روزنامه صبا

روزنامه صبا

ابوالحسن تهامی‌نژاد:

فوت طهماسب را ضربه بزرگی برای دوبلاژ می‌دانم


ایشان دوست بسیار قدیمی من هستند و از حدود ۶۰ سال پیش با هم کار می‌کردیم.

دوبلورها نیز این بار داغی بردلشان ماند آن هم از کسی که چندین دهه در نقش‌های متعدد درخشید. این که می‌گویند «از دل برود هر آن که از دیده برفت» صحیح، اما آنکه خودش نیست و صدایش ماندگار است، چه؟ ناصر طهماسب گوینده و دوبلور پیشکسوت جمعه یکم دی ماه ۱۴۰۲ در سکوت خبری دارفانی را در ۸۴ سالگی وداع گفت و پس از مراسم تشییع خبر درگذشت او اعلام شد و همه را در بهت از دست دادن خویش قرار داد. در کارنامه درخشان هنری ناصر طهماسب، دوبله آثار ماندگاری مانند «دیوانه از قفس پرید»، «پاپیون»، «بر باد رفته»، «محمد رسول‌ الله»، «سوته‌دلان»، «در برابر باد»، «ارتش سری»، «دایی‌جان ناپلئون»، «یوگی و دوستان»، «هزاردستان» و ده‌ها فیلم و سریال دیگر از سینما و تلویزیون و ایران و جهان به چشم می‌خورد. به همین منظور با تعدادی از هنرمندان برای گرامیداشت یاد و خاطر او به گفت‌وگو نشستیم. در ادامه با ما همراه باشید.

ایشان دوست بسیار قدیمی من هستند و از حدود ۶۰ سال پیش با هم کار می‌کردیم، من در بسیاری از کارهایی که کردم ایشان هم با من بودند و از دورانی که گوینده بزرگی نشده بودند و تازه به این کار آمده بودند و استعداشان درخشان بود و تا زمانی که گوینده بزرگی شده بودند و مدیر دوبلاژ شده بودند، اما هرگز نشد که وارد زندگی شخصی ایشان شوم و خانواده ایشان در مجامعی که داشتیم‌ نمی‌آمدند و من حتی خبر نداشتم که او چند فرزند دارد و از آن‌ها حرف نمی‌زدند. در زندگی خصوصی او همیشه بسته بود و چیزی را ابراز نمی‌کردند، در نتیجه چیزی نمی‌توانم بگویم که چه شناختی نسبت به زندگی شخصی او دارم، اما ایشان به لحاظ هنری یکی از بی‌نظیرها و بهترین‌ها بودند. ناصر طهماسب در نقش‌های کمدی، تراژدی، جدی، زیرجلدی و… نقش‌های بسیار ماندگار و تکرار نشدنی ‌و غیرقابل تقلید اجرا کردند و از این نظر یکی از بی‌نظیرها هستند. من از فقدان ایشان ناراحت هستم و فوت ایشان را ضربه بزرگی برای دوبلاژ می‌دانم. اما متاسفانه بسیاری از مردم به خاطر بعضی کارها، از ایشان راضی نبودند و نقدی که به او وارد می‌کردند این بود که هرکاری که به ایشان محول می‌شود نباید اجرا می‌کردند؛ در کوچه و خیابان وقتی که مردم من را می‌شناختند که گوینده هستم درد و دل می‌کردند و می‌گفتند به آقای فلانی بگویید هرچیزی را که در تلویزیون می‌دهند، نخواند و اجرا نکند. البته صلاح مملکت خویش، خسروان دانند و طهماسب نیز اینگونه تصمیم گرفته بودند، زندگی‌شان را اداره کنند و البته هم کردند. ایشان به دلیل کارهای بسیار به یاد ماندنی جزو مفاخر هنر هستند و درگذشتشان فقدانی برای تمام جامعه هنری ایران است و البته به خانواده‌شان که نمی‌شناسم‌شان هم تسلیت می‌گویم. فقط می‌توانم بگویم کاش مراسم تدفین او اینگونه نبود و با شکوه بیشتری خاکسپاری ایشان انجام می‌شد و برای درگذشت ناگوار ایشان به دنبال تابوتی که در آن آرمیده بود، آن اشک‌هایی را که برای فروریختن داشتیم، می‌ریختیم. ای کاش، ای دریغ، ای که نشد؛ جامعه هنری او را برای کارهای ارزنده‌ای که انجام داده بودند، می‌شناخت. ایشان با فروتنی می‌آمد و کارهایی که من داشتم انجام می‌داد و آخرین کاری که با ایشان کردم حدود بیست سال پیش فیلم «پنجره رو ‌به حیات» آلفرد هیچکاک بود و از آن پس تا الان فقط یک عکس از ناصر طهماسب پشت کتابی که در آن عکس بسیاری از گویندگان دیگر ایرانی است، برایم مانده است.

 

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است