روزنامه صبا

روزنامه صبا

سمیرا برادری:

بندباز سرنوشتی جز تبدیل شدن به فیلم را نمی‌پذیرفت


اگر نسبتی غیر از ایجاد تعامل و خلاقیت و نیز ایجاد هارمونی در کست و گروه و در جزییات تولید میان کارگردان و تهیه‌کننده باشد، جان اثر آسیب خواهد دید.

سینمای هنر و تجربه این روزها فیلمی به نویسندگی و کارگردانی حامد رجبی که یکی از سه فیلمنامه نویس فیلم موفق پرویز هم هست، روی پرده دارد. تیم بازیگران اصلی این فیلم را فرزاد موتمن ، میر‌سعید مولویان و معصومه بیگی تشکیل می‌دهند. در ادامه مصاحبه خبرنگار صبا با عوامل این فیلم را می‌خوانید.

سمیرا برادری:بندباز سرنوشتی جز تبدیل شدن به فیلم را نمی‌پذیرفت

همکاری با این پروژه به چه شکل آغاز شد و چه چالش هایی در زمینه تهیه داشت؟

با حامد رجبی در فیلم‌های پرویز و درساژ همکاری داشتم، رویکردی که او در نوشتن دارد، جسارت خلق فیمنامه‌هایی شخصیت‌محور و ایجاد شخصیت‌هایی به ظاهر معمولی ولی با قدرت “نه گفتن” در جامعه‌ی کوچک اما سرکوبگر پیرامون‌شان است. طبیعتا چنین عناصری در این فیلمنامه و نمود آن در زنی که مسیر و مبارزه‌ای از جنس خودش را در جهانی مردانه و مردسالارانه پیش می‌برد، برای من جذابیت و اهمیت دوچندان داشت. بزرگ‌ترین چالش، تصمیم گیری برای ساختن چنین فیلم‌هایی‌ست. در شرایطی که نه فیلمنامه و نه فیلمساز از هیچ قاعده‌ی آزموده شده‌ای، برای بخشی از جریان رایج سینما بودن پیروی نمی‌کنند، تو باید بدانی وارد مسیری صعب‌العبور می‌شوی برای هدفی که تنها در درازمدت می‌توان درباره‌ی آن صحبت کرد.این تصمیم برای من از جنس یقین به فیلم و سینمایی‌ست که در شرایط کنونی وفاداران اندکی دارد، اما تاریخ مصرف ندارد.

مهمترین مسئولیت تهیه کننده را نسبت به اثر و کارگردان چه می‌دانید؟

ایجاد بستری که کارگردان بتواند با جاه‌طلبی منحصر‌به‌فرد خودش در آن تجربه کند و فراتر رفتن از نسبت‌ها و دغدغه‌های مالی، بخش حائز اهمیت این مسئولیت است. ضمن آنکه اگر نسبتی غیر از ایجاد تعامل و خلاقیت و نیز ایجاد هارمونی در کست و گروه و در جزییات تولید میان کارگردان و تهیه‌کننده باشد، جان اثر آسیب خواهد دید.

فیلمنامه و داستان اثر چه تاثیری در انتخاب شما دارد؟

اصلی‌ترین و مهم‌ترین دلیل انتخاب یک پروژه برای من از فیلمنامه آغاز می‌شود. چه در فرم و چه در محتوا، حالا گاهی فیلم‌ها از فیلمنامه‌شان بهتر می‌شود و گاهی نه. در هر صورت به قولی از فیلمنامه‌ی خوب در بدترین شرایط می‌شود فیلم متوسط انتظار داشت و از فیلمنامه بد در بهترین شرایط هم خروجی بد نصیب خواهد شد. در خاطرات بندباز هم چیزی درون فیلمنامه وجود داشت که  مرا به ساختنش ترغیب کرد. فضایی متفاوت، محدود، گاه منجمد که به درستی از هرگونه خودنمایی و خودآرایی پرهیز می‌کند تا در بیانی کم سروصدا، خشونتی پنهان و واقعی را در اتمسفر خود و میان مردمانی از جنس طبقه متوسط، روایت کند.در این میان ورود زنی سرکش و غریبه که هم نمی‌شناسیم و هم به خوبی می‌شناسیمش، به خانه‌ی این پدر و پسر شرایط را به گونه‌ای تغییر می‌دهد که مخاطب را نسبت به آنچه میانشان اتفاق می‌افتد به فکر وامی‌دارد. فیلمنامه‌ای به وضوح متفاوت که با جدیت مسیر خود را جدا می‌کند و  جز تبدیل شدنش به اثر راهی پیش رو نمی‌گذارد.

مریم عظیمی

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است