روزنامه صبا

روزنامه صبا

گندم شهریاری:

نقش یک مرد آتش‌انداز چالش برانگیز بود


من برای این روزهای تئاتر حالم خیلی بد است.

نمایشنامه گوریل پشمالو نوشته یوجین اونیل این روزها در سالن استاد انتظامی خانه هنرمندان با علاقه‌مندان به تئاتر دیدار می‌کند. علی سیروسیان به همراه گروه جوانش اجرایی متفاوت و پر انرژی را تقدیم مخاطبان می‌کنند. به بهانه امتیاز بالای کاربران تیوال به این نمایش خبرنگار صبا گفت‌وگویی با عوامل این نمایش داشته که در ادامه می‌خوانید.

شما را بیشتر بشناسیم.

سال ۹۰ در شهر اراک در ورکشاپ‌های بازیگری شرکت می‌کردم و پس از آن در دانشگاه‌ رشته بازیگری را ادامه دادم و بعد از آن به تهران مهاجرت کردم. طی این چند سال در تهران تجربه‌های ناموفقی داشتم تا سال  گذشته که نمایشی به نام ژیمناستیک تکه پاره‌ها را به روی صحنه بردیم و امسال هم با گوریل پشمالو در خدمت مخاطبان هستیم.

چگونه برای این نقش انتخاب شدید؟

در ابتدا ورودم به گروه به خاطر این نقش نبود ولی به خاطر اینکه نقش و اینکه بتوانم نقش یک آتش انداز را بازی کنم  برایم بسیار جذاب بود تلاش کردم تا کارگردان و دیگر اعضای گروه را قانع کنم که می‌توانم از پس این نقش بر بیایم. گروه در ابتدا مخالفت‌هایی داشت اینکه وجود یک زن آتش انداز مورد قبول جامعه قرار نمی‌گیرد از طرفی هم شورای نظارت در این مورد محدودیت‌هایی برای ما  ایجاد می‌کرد. بنابراین من تصمیم گرفتم که نقش یک آتش انداز مرد را بازی کنم و با تلاش زیاد این نقش را بدست آوردم.

شما برای بازی در این نقش موهای خود را تراشیده‌اید. برای مخاطبان روزنامه صبا از چالش‌هایی که در نزدیک شدن به این نقش داشتید بگویید.

فکر می‌کنم هر کسی در بازیگری دوست دارد کاری که برایش چالش برانگیز است را انجام دهد اما تراشیدن مو برای بازیگران در واقع چالش برانگیز نیست چرا که تغییر چهره یکی از اصول ابتدایی نزدیک شدن به هر نقشی است. اما چالش اصلی این بود که ببینم آیا می‌توانم بین ۵ مرد روی صحنه کاراکتری را بازی کنم که بیرون نزند و من هم بتوانم حسی مشابه بازی آنها ارائه کنم یا نه.

آیا  برای بازی کردن یک جنسیت دیگر و نقشی که بواسطه شغلش چندان ملموس نیست نیازی بود که به درک از سختی و شرایط کاراکتر برسید؟

این مورد برایم بسیار چالش برانگیز بود. چون من باید نقش مردی را بازی می‌کردم که از طبقه اجتماعی پایینی است و به نوعی شخصیت یک آتش انداز را که بقول شما یک شغل ملموس و شناخته شده‌ای برای ما نیست. من برای درکش بیشتر تلاش کردم فیلم نگاه کنم یا تئاترهایی که به روح کاراکتر و اثر نزدیک باشد ببینم. اما از طرفی در چنین متن‌ها و کاراکترهایی کمی به سمت تیپ حرکت می‌کنیم و این مسئله برای نزدیک شدن به نقش خیلی به بازیگر کمک می‌کند.

سخن پایانی

من برای این روزهای تئاتر حالم خیلی بد است. احساس می‌کنم مانند کشوری است که جنگ داخلی دارد. تئاتری‌ها حال‌شان با یکدیگر خوب نیست و آنقدری که از داخل به ما فشار وارد می‌شود از بیرون کار چندانی با ما ندارند. می‌بینم که در شغل‌های دیگر چنین فشاری نیست. این روزها کسانی که تصمیم گرفته‌اند تئاتر کار کنند و آن‌هایی که تصمیم گرفته‌اند کار نکنند  مدام در حال جنگیدن با هم هستند و فکر می‌کنم در چنین شرایطی بهترین راه این است که به همان سخن محبوب همگان یعنی احترام گذاشتن به عقاید یکدیگر بازگردیم. در حال حاضر این در تئاتر وجود ندارد  به هر حال این شغل و منبع درآمد ماست و ما نیاز به کار کردن داریم.

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است