روزنامه صبا

روزنامه صبا

نیما مظاهری;

قصد ادای دین به استادم ایرج طهماسب را داشتم


کار فانتزی نشانه‌هایی دارد و من تلاش می‌کنم فیلم‌ها واجراهایم را در فضای فانتزی انجام بدهم.

نشست نمایش مدرسه دلقک‌ها با حضورنیما مظاهری نویسنده، بازیگر و کارگردان، هادی تسلیمی، شهرزاد سرخی، ریحانه ملارضا بازیگران و محمود ارباب مدیر رسانه‌ای نمایش در روزنامه صبا برگزار شد. یک جنگل و یک مدرسه بازیگری و آغاز چالش بین حیوانات جنگل برای حضور در این جشنواره بن مایه نمایش مدرسه دلقک‌ها است. این نمایش تا اواسط دی ماه در تماشاخانه شهرزاد برای علاقه‌مندان در حال اجرا است.

 از شکل‌گیری اجرای نمایش مدرسه دلقک‌ها بگوئید؟

ایده اجرایی نمایش خیلی ناگهانی به وجود آمد. مسیر ایده تا اجرا از کارگاه آموزش بازیگری من کلید خورد. در این کارگاه چند ایده نمایشی داشتم که…

این کارگاه با اعضا گروهتان شکل گرفته و یا هنرجویانی که برای آموزش مراجعه کرده‌اند؟

اجرای اول نمایش ما خروجی کارگاه  آموزشی با حضور هنرجویان بود. در اجرای جدید شرایط تغییر پیدا کرده و بازیگران دارای تجربه شدند و چند بازیگر جدید هم به گروه اضافه شده‌اند و ما در این یک سال سه نوبت اجرا را برای روی صحنه رفتن آماده کردیم. در زیست یک ساله با بچه‌ها، مدرسه دلقک‌ها رشد کرد.

 ایده اصلی نمایش چه بود؟

جنگلی وجود دارد و در آن مدرسه بازیگری با حضور حیوانات برگزار می‌شود. در اجرای این نمایش قصد ادای دین به استادم ایرج طهماسب را داشتم. فضای نمایش به سبک کاری ایرج طهماسب و مرضیه برومند نزدیک است. تلاش کردم اگر در فرمت جنگل و حیوانات حرفی مطرح می کنم ان‌شالله به کسی برنخورد.

بیژن مفید هم در دهه پنجاه در چنین فضایی نمایش شهر قصه را خلق کرد….

بله، البته من هنوز شهر قصه را نخوانده‌ام که بخواهم از آن تاثیری بگیرم.

جایی خواندم ایده‌ای از کارهای وس آندرسون هم گرفته‌اید…

وس اندرسون کارگردان مورد علاقه‌ام است. در فیلم‌های کوتاهم نیز ردپای این علاقه دیده می‌شود.

نمایش مدرسه دلقک‌ها آیا در ژانر کمدی – فانتزی قابل ارزیابی است؟

بله، جایی خواندم که برای نمایش از ژانر کمدی – سورئال استفاده کرده‌اند…

به هر حال فضای کار سورئال با فانتزی قرابت‌هایی دارد…

بله، اما فانتزی المان‌هایی دارد که شکل و شمایل متفاوت‌تری به اثر می‌دهد.

سورئال واژه کلی تری نسبت به فانتزی است.

البته سورئال با توجه به ماهیتش خاص‌تر از ژانر فانتزی است….

فانتزی ژانر مهم‌تری است و قبول دارم مخاطب عام بهتر با فضای فانتزی ارتباط برقرار می کند. کار فانتزی نشانه‌هایی دارد و من تلاش می‌کنم فیلم‌ها واجراهایم را در فضای فانتزی انجام بدهم.

چه واکنش‌های مخاطبی که نمایش را می بیند و بعد از دیدن نمایش آن را اظهار می‌کند برایتان مهم‌تر است؟

چند مخاطب بعد از خاتمه اجرا به من گفتند انگاری این موجودات حیوانات درون آدم‌ها هستند…

 شر درون مد نظر است….

لزوما بخش شر مد نظرم نیست. به نظرم تکلیف حیوانات از برخی از انسان‌ها بیشتر روشن است. اگر گرگ، گرگ است برای تنازع بقا و رفع گرسنگی حیوانی را می‌کشد. اما انسان‌ها ممکن است برای جاه و مقام و حرص این نوع کارها را انجام بدهند. در حالی که لزومی به انجامش ندارند. خداوند هم برای حیوانات جایگاه مهمی قائل است و در قرآن نام چند سوره از میان حیوانات انتخاب شده است.

در اجرایتان خواستید در این باره تلنگری به مخاطب بزنید؟

بله، چنین قصدی داشتم.

 

این مسئله که همه مخاطبان متوجه این زیر متن‌ها بشوند بحث جدایی است…

ما مسیر خلاف رسم رایج را برای آماده شدن اجرا انجام دادیم و در طول اجرای نمایش نشان می‌دهیم که حیوانات باید جشنواره انسان بودن را برگزار کنند.

در نمایش‌هایی که شخصیت‌ها حیوان هستند شیوه‌های گوناگونی برای پوشش بازیگران استفاده می‌شود…

به سمت استفاده از تن پوش و ماسک صورت حیوان برای بازیگران نرفتم. تمام کار را روی دوش خلاقیت بازیگران متمرکز کردم و خوشبختانه بچه‌ها با اتکا به تکنیک‌های بازیگری با کمترین گریم و اکسسوار توانستند به خوبی در قالب نقش‌های حیوانی فرو بروند. مثلا هادی در این نمایش نقش جغد پیری را بازی می‌کند و نقشش  بسیار چالش‌ برانگیز است و به نظرم این موجودات در نیمه شب با توجه به کامل شدن ماه  تبدیل می‌شوند و یک جورهایی با موجودی نیمه حیوان – نیمه آدم طرف هستیم.

به نظر می رسد در طول اجراها ایده‌های جدیدی به ذهنتان مثل استفاده از پاپوش می‌رسد…

به لحاظ مالی با محدودیت هایی مواجه بودیم و خدا را بابت این محدودیت شکر می‌کنم که به ما کمک کرد از خلاقت‌مان استفاده بیشتری کنیم.

آیا پرداختن به عباس کیا رستمی جنبه ادای دین داشته است؟

بله، من در نمایش چند باری از کیارستمی فکت می‌آورم و کتاب ایشان کتاب مرجع‌ام است. ایده اصلی نمایش بر اساس متدهای استلا آدلر شکل گرفته است. در اولین تمرین آدلر تاکید بر شناخت حیوان وجود دارد و مصداق جمله عباس کیارستمی که در بالا به آن اشاره شد در تمرینات آدلر وجود دارد.

مخاطب هدف نمایش چه کسانی هستند؟

مخاطب نمایش، کودک درون همه آدم‌ها است و روی استقبال جوان‌ها هم حساب کرده‌ایم.

 

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است