مونا فرجاد:
انجام کار هنری بهتر از انجام ندادنش است
متاسفانه این روزها انقدر هزینههای دکور سرسامآور است که حد و اندازه ندارد.
نمایش اتاقی در هتل به نویسندگی نیل سایمون و کارگردانی مونا فرجاد این روزها در تماشاخانه ایرانشهر مخطبان تئاتر را به تماشای ابعاد انسانی روابط دنیای هنرمندان میخواند. در این نمایش مسعود میرزاد و روژانو ارجمند در کنار مونا فرجاد به نقشآفرینی میپردازند. در ادامه گفتوگوی خبرنگار صبا را با عوامل این نمایش میخوانید.
از فرایند انتخاب متن و شکلگیری این نمایش بگویید.
من متنی نوشته بودم و مشغول به تمرین روی آن بودیم اما زمانی که متن را برای مرکز هنرهای نمایشی ارسال کردم متاسفانه رد شد. بعد چند متن دیگر هم فرستادیم که آنها هم مورد تایید قرار نگرفتند و در نهایت با پیشنهاد آقای زرگر این نمایشنامه را بر اساس دو نمایشنامه اتاقی در هتل کالیفرنیا و اتاقی در هتل لندن هر دو نوشته نیل سایمون که هر کدام اپیزودی داشتند که کاراکترهای آنها یکی بودند و زندگی این کاراکترها را در ۱۰ سال بعد از آن در کتاب دیگری میخواندیم، شکل دادیم. به پیشنهاد ایشان از تلفیق این دو نمایشنامه استفاده کردم البته نمایشنامه توسط یکی از دوستان نویسنده بنده ایرانیزه شده اما مرکز هنرهای نمایشی همچنان ایراداتی بر این نمایشنامه وارد میدانست که آن تغییرات و حذفیات اعمال شد و در نهایت نمایشنامهای شد که امروز به روی صحنه است.
از نحوه انتخاب بازیگران این نمایش بگویید.
من قبلاً با آقای مسعود میرزاد کار نکرده بودم ولی در سریال شبکه مخفی زنان یک سکانسی از ایشان دیده بودم و همان موقع گفتم که ایشان چقدر خوب بازی میکنند که در نهایت هم به این همکاری منتهی شد. بازیگر نقش نورا که نقش دستیار مرا بازی میکنند خانم روژانو ارجمند هستند. من ایشان را در سریال شبکه مخفی زنان شناختم، آنجا نقش دختر بزرگ خانم شبنم مقدمی را بازی میکردند و خیلی همکار همراه و همدلی هستند. به ایشان گفتم که ما یک نقشی داریم که نقش تقریباً کوتاهی است ولی زمان تمرینات کار بسیار فشرده است و ایشان با جان و دل در کنار گروه بودند و همراهی کردند. بازیگری پر از انگیزه و انرژی هستند و من خیلی خوشحالم که ایشان نقش دستیار مرا در این کار بازی میکنند.
در مورد دکور نمایش بگویید.
متاسفانه این روزها انقدر هزینههای دکور سرسامآور است که حد و اندازه ندارد. من برای نمایشنامه اولی که متنش متعلق به خودم بود به یک دکور بسیار مینیمال فکر کرده بودم و با تخفیف بسیار زیاد هزینههای ساخت دکور را بالای ۸۵ میلیون تخمین زده شد. واقعاً دکور هزینه بردار است و خرج روی دست گروهها میگذارد. ساخت دکور این نمایش بر عهده آقای مسعود رنجبر بوده است و نمیشد دکوری از این کمتر برایش در نظر گرفت چرا که ما برای فضاسازی نمایش به این میزان دکورنیاز داشتیم. طبیعتاً میشود از یک سری مسائل در دکور صرف نظر کرد حتی ما برای نشان دادن گذشت آن برهه ۱۰ ساله فقط به چند دیالوگ اکتفا میکنیم و تغییر خاصی در صحنه ایجاد نمیکنیم دیالوگهایی که میگویند: همه چیز این شهر عوض شده به جز این هتل و این سوئیت… ولی برای ما امکان فراهم کردن فراتر از این وجود نداشت و این اندک چیزی بود که میشد از طریق آن فضای هتل را نشان داد.
نمایش با موسیقی شادی آغاز میشود ولی روند داستان ما را به عمق روابط انسانی دنیای هنرمندان میبرد. آیا میتوان این اثر را یک درد دل هنرمندانه نسبت به قضاوتهایی که همیشه در مورد هنرمندان و دنیای روابط آنها وجود داشته، بدانیم؟
بله در حقیقت همین است. حتی در متن اصلی داستان هم همین است. این نمایش به دغدغهها و فروپاشیهای روحی-روانی و مسائل و چالشهایی که هنرمندان در عرصههای مختلف به خصوص در موقعیت شغلی ما به عنوان یک بازیگر با آن مواجه میشوند میپردازد و اینکه بالاخره در انظار عمومی همیشه باید وجههای از خود نشان دهند که موجه باشد و همه تاییدش کنند و گاهی اوقات این فروپاشی و چالشها کاری با فرد میکند که او را به مرز جنون میکشاند این همان تظاهر، ماسک و نقابی است که هنرمندان در عرصههای مختلف گاهی مجبورند بر چهره داشته باشند در حالی که درونشان اتفاق دیگری میافتد. امروز روز با پیشرفت فضای مجازی انسانها میتوانند با افرادی که در عرصههای مختلف هنری فعالیت میکنند ارتباط بیشتری داشته باشند و این چیز خوبی است ولی از طرفی همینکه انسانها به راحتی میتوانند فردی را که نسبت به او لطف دارند دنبال کنند و بدانند که در زندگی شخصیاش چه میکند، باعث میشود توقعاتی هم از او داشته باشند که برآورده کردن همیشگی آن توقعات در توان آن فرد نیست و باعث میشود مورد اتهام و خشم دیگران قرار بگیرد.
لباسهای متفاوتی برای کارکترهای نمایش طراحی شده، این خاص خودتان بود؟
خانم آذر نجیبی طراح لباس این نمایش هستند. من در گذشته در نمایشی به نام پرواز در تاریکی با ایشان همکاری داشتم و همینطور در سریال شبکه مخفی زنان و کارشان را بسیار میپسندم برای همین از ایشان خواهش کردم که در این کار در کنار ما باشند و لطف کردند با توجه به اینکه سر سریال نون خ هم هستند برای این کار وقت گذاشتند. ما میخواستیم لباسهای این کار متفاوت باشد خب ما بازیگرهای زن قبل از هر مراسم جایزه و یا تقدیری تعداد زیادی لباس انتخاب میکنیم و در آخر روی هر کدام ایرادی میگذاریم. خانم نجیبی فکر میکردند که رنگ آبی و بنفش به من میآید و از تلفیق این دو رنگ که معمولاً خیلی با هم استفاده نمیشوند برای طراحی لباس در بخش اول نمایش استفاده کردند تا لباسی خاص مناسب شرکت در چنین مراسمی باشد و لباسی که در واقع گذر برههای۱۰ ساله را نشان میدهد هم باید لباسی میبود که نسبت به زمان خودش لباس پیشروتری باشد و با آن فضا تفاوتهایی داشته باشد. برای لباسهای آقای میرزاد هم چون کاراکتر از فضای عارفانهای میآید لباسهای نخی و خنکی در نظر گرفته شد در واقع لباسهایی که علاقهمندان به یوگا و سماع بیشتر با آن آشنایی دارند.
در این فرصت دوست دارم در مورد بازگشت خانم مارال فرجاد خواهرتان به تئاتر از شما بپرسم.
در نمایش اولی که توسط شروع نظارت رد شد نقشی وجود داشت که برای مارال در نظر گرفته بودم و با توجه به شرایطی که ایشان داشت آن نقش بسیار مناسب بود و نیاز نبود حتما در سر تمرینها حضور داشته باشند و میشد جملات و میزانسنها را آنلاین با هم تمرین کنیم چون بده بستانی به بازیگران دیگر نداشت و پس دو سه سالی که به خاطر بیماری از صحنه دور بودند بازگشتی برای ایشان میبود. ولی متاسفانه متن رد شد و در این نمایشنامه شرایطی نبود که از ایشان استفاده کنیم. متاسفانه من این شانس را نداشتم که مارال در کارم بازی کند.
این روزها این توقع وجود دارد که تئاتر از تریبون خود بیشتر برای مطرح کردن دغدغههای مردم استفاده کند حال آنکه بخش هنری و زیبایی شناسانه تئاتر نباید صرفاً به این موضوعات محدود باشد. در این مورد چه میاندیشید؟
این به همان توقعی که این روزها از عالم هنر انتظار میرود برمیگردد که البته که توقع بیجایی هم نیست. چرا که بخشی از کار و رسالت هنر این است تا علاوه بر آنکه به بعد هنری و زیبایی شناسانه یک مسئله میپردازد به دغدغههای جهان اطرافش نیز بپردازد. به نظرم هنرمند کسی است که مسائل اجتماعی و آنچه که در جامعه و جهان رخ میدهد را گاهی پیشبینی میکند. یعنی گاهی اوقات هنرمندان روشنفکر ما چیزی را جلوتر از جامعه و مسئولان میبینند و اثر هنری حاصل از آن میتواند هشدار دهنده باشد که انسانها، مسئولین، مردم بدانید که این خطر در کمین جامعه انسانی و جهان ماست و اگر امروز به داد این موضوع نرسیم فردا روز باید این ماجرا را تجربه کنیم. البته به شرطی که یک گوش شنوایی برای این موضوع وجود داشته باشد. امروز روز به خاطر اتفاقات و مسائلی که در جهان ما رخ میدهد و همینطور پیشرفت رسانهها و فضای مجازی این توقع از هنرمند و هنر هست. به نظرم اشکالی هم ندارد به خصوص اگر اجازه بدهند که کسی که این دیدگاه را دارد و دوست دارد دغدغههای اجتماعی و فردی خودش و آنچه که در زندگی و جامعه تجربه میکند را نمایش دهد بدون سانسور کارش را انجام دهد. سانسور انسانها را سرخورده میکند و انگیزههای فرد را برای انجام دادن و حرف زدن کم میکند. چرا که هرچه میخواهی بگویی و هر کاری که میخواهی بکنی به کسی بر میخورد و فرد با خودش فکر میکند که اصلاً ارزشش را ندارد و قیدش را میزند. من امیدوارم فضا به شکلی باشد که انسانها بتوانند حرفهایشان را بزنند، گاهی اوقات این حرفها خوب است و گفتنش باعث میشود که روشنگری اتفاق بیفتد چرا که کسی که کار هنری میکند از دل جامعه میآید و مسائل جامعه را میبیند و تجربه میکند و حال این میشود تریبونی برای آنکه این حرفها گفته شود. به نظرم هم هنر برای هنر که بیشتر دغدغههای کار آرتیستیک و هنری را دارد خوب است و هم اگر بخواهد دغدغهمند باشد و مسائل اجتماعی را بازگو کند خوب است. اما آنچه که بد است این است که ما هی انگشت اتهام به سوی عدهای بگیریم و بگوییم خوب که چی این کار را روی صحنه بردهای! این همه مسئله در جامعه بوده چرا به این مسئله پرداختهای! خب من فکر میکنم این غلط است چون شخص قدرت انتخاب دارد و در این برهه نیاز احساس کرده که به این موضوع بپردازد حال این انتخاب به هر علتی میتواند باشد. در آخر فکر میکنم انجام دادن کار هنری بهتر از انجام ندادنش است.
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است