شاهین زارع:
لحظه شروع ذهنم را از همه چیز خالی میکنم
واقعا یکی از افتخاراتم این است که با ناهید عساکره کار کردهام.
سالن تئاتر هامون با نمایش «صد در صد مرده» میزبان مخاطبان علاقهمند به آثار معمایی است. این نمایش بر اساس نمایشنامهای از مارکس لید نویسنده انگلیسی است و به بهانه آغاز دور دوم اجراهای آن خبرنگار صبا گفت و گویی با عوامل آن داشته که در ادامه میخوانید.
رسیدن به این نقش برای شما چگونه بود و چالش رسیدن به آن از کدام بعد بیشتر بود؟
بزرگترین چالش من با این نقش اتفاقی بود که قرار بود مایکل رقم بزند. بازیگری وارد خانه زن فلجی میشود تا کسب درآمد کند. بازیگری که کمی از مد افتاده است و دیگر مثل قدیم کاری به او پیشنهاد نمیشود. او به خاطر ۴۰۰ پوند وارد خانهای میشود که متنی را بخواند اما این کاراکتری که میتوان او را نوعی ساده نامید وارد یک بازی مرگ میشود. این برای من بسیار سخت بود که از لحظه اولی که وارد صحنه میشوم چگونه کاراکتر را به این نقطه و لحظه انتخاب برسانم که باورپذیر باشد. در طول نمایش بارها و بارها کاراکتر الیزابت با مایکل شوخی میکند یا او را دست میاندازد و با این کار او را عصبی و ناراحت میکند. من در پروسه کار بر نقش در متن به ۱۹ لحظه دراماتیک برای این کاراکتر رسیدم و تلاش کردم که همه آنها را از هم تفکیک کنم تا وقتی که به آخر میرسم فالش نشده باشم و مخاطب کاراکتر را از ابتدا کاراکتری عصبی نبیند و نتواند پیش بینی کند که در آخر چه اتفاقی خواهد افتاد. این جدا کردن اتفاقات و طراحی بازی جداگانه برای هر کدامشان که هم باورپذیر باشد و هم مخاطب خسته نشود برایم چالش برانگیز بود و امیدوارم که موفق شده باشم.
از نقطه آغاز و لحظه شروع نقش در پشت صحنه برای ما بگویید.
من لحظه شروع مغزم را از هر اتفاقی که قرار است روی صحنه بیافتد خالی میکنم. من در جایگاهی نیستم که بگویم چه چیز اشتباه است ولی به نظر خودم این درست نیست که بازیگر قبل از ورود به همه اتفاقات نمایش فکر کند. مثلاً با خود بگوید آن قسمت را چگونه بازی کنم یا در قسمت دیگر چگونه بالا بروم. من از لحظهای که آماده ورود به صحنه میشوم تمام ذهنم را خالی میکنم و اینگونه فکر میکنم که من میخواهم وارد خانهای شوم، یک متن نمایشی را بخوانم و در نهایت یا قبول میکنم که برایش بازی کنم و یا رد میکنم. با این دیدگاه میروم که من میخواهم بروم کاری را انجام بدهم و پولی دریافت کنم و اجازه میدهم بقیه اتفاقات روی صحنه رقم بخورد و در طول نمایش به جملات پارتنرم گوش میدهم، فکر میکنم و واکنش نشان میدهم. اگر کسی بخواهد از پیش تعیین شده به این کاراکتر فکر کند و روی صحنه برود از ابتدا عصبی خواهد بود.
همکاری با خانم عساکره را چگونه دیدید؟
واقعا یکی از افتخاراتم این است که با ناهید عساکره کار کردهام. ایشان خیلی از من با تجربهتر هستند، طولانیتر از من در این مسیر بودهاند و آثار بیشتری را هم اجرا کردهاند. روزی که ایشان به تمرینها آمدند برای من بسیار خوشحال کننده بود چون نقش خودم و پارتنرم را هم خوانده بودم و تقریباً در ذهنم داشتم که پارتنرم باید چه ویژگیهایی داشته باشد که به من بازیگر کمک کند تا بتوانم کاراکترم را بسازم و شکل بدهم. به نظرم پارتنر یکی از مهمترین عناصر در تئاتر است. یک پارتنر خوب میتواند شما را به اوج اعلا برساند و همینطور با سر به زمین بکوبد. شاید اگر شخص دیگری جای ناهید عساکره بود این کاراکتری که شما و مخاطبان به روی صحنه دیدید و دوست داشتید شکل نمیگرفت. قطعاً در تئاتر اشتباه و سوتی هست اما از آنجایی که خانم عساکره بازیگر آمادهای است و یک نخ اتصال بین ماست و روابط و کاراکترهایمان را به درستی شناختهایم هر اتفاقی که روی صحنه رقم بخورد ما سعی میکنیم که از کاراکترمان خارج نشویم. در دو شب اجرا برق سالن کاملاً قطع شد، بینندگان به ما لطف داشتند با نور موبایلهایشان صحنه را روشن کردند و اتفاق بسیار عجیبی شکل گرفت ما حواسمان پرت نشد و قطع برق را در بازیمان انداختیم و یا خیلی اتفاقات دیگری که ممکن است در این ۱۰۰ دقیقه که ما روی صحنه زندگی میکنیم رخ بدهد و من همه اینها را مدیون ناهید هستم و بسیار خوشحالم که با او همکاری کردم و امیدوارم در آینده هم ادامه این همکاری میسر باشد.
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است