روزنامه صبا

روزنامه صبا

امید نیاز:

فلسفه ای به زبان ساده برای مخاطب


برای نسل زد در واقع این نمایش یک هشدار است.

درد مشترک همه ماها در این روزگار تنهایی است. تنهایی که موقعی که در جمع هستیم هم در روح و روانمان جاری است. تنهایی که ریشه های مختلفی مثل خودخواهی ، میل به انزوا و دلائل بی شمار دیگری می تواند داشته باشد. امید بی نیاز در نمایشش به سراغ چنین موضوع فراگیری در قالب مونولوگ رفته است. این نمایش تا اواخر دیماه در تالار حافظ روی صحنه است. در این نشست امید نیاز نویسنده، کارگردان و بازیگر ،مونس فتاحیان بازیگر و عاطفه چطرروز مدیر روابط عمومی نمایش حضور داشتند.

نمایش اول شخص مفرد در نگاه اول یک اثر حدیث نفسی محسوب می‌شود. چقدر این نمایش بازتاب دهنده زیست شخصی شما است؟

امید نیاز: مشکلی که مهرداد نمایش دارد مشکلی است که من، شما و احیانا خیلی‌های دیگر در طول سالیان زندگی با آن دست به گریبان بوده‌ایم و یا اگر چنین اتفاقی برای خودمان رخ نداده باشد در زندگی دوست و آشنایی دیده‌ایم. این بحث تنهایی موضوع فراگیری است و اتفاقی مهیبی است که در زندگی بشر بعد از سیطره مدرنیته رخ داده است. در قبل از مدرنیته مردم با هم مراوده و ارتباط داشتند. این تنهایی نه تنها فیزیکی است بلکه در بحث روحی و روانی نیز بازتاب دارد. برای من این بحث بیست سال بود که وجود داشت و نمی‌دانستم که وجود دارد. بعد از اینکه درسم را در رشته فلسفه ادامه دادم رسیدم به این مسئله که انسان به ذات تنها است و موقعی که  با مطالبی از شوپنهاور، نیچه و… آشنا شدم فهمیدم که چقدر مصائب زیست در این دنیا زیاد است. اینها در پس ذهنم حضور داشت…

 بنابراین با یک ایده مرکزی نوشتن نمایش نامه اول شخص مفرد را شروع کردید.

نیاز: کانسپ اصلی تنهایی بود و مدتی در ایتالیا  قبل از شروع کرونا زندگی می‌کردم و برگشتم ایران و در مدت کرونا همه ما خانه نشین شدیم و بعد از مدتی حرفی نداشتیم که با سایر اعضا خانواده مطرح کنیم و معنی تنهایی را بیشتر فهمیدم و شاید بیش از بیست درصد روایت‌های درون نمایش برای خود من هم به خصوص عقده های فروخفته دوران نوجوانی رخ داده است. بنابراین داستان شد زندگی مرد میانسالی که همسرش با او قهر کرده و مجبور می‌شود کل زندگیش را برای همسرش که خودش را درون اتاق حبس کرده واگویه کند. انگاری برای مخاطب میانسال کار من به خصوص آنهایی که بالای ۳۵ سال سن دارند این همذات پنداری با مهرداد رخ می دهد و با خودشان می‌گویند ای وای اینکه روایت زندگی من است.

با آدم هایی از جنس مهرداد هم برخورد داشته‌اید؟

نیاز: بله، این مرد شکست عشقی خورده و من هم خورده‌ام.

 هرکسی که بگوید در طول زندگی‌ شکست نخورده دروغ می گوید؟

نیاز: این دیالوگ در نمایش من وجود دارد. انگاری که همه به خاطر تنهایی محبت را گدایی کرده‌ایم و بارها بابت آن باج داده‌ایم. اگر تنهایی را یاد بگیریم فقط برای پر کردن تنهایی به سراغ ارتباط با دیگران نمی‌رویم.

معمولا بازیگران علاقه دارند که سوای استفاده از صدایشان در صحنه هم حضور فیزیکی داشته باشند اما در نمایش اول شخص به واسطه فضای داستان حضور شما معطوف به استفاده از صدایتان است. با این مسئله چگونه برخورد کردید؟

مونس فتاحیان: کار کردن و آموختن از امید نیاز برای من خیلی مهم است. زیرا ایشان  سوای همسر بودن استاد من در بازیگری هستند. اصلا خود من پیشنهاد این حضور را دادم. کما اینکه در دور قبلی اجرا بازیگر دیگری در نمایش بازی داشتند.

نیاز: ایشان در نمایش قبلی من ( اتروبین) که در کاشان اجرا شد به عنوان بازیگر حضور داشت. در این نمایش من گفتم که بهتر است صبر کنید در نمایش دیگرم که نقش گسترده‌تر باشد حضور داشته باشید اما چون درگیر داستان شده بودند با حضورشان موافقت کردم و برایم جذاب بود که یک خودی در کنارم باشد و از او به خاطر کارهایی که در جلو و پشت صحنه انجام می‌دهد ممنونم.

این درگیر شدن با نقش مهرداد و واکنش‌هایی که بروز می‌دهید در زندگی شخصی‌تان تاثیری نداشته است؟

فتاحیان: سعی کردیم این نوع مشکلات را قبل از شروع کار بررسی کنیم و با همفکری از آن عبور کنیم و کار مشترکمان روی زندگی زناشویی‌مان تاثیر منفی نداشته باشد. البته تفکیک این دو از هم خیلی سخت است.

نیاز : این کار به مدیریت احتیاج دارد.

عاطفه چطر رور: حضور خانم فتاحیان در موفقیت بیشتر اجرای جدید از نمایش اول شخص مفرد بی تاثیر نیست. حضور صدا در اغلب دقایق اجرا بار دراماتیک خوبی به کار می‌دهد و پاساژهای حسی جذابی برای مخاطب پدید می‌آورد.

فتاحیان: خیلی از مخاطبان اجرا موقعی که با من مواجه می‌شوند از تاثیر گذاری اجرا می‌گویند. برای من هر شب اجرا تازگی خاص خودش را دارد. خیلی از مخاطبان از من سوال می‌کنند که چون آن طرف دکور حضور دارم آیا در لحظات حسی واقعا گریه می‌کنم و این نشان می دهد حس و حال واقعی خودم درست به مخاطب منتقل شده است.

به ساختار و فرمت دیگری مثل اجرای دونفره فکر نکردید؟

نیاز: نه، قبلا از این نوع تجربه‌ها داشتم. یک اتفاقی در این نمایش رخ می دهد که لازمه‌اش چنین اجرایی به سبک مونولوگ است.

عاطفه چطرروز: آنقدر امید نیاز در این اجرا درگیر همذات پنداری می شود که می تواند مخاطب جوان را با نمایش درگیر کند. مخاطبانی داریم که بیش از سی بار به دیدن نمایش آمده‌اند. بنابراین نمایش با این سبک و سیاق تک نفره برای مخاطب جذابیت زیادی دارد.

نیاز: برای من مهم بود که نوع کارگردانی بسیار ساده و موجز باشد. سادگی که توام با عمق است. اتفاقاتی که در نمایش رخ می‌دهد همراه با چند اکسسوار صحنه مثل پتو و ماهی تابه و یک صندلی و دوسه کتاب است و مخاطب را مستقیم با خود فضای اصلی کار مواجه می‌کنم.

با میل لذت بصری مخاطب که با دیدن فضای پر از دکورو اکسسوار و دکور ارضا می شود چگونه برخورد می‌کنید؟

نیاز: با نوع بازی این کار را انجام می‌دهم. در جنس بازی‌ام از تکنیک‌های گروتوفسکی بهره برده‌ام.

واکنش پرویز پرستویی به عنوان تهیه کننده بعد از دیدن بازی شما چگونه بود؟

نیاز: بازی کردن جلوی پرویز پرستویی سخت است. ایشان کوله بار پرباری از بازی صحنه و سینما دارد و بعد از دیدن اجرا متحیر بود. ادعا می‌کنم سوای احترام به تمام بازیگران شاید به تعداد انگشتان یک دست بازیگری وجود ندارد که بتواند نقش مهرداد را بازی کند.

به فکر استفاده از بازیگری دیگری برای ایفای نمایش بودید؟

نیاز : بله، بعد از یک هفته تمرین  بازیگر آمد و گفت از پس ایفای این نقش بر نمی آید. من برای ایفای این نقش مدعی هستم و برای بازی در این نقش کلی دچار سختی شدم. همه چیز به ظاهر ساده است. اما کلی چالش و رنج به لحاظ روحی و جسمی برای ایفای شایسته این نقش متحمل شدم. یک ساعت قبل و دو ساعت بعد از اجرا مهران در من حلول می کند و در درونم است. احضار روح می کنم تا نقشم را بازی کنم.

چند سالی است که در تئاتر رسم شده که نام برندهای بازیگری مثل نوید محمدزاده، پرستویی و… به عنوان تهیه کننده ذکر می‌شود. آیا استفاده از این نام‌ها فقط به جهت جذب مخاطب است و یا دوستان سرمایه گذاری هم انجام می دهند؟

نیاز: حضور نام پرستویی به عنوان تهیه کننده برای تبلیغ بهتر نمایشم بود. بودجه‌ای که برای تولید در نظر گرفته بودیم بخشی از آن مختص به تبلیغات بود. به نوعی پرستویی به ما کمک اقتصادی هم کرد.

چگونه؟

نیاز: چون پولی از ما نگرفت. اما این کار را انجام دادم که بخشی از بودجه را صرف امور خیریه برای محرومین اختصاص بدهیم. در اجرای پارسال ۷۰ میلیون صرف این کار خیر شد. این کار حس خوبی به ما می دهد.

 به چه دلیل رفتید به سراغ استفاده از نام پرستویی؟

نیاز: زیرا قصد نداشتم فقط یک برند را در ذیل نام تهیه کننده بیاورم. برای نام‌هایی که اشاره کردید احترام قائلم. پرویز پرستویی خیلی آدم حسابیه و این مراوده دو طرفه را نیاز داشتم. به طور مثال اگر نوید محمد زاده تهیه کننده کارم بود من باید برایش چه می‌کردم؟ من برای پرستویی می توانستم کاری انجام بدهم. یک جور برد برد دو طرفه…

شما برای پرستویی چه کاری انجام دادید؟

نیاز: همین کمک به موسسه خیریه علی ابن‌ابیطالب. من نمی خواهم بدهکارکسی باشم و موقعی که این پیشنهاد را به پرستویی درباره پرداخت دستمزدش به این موسسه خیریه گفتم ایشان پذیرفتم.

آیا از پرستویی برای بازی‌تان در نمایش مشاوره‌ای هم گرفتید؟

نیاز : نه، ایشان گفتند که بازی‌ام درست است و احتیاجی به راهنمایی من نداری. خیلی‌های دیگر که تخصص بازیگری و کارگردانی نظیر دکتر صادقی، اصغر همت و… دارند کار را ستوده‌اند.

نقش یک مدیر روابط عمومی در بازار سخت و پر رقابت نمایش‌هایی که در سالن‌های مختلف روی صحنه می‌روند برای هدایت مخاطب به دیدن نمایش چگونه است؟

چطررور: معرفی یک اجرا به مخاطب هدف بسته به نوع نگاه روابط عمومی دارد. قبل از کرونا دوستان روابط عمومی زیادی از قبیل ایلیا شمس و… داشتیم و می دیدم که این دوستان با دانش‌شان چقدر خوب نمایشی را با توجه به ویژگی‌هایش به مخاطب معرفی می‌کنند. در این چند ساله شرایط تغییر کرده و به دوستانی هم که کارشان را قبول می کنم می‌گویم روابط عمومی نمی‌تواند تاثیر زیادی روی جذب مخاطب داشته باشد. نکته مهم شناختن مخاطب است و پیامک هایی داریم که با کار ارتباط برقرار کرده اند علی رغم اینکه کار تک بازیگر و از شهرستان آمده است. امید نیاز در اصفهان برند هستند و کارشان احتیاج به تبلیغ ندارد. به نظرم مدیر روابط عمومی باید جامعه شناسی نمایش را انجام بدهد.

نمایش در تهران دو اجرا و در شهرستانها هم بالغ بر ۸ اجرای عمومی داشته آیا بازتاب نظرات مخاطب را به کارگردان ارائه کرده‌اید تا احیانا در اجراهای بعدی تغییراتی در نمایش ارائه کند؟

چطررور: موقعی که جمع بندی نظرات مخاطبان و همکاران را درباره نمایش جویا می شوم عموما مثبت است و من همه اینها را به کارگردان منتقل می‌کنم.

آیا همه نمایش‌های مونولوگ باید رویکردهای نقادانه اجتماعی در متن و یا زیر متن به مخاطب منتقل کنند؟

نیاز: یکی از رسالت‌های تئاتر نگاه به اتفاقات پیرامون و شرایط پیرامون در جامعه است. فضای تئاتر ما متاسفانه در سه چهار سال اخیر رویکرد روشنفکرانه گرفته و خیلی ها که از تئاتر درک و فهم درستی ندارند. آمده اند و تئاتر روی صحنه می برند. این آثار پر از اداهای فیک و جعلی هستند.

چقدر در اجرای نمایش به دنبال ارائه نماد و نشانه بودید؟

نیاز: من فلسفه به زبان ساده را به مخاطب ارائه کردم. حسن کار ما این است که مخاطب را با خودش درگیر می کند و دوست دارد بعد از دیدن نمایش مضامین جذاب نمایش در روح و روانش بنشیند و از مرورش لذت ببرد. تماشاگر کار ما نیازی ندارد با پیچیدگی های زیادی روبه رو شود. البته اهل فن به خصوص روانپزشکان خیلی به من پیشنهاد برگزاری نشست های تحلیل روانشناسانه اجرا را داده اند. در چند نوبت هم این جلسات را در دانشگاه اصفهان برگزار کردیم. فضای نمایش سوای یک قصه عاشقانه از لحاظ تئوری روانشناسی جوری به مسئله می پردازد که تمام تحصیل کرده ها و تراپیست ها و روانکاوها این روش را تایید کرده‌اند. به این دلیل هم به لحاظ نماد و هم به لحاظ تئوری های روان شناسی و تلفیقش با فلسفه با اثری مواجه‌ایم که از بعد فلسفه و روانشناسی و داستان دراماتیک کامل است. هنرمندی مثل شمس لنگرودی بسیار درگیر و همراه این نمایش می شود. این برایم فوق‌العاده ارزشمند است که نمایشی را اجرا می کنم که هم مخاطب خاص و هم مخاطب عام دوستش دارد و با فضایش همراه می شود.

نمایش اول شخص مفرد اجراهای متعددی داشته است؟

نیاز : از آبان ۱۴۰۰ اجرای نمایش شروع شده و در طی دو سال اجرایش با استقبال مردم ادامه دارد و امشب دویست و دهمین  شب اجرای نمایش و هنوز هم اجرا و بازی در این نقش برایم تازه و جذاب است.

چقدر به قضاوت‌ها و اعمال مونا حق می‌دهید؟

فتاحیان: در واقع مونا یک شخصیت زاییده ذهن مهرداد است و خواسته مهرداد این است که او اینگونه حرف بزند. زنی که در دعوا هم صدایش را بالا نمی برد و بنابراین با شخصیت واقعی و حقیقی روبه رو نیستیم.

در صحبتهای‌تان اشاره داشتید که مضمون نمایش برای دهه شصتی‌ها به خوبی قابل درک است. آیا این قابل درک بودن برای نسل دهه هشتادی و یا نسل زد هم وجود دارد؟

نیاز: در واقع نمایش یک هشدار است برای نسل زد. چندتایی از مخاطبان نسل زد که به دیدن نمایش آمده بودند بعد از اجرا گفتند که با فضای کار ارتباط برقرار کرده‌اند. این نسل ماشالله خیلی زود مسائل عاطفی را شروع کرده‌اند و به خوبی با مسائل مهرداد به خصوص در بحث شکست عشقی آشنا هستند. حرف‌هایی که مهرداد در مورد کمبود امکانات ارتباطی و سایر قضایا مطرح می‌کند قابل درک برای نسل دهه شصت است.  برایم مهم است که نشان بدهم برای چه شکست می‌خوریم و آیا این شکست لازم است. همیشه معتقدم که عروسک است که دلش نمی‌شکند و سرما نمی‌خورد و مریض نمی‌شود. آدم زنده با کلی مسئله روبه رو می‌شود.

درباره اجرای نمایش جدیدتان توضیح بدهید؟

نیاز : کار بعدیم( سندروم بولنیا)  برای بار اول در جشنواره تئاتر فجر رونمایی می‌شود.

صحبت پایانی؟

نیاز: یکی از چالش‌های من این است که با توجه به اجراهای متفاوتی که در این دو دهه فعالیت داشته‌ام، نمایش «اول شخص مفرد» بیشترین اجرا را در این مدت داشته و به نوعی از پر اجراترین نمایش‌های تاریخ تئاتر ایران است و قرار است از ماه بعد دوباره نمایش را در سالن استاد فرشچیان شهر اصفهان روی صحنه ببرم. در ادامه هم صحبت‌هایی برای اجرای در شهر کاشان دارم. برای من این چالش به وجود آمده که بعد از خاتمه اجرای «اول شخص مفرد» چه کاری انجام بدهم؟ بعد از نمایشی که تا به امروز بیش از ۳۵ هزار تماشاگر داشته آماده کردن نمایش دیگر برایم دشوار است. این ترس را دارم که مخاطب فقط از من توقع اجرای «اول شخص مفرد» را داشته باشد. این رویه هم برایم عجیب، جالب و ترسناک است. وسواس گرفته‌ام که نمایش بعدی‌ام چگونه با مخاطب مواجه خواهد داشت. البته جهان نمایش «سندروم بولنیا» که قرار است در بخش بین‌الملل جشنواره تئاتر فجر روی صحنه برود خیلی با «اول شخص مفرد» متفاوت است. از اجرای این نمایش فوق‌العاده راضی هستم و اصلا انتظار نداشتم در ۴۴ سالگی بتوانم دو سال مدام در یک نمایش تک شخصیته حضور و بازی داشته باشم. از همه اساتید و اهالی فن تئاتر و روانشناسی دعوت می‌کنم نمایش را ببینند. چون زندگی هنری‌شان به قبل و بعد از دیدن این نمایش مرتبط می‌شود. من این چالش را می‌پذیریم که در صبا جلسه‌ای با حضور من و اهالی فن در باره این کار گپ و گفت داشته باشیم. از صبا به خاطر برگزاری این نشست تشکر می کنم و در این دوره به نظرم روابط عمومی بسیار در معرفی یک نمایش تاثیر دارد و از خانم چترروز برای کارهایی که برای اجرای موفق «اول شخص مفرد» داشته تشکر می‌کنم. از گروهم و پرویز پرستویی و مردم هم سپاسگذارم.

احمد محمد اسماعیلی

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است