود را چون آینه‌ای بروی صحنه بیاورم هرگز نمی‌توانم حرف جهانی بزنم. برای همین سعی کردیم در این نمایش در سه بخش دو قسمت از زندگی این زوج را بروی صحنه بیاوریم. جالب ماجرا این است که این دو وقتی خارج از خانه هستند و زیر سقف آسمان روابط‌شان عاشقانه و پر از خنده و اتفاقات زیباست، اما وقتی وارد چهار دیواری زندگی و آپارتمان‌های تنگ و ترش این روزها می‌شوند تازه معضلات‌شان بیرون می‌زند. بسیاری از مخاطبان وقتی از سالن خارج می‌شوند می‌گویند بسیاری از این دیالوگها را یا شنیده‌ایم یا خودمان گفته‌ایم و این باعث دلگرمی من، محمد منعم، ویدا جوان و شهاب شریفی است. چون در واقع حرف جامعه را از زبان خودشان به خودشان ارائه می‌دهیم. ما در این نمایش قصد قضاوت نداریم. نمی‌خواهیم بگوییم چه کسی خوب است و چه چیزی بد است. ما می‌گوییم شرایطی از نظر اجتماعی و اقتصادی بوجود آمده و خواسته و ناخواسته بسیاری از خانواده‌ها درگیرش هستند و وقتی مخاطب آن را آشنا می‌یابد باعث دلگرمی ماست که پس سوژه و اتفاق‌مان را درست انتخاب کرده‌ایم. ما فقط سعی کردیم بگوییم که این اتفاقات در حال رخ دادن است و تلنگری بزنیم و بگوییم شما دچار روزمرگی شده‌اید و گویی حواستان به این اتفاقات نیست. امیدواریم که به اندازه خودمان توانسته باشیم گوشه‌ای از زندگی‌های سخت و تلخ و بعضا شیرین این روزهای خانواده‌ها را روی صحنه بیاوریم. به اندازه کافی انسان‌ها در اجتماع تحت فشار هستند و وقتی وارد آن آپارتمان‌ها می‌شوند بجای اینکه مراقب هم باشند در واقع حرف یکدیگر را گوش نمی‌دهند و درک نمی‌کنند و این فشارها و سختی‌ها را برای یکدیگر چندین و چند برابر می‌کنند. این نمایش معضلات زندگی یک زوج هنرمند را روایت می‌کند که درشرف بچه‌دار شدن هستند و بسیار شبیه زندگی است. شخصیت‌های نمایش افرادی هستند که از کره مریخ نیامده‌اند و کنار ما زیست می‌کنند و ما آنها را می‌شناسیم. اسم نمایش هم مطابق با مشکلات زوجین توسط نویسنده انتخاب شده است چون در گذشته وقتی که زن و مرد با هم دعوا می‌کردند، دیگران می‌گفتند که مثل سگ و گربه به جان هم افتاده‌اند.

در باره سبک اجرایی این نمایش بگویید.

این نمایش کاملا ناتورئالیستی است و نوع کارگردانی، میزانسن، بازی‌ها، موسیقی، دکور و لباس هم برهمین اساس انتخاب شده است. سعی کردم به همراه ویدا جوان آن روی دیگر زندگی هنرمندان را به تصویر بکشیم. هنرمندان ما به خاطر شرایط کنونی از نظر اجتماعی، اقتصادی و بینش فرهنگی اذیت می‌شوند و ما سعی کردیم در نمایشنامه گوشه‌ای از مشکلات را نشان بدهیم و اینکه از خودمان گذشته‌ایم تا به مشکلات مردم برسیم اما این کار به چشم مردم نمی‌آید. دنیای مجازی هم روی زندگی هنرمندان تاثیر گذاشته و آنها را به اضمحلال کشانده است.

شما یک پیشینه تئاتری طولانی دارید این پیشینه بر کار تصویر چه تاثیری دارد؟

به اعتقاد من راه ورود به بازیگری همیشه تئاتر بوده و هست. به همین دلیل است که این روزها سینما و تلویزیون ایران به حضور بازیگران تئاتر در خود مباهات می‌کند. چرا که هر وقت از بازیگران حرفه‌ای تئاتر این کشور یا حتی دانشجویان تئاتر استفاده کرده‌، کیف و لذت آن را برده است. در این مدت بچه‌های تئاتر آنقدر باعث افتخار بودند و هستند که تلویزیون ما این نکته را فهمیده و در حال لذت بردن از این موضوع است. این مسئله باعث خوشحالی بوده و امیدوارم ادامه پیدا کند.

انتقادی به مسئله ترنسفر نابازیگر، سلبریتی و چهره‌های بعضا تلویزیونی به تئاتر داشتید در این مورد بگویید.

من یک شباهت‌هایی بین سیرک و نمایش می‌بینم و یک تفاوتی هم برای آن قائل هستم. شباهت سیرک و نمایش در سرگرم کردن آدم‌ها است. به عنوان مثال شما به سیرک می‌روید که سرگرم شوید، نمایش هم می‌بینید که سرگرم شوید اما رسالت نمایش، ایجاد تفکر و نشان دادن یک دغدغه است. نمی‌توان اسم کارهایی که به سراغ افرادی می‌روند تا به هر قیمتی بلیت بفروشند را تئاتر گذاشت. برخی دوستان به صرف یکسری شوخی و لودگی‌هایی که در فضای مجازی انجام داده‌اند، اکنون خود را آدم‌های معروفی می‌دانند که اجازه راه رفتن در صحنه تئاتر را دارند. کاش این جمله گوته فیلسوف شهیر آلمانی حقیقت داشت: صحنه تئاتر همچون بندی است که بندباز غیرحرفه‌ای را از خود به زمین می‌اندازد. ولی این آدم‌ها آمده‌اند که این بند را به طور کل قیچی کنند و تیشه به ریشه تئاتر بزنند. البته باز هم باید بگویم که مشکل خود ما هستیم و از ماست که بر ماست. چراکه این افراد شاید در دنیای مجازی شناخته شده باشند اما باز هم شخصی به نام کارگردان تئاتر بوده که به آنها اجازه می‌دهد، روی صحنه بیایند. در واقع این خودِ ما هستیم که می‌خواهیم تیشه به ریشه خود بزنیم.  یک تعریف اشتباهی در این مملکت جا افتاده است. ما فکر می‌کنیم هر کسی جلوی دوربین بیاید و روی صحنه راه برود را می‌توان بازیگر نامید. اما در واقع این طور نیست. خیلی از افراد تجربه بازی در صحنه را دارند اما بازیگر نیستند و خیلی وقت هم هست که روی صحنه نرفته‌اند. چند وقت قبل بازیگری مهمان یک برنامه تلویزیونی بود. این فرد حتی نمی‌توانست یک دقیقه در رابطه با بازیگری صحبت کند و سواد حرف زدن در این رابطه را نداشت. از شما می‌پرسم، آیا ما باید به ایشان بگوییم بازیگر؟ اگر به ایشان بگوییم بازیگر و به استاد اکبر زنجانپور هم بگوییم بازیگر، ما در حال خیانت به واژه بازیگر هستیم.

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است