شهرام گیل آبادی:
هنرمند در تعامل با اجتماع خودش شکل میگیرد
هیچ اثر هنری با یافته گزیده هنرمند نیست که ملهم از اجتماع نباشد.
همه ما با قضاوت کماکان آشنا هستیم. کمتر کسی از بین ماست که با کلامی از دوست یا اعضای خانوادهاش ناگهان سکوتی مبهم همه وجودش را فرا نگرفته باشد و احساس نکند که ای کاش این لحظه اینجا نباشد تا بتواند راحتتر نفس بکشد و ببیند چه چیزی شنیده است و چرا در مورد او چنین تصوری کردهاند. این احساسی است که بسیاری از ما بعد از یک قضاوت و پس از یک پیش داوری درباره خودمان تجربه کردهایم.
مشکل از جایی آغاز می شود که انسان شروع به پیش داوری در مورد رفتار، گفتار دیگران میکند و حتی سعی میکند نیت و اندیشه دیگران را مورد قضاوت قرار دهد و این در حالی است همه با پیش فرض و گمانهای بی دلیل انجام میگیرد و نتیجهای جز تبعیض، تحقیر و برچسب زدن به افراد دیگر ندارد.
قضاوت در لغت به معنای داوری کردن است. اما قضاوت در واقع عادتی است که ما در بسیاری مواقع به صورت ناخودآگاه انجام میدهیم. قضاوت ما ممکن است وقتی یک رویداد بیرونی، حادثه یا هر اتفاقی را مشاهده میکنیم، و یا حتی صحبتها و صداهایی را میشنویم درست یا نادرست باشد. در این صورت است که مغز ما شروع به پردازش میکند و ما آن رویداد بیرونی را قضاوت میکنیم. یعنی اول به دنبال دلیل انجام آن اتفاق برای خودمان هستیم و سپس این اتفاق را ارزیابی میکنیم که آیا در این موقعیت و شرایط، آن خوب بوده است یا بر عکس اتفاق بدی است؟ و این ارزیابی میتواند درست یا غلط باشد و به دلیل نداشتن سنگ محک دقیق و با پیش داوری برای خود دنیایی میسازیم که بر اساس واقعیت نیست.
با پیشرفت تکنولوژی و ایجاد فضای مجازی اتفاق تلخی که خیلی از اوقات رقم میخورد به جای استفاده صحیح از آن فضا، از این بستر برای قضاوت درباره دیگران استفاده میکنیم و اگر آن شخص قضاوت شده هنرمند باشد قطعا خیلی سریع وایرال شده و هجمهای که به هنرمندان به عنوان کسی که کار فرهنگی میکنند و مورد وثوق عده بیشماری نیز هستند وارد میشود باعث تضعیف فرهنگ و هنر و ایجاد تنش و دو قطبی شدن جامعه میشود. خبرنگار صبا در چالش این هفته با طرح این سئوال که آیا مردم وظیفهای در قبال هنرمندان و حفظ نام آنها دارند و آیا قضاوت درباره هنرمندان صرفا بر اساس هنرشان باید باشد یا تعاملات اجتماعیشان هم بخشی از این قضاوت خواهد بود؟ و اصولا چرا باید یکدیگر را قضاوت کنیم؟ به سراغ هنرمندان رفته است. جوابی که در این چالش به سئوالات خبرنگار صبا داده شده خواندنی است.
شما هم میتوانید در فضای مجازی روزنامه صبا در این باره نظر خودتان را به اشتراک بگذارید.
هنرمند در تعامل با اجتماع خودش شکل میگیرد و اثر هنری ملهم از اجتماع است. هیچ اثر هنری با یافته گزیده هنرمند نیست که ملهم از اجتماع نباشد. همه آثار هنری به نوعی الهام گرفته از فضا و موقعیتی هستند که در آن خلق میشوند. حال این فضا موقعیت ممکن است که حرفی را در بر داشته باشد که در حوزه ملی تبدیل به نشانه شود یا در حوزه جهانی آن اثر را تبدیل به جهان شمول کند. پس هنرمند در تعامل با اجتماعش است که به وجود میآید و هویت خودش را نیز از اجتماع میگیرد در عین حال اثر هنری که خلق میکند هم به او هویت مضاعف میدهد. پس این تعامل و بده بستان که بین هنرمند و اجتماع وجود دارد خدشه ناپذیر است. از سوی دیگر میبینم که این روزها بسیاری از تندروها و نگرانها، حتی گروههای سیاسی نسبت به هنرمندان هتاکی میکنند. با غلط جلوه دادن تعریف سلبریتی، اینفلوئنسر یا محرک و سراهنگ اجتماعی توهینهایی به هنرمندان میکنند. ما یادمان باشد که این انفلونسرها، سلبریتیها و سرآهنگان خودشان سرمایههای اجتماعی یک کشور هستند و در جامعه ایرانی هنرمندان تا ۲۷ درصد مرجعیت دارند. بسیاری از حرفهای هنرمند که در آثار هنری یا فضاهای شخصیاش مطرح میکند از طرف ۲۷ درصد جامعه ایرانی جویا شده و مورد پذیرش قرار میگیرد. باید این را بپذیریم که اساساً ما این حق را نداریم که بخواهیم نسبت به سرمایههای اجتماعی هتاکی کنیم. خصوصاً که میبینم در تلویزیون بسیار باب شده است هر کسی که میآید و شروع به هتاکی به سرمایه اجتماعی میکند در حالی که این عمل نتیجه عکس هم دارد و آن سرمایه اجتماعی که مورد حمله قرار میگیرد زیر چتر حمایتی مردم قرار میگیرد و مجموعه رسانهای که در آن این اتفاق میافتد و پذیرش آن رسانه نیز زیر سوال میرود. هنرمند در بستر اجتماع در بسیاری از موضوعات مورد قبول جامعه است مگر اینکه آن هنرمند دچار لغزشی شود که پذیرش آن توسط جامعه زیر سوال برود وگرنه شما به قول آقایون با یک سلبریتی با یک مرجع و سرآهنگ اجتماعی وقتی در خیابان قدم میزنید متوجه محبوبیتی میشوید که محبوبیت عام است و لطف و توجه مردمی را در بر دارد. مردم چرا دوست دارند که با هنرمندشان عکس بگیرند؟ چون مردم هنرمند را شایسته این میدانند که برخی از حرفها از زبان او شنیده شود یا برخی از حرفها و نکات در هنر آن هنرمند دیده شده است. پس باید به این توجه داشت که هنرمند زاییده لطف، کرم، بزرگواری و پشتیبانی مردم است و از این طریق به یک هنرمند برجسته تبدیل شده است. از سوی دیگر هنرمند باید نسبت به مردم و جامعه متعهد باشد و اگر این تعهد را نداشته باشد دچار لغزش شده است. پس این یک تعامل و بده بستان دو سویه است و گروههای فشار هم باید بدانند که لطمه زدن به سرمایههای اجتماعی مستقیماً لطمه زدن به خودشان است و درصد مقبولیتشان لحظه به لحظه با همان حرفها پایینتر میآید و مردم نسبت به آن واکنش منفی نشان خواهند داد. دیدهایم افراد تندرویی که به اجتماع، فرهنگ، اندیشه و معرفت این مملکت لطمه میزنند و ظلم میکنند و دچار توهم خدمت هستند. این از مظالمی است که بر کشور و نه به شخص روا میشود. اشخاص بر اساس منویات خود و گروهشان هر چیزی را ممکن است بر زبان بیاورند اما بدانند که دارند در حق کشور خیانت میکنند.
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است