مرتضی آتش زمزم:
دروغ های زیبا به معنای واقعی تولید مشترک است
جربه زیادی در بنگلادش داشتم و خودم بازیگران را بر اساس تواناییهایشان انتخاب کردم و به نظرم انتخاب درست و به جایی بودند و متناسب با نقش بازی مناسبی ارائه کردند.
تولید مشترک یکی از راههای برون رفت سینمای بسته و وابسته به کمکهای دولتی ایران است. تا با کمک گرفتن از تولیدات مشترک بازارهای فروش در کشورهای منطقه داشته باشیم. مرتضی آتش زمزم بعد از سالها فعالیت در آسیای جنوب شرقی و به خصوص بنگلادش با ساخت «دروغ های زیبا» تلاش می کند این کریدور همکاری را که میتواند تبعات مثبت اقتصادی داشته باشد را باز کند و فیلمش از معدود آثار تولید مشترک سینمای ایران با سایر کشورها است. به بهانه حضور فیلم سینمایی دروغهای زیبا در بخش رقابتی چهل و دومین جشنواره فیلم فجر با مرتضی آتش زمزم درباره ساختاراین فیلم و چگونگی تولید آن در کشور بیگانه گفت وگویی انجام داده ایم.
سینمای ایران هر چند اندک تجربه تولیدات مشترک داشته که برخی موفق و برخی دیگر ناموفق بوده است. بر اساس چه ویژگی «دروغ های زیبا» را در بنگلادش تولید کردید؟
به نظرم تعداد تولیدات مشترک به معنای واقعی در تاریخ سینمای ایران اندک و شاید به تعداد انگشتان دو دست نرسد. تولید واقعی این است که دو طرف در امر پروژه سرمایهگذاری کنند. معمولا در سینمای ایران رسم است بودجه را بر میدارند و درکشور مبدا فیلم میسازند که این اسمش تولید مشترک نیست. «دروغ های زیبا» به معنای واقعی تولید مشترک است. البته برای این کار یک پروسه هفت – هشت ساله طی شد و من سالها در کشور بنگلادش فیلم مستند و یک فیلم تجاری ساختم و به مختصات تولید در این کشور آشنا شدم. به هر حال «دروغ های زیبا» حاصل تجربیاتم در کشور بنگلادش است و دوست داشتم تعاملی داشته باشیم و سعی کردم فیلمی باکیفیت، استاندارد و خوش ساخت باشد تا بشود در هر دو کشور اکرانش کرد.
برای اکران فیلم در بنگلادش چه برنامههایی دارید؟
طبق صحبتهایی که انجام دادهایم در اواسط اردیبهشت که مصادف با عید فطر است قرار است اکران گستردهای در کشور بنگلادش داشته باشیم . عیدی که از اعیاد اصلی این کشور است و مردم به سینما می روند. بازیگر اصلی فیلم سوپر استار سینمای بنگلادش است و بازیگری است که درسینمای هند فعالیت دارد.
مردم بنگلادش چقدر از سینمای ایران شناخت دارند؟
شناخت زیادی دارند و به عنوان یک سینمای معتبر برایش احترام قائل هستند. در حین ساخت فیلم بازتاب های زیادی در مطبوعات و بین مردم در بنگلادش داشت.
از چه جهاتی مورد توجه قرار گرفت؟
در وهله اول برای اینکه سینمای ایران یک سینمای جهانی است و در دنیا شناخته شده و معتبر است و جزو معدود کشورهای صاحب صنعت سینما است که سالانه نزدیک به صد فیلم در آن تولید می شود. در بنگلادش هم سالیانه تعدادی فیلم تولید می شود ولی تعدادش محدود است.
کدام سینماگر ایرانی نام آشنا و شناخته شدهتری برای مردم بنگلادش است؟
نام عباس کیارستمی یک برند شناخته شده و محبوب برای مردم بنگلادش است. مرحوم داریوش مهرجویی هم نام معتبری بین اهالی سینمای بنگلادش محسوب میشد. نکته مهم این است در اغلب کشورهایی که کار کردهام سینمای ایران شناخته شده و مورد احترام است و البته بیشتر مردم بنگلادش نمی دانستند که در فاصله نزدیکی از ایران قرار دارند و حتی مرز مشترک آبی با این کشور در دریای عمان داریم. موقعی که تولید فیلم شروع شد بازتاب رسانه ای گسترده ای در میان مطبوعات و خبرگزاریهای این کشور داشت.
نحوه مشارکت کشور بنگلادش در تولید «دروغ های زیبا» به چه نحوی بود؟
بازیگر نخست فیلم که اشاره کردم بازیگر بین المللی بنگلادش است و چون از فیلمنامه خوشش آمد و فیلمهای قبلی من را دیده بود از نیمی از دستمزدش صرف نظر کرد و از آن در تولید فیلم استفاده کرد و شریک بنگلادشی هم مبلغی را سهیم شد و قرار بر این شد که عوامل جلوی دوربین از بنگلادش و با توجه به کیفیت فنی بالای سینمای ایران عوامل پشت دوربین همگی ایرانی باشند.
بازیگر اصلی فیلم آیا در خود بنگلادش هم محبوب است؟
بله، مردم فیلمهایش را دوست دارند.
برای اکران فیلم در ایران چه برنامهای دارید؟
در وهله اول منتظر نمایش فیلم در جشنواره فیلم فجر هستم که طبق برنامه در سانس اول (امروز) پنجشنبه ۱۲ بهمن به نمایش در میآید و به احتمال زیاد نمایش فیلم در تابستان سال بعد انجام میشود.
فیلم در مرحله دوبل به چه کسی سپرده شده است؟
آقای خسرو خسرو شاهی دوبله فیلم را بر عهده داشتند و ایشان هم از کیفیت فیلم راضی بودند.
آیا سطح کیفی سینمای بنگلادش در حد کیفیت سینمای هند است؟
نه، پایینتر است. در هند سه مدل فیلم تولید می شود. مدل اول تولیدات بالیوودی است که با هالیوود در رقابت است و سرمایه های تولید چند میلیون دلاری دارد و اغلب این تولیدات پر فروش هستند و تمرکز این سینما در شهر بمبئی است. مدل دوم در شهر حیدر آباد است که در این سالها رشد خوبی داشته است و استودیوهای بسیار پیشرفته ویژوال افکتی در این شهر وجود دارد و فیلمهای پرفروشی مثل هیولا در آنجا تولید شده است. مدل سوم در ایالت پنجاپ تولید می شود که بیشتر مخصوص عامه مردم است و پر از رقص و آواز و موسیقی و بزن بزن است. من قبلا یک فیلم به این شکل در بنگلادش ساختهام . اما بیشتر دوست داشتم یک فیلم فرهنگی و هنری در این کشور تولید کنم.
با این توضیح پس فیلم «دروغ های زیبا» در متر و معیار فیلمهای تجاری نیست؟
نه، اینگونه نیست.
فیلم در چه ژانری قرار میگیرد؟
یک ملودرام عاشقانه ساده و صمیمی و جمع و جور است.
آیا فیلمنامه را خودتان نوشتهاید؟
به طور مشترک با یک فیلمنامه نویس معروف بنگالی که دکترای ادبیات فارسی دارد نوشتهام. ایشان در دو پروژه قبلیم هم در بنگلادش با من همکاری داشتند. طرح قصه را مطرح کردم و نشستیم به صورت مشترک نوشتیم و المانهای ایرانی و بنگالی در فیلمنامه لحاظ شده است.
آیا از صحنه های اکشن هم استفاده کردید؟
نه، فیلم چنین فضایی ندارد. فیلم قبلیام اکشن بود.
در فیلم «دروغ های زیبا» روی چه موضوع انسانی زوم کردهاید؟
فیلم ما موضوع خانوادگی و ساده و صمیمی دارد و یک فیلم سر راست قصهگو و یک حالت میانه میان سینمای عباس کیا رستمی و داریوش مهرجویی در آن وجود دارد.
چقدر به فضای فیلم های ساتیاجیت رای فیلمساز سرشناس هندی – بنگالی نزدیک است؟
شباهت هایی دارد اما بیشتر حس و حال ایرانی دارد. بنگلادش یک کشور عجیب و غریبی است.
به چه لحاظ عجیب و غریب است؟
وسعت بنگلادش تقریبا به اندازه دو استان مازندران و گیلان است اما در این وسعت کم در حدود ۱۷۰ میلیون جمعیت زندگی میکند و پر تراکمترین کشور دنیا محسوب میشود. تازه نیمی از این وسعت، آب و باتلاق است و نمیشود رویش زندگی کرد. تراکمی که در خیابانهای این کشور وجود دارد فوق العاده زیاد است و نمی شود به راحتی در آنجا تردد کرد. ملتی که به سنت ها و باورهایشان اعتقاد عجیبی دارند.
با این شرایطی که به لحاظ تراکمی اشاره کردید فیلمبرداری در لوکیشن های بیرونی دشوار نبود؟
خیلی دشوار بود و نیاز به برنامه ریزی و صبر زیاد و دقت فراوان داشت و شاید به دلیل این شلوغی است که در سینمای بنگلادش صدابرداری سر صحنه وجود ندارد و فیلمها در استودیو دوبله می شود.
شما در حین فیلمبرداری از سیستم صدا برداری سر صحنه استفاده کردید؟
بله.
آیا بازیگران بومی فیلم هم میتوانستند گویش مناسبی برای سیستم صدابرداری سر صحنه داشته باشند؟
بازیگر اصلی فیلم چون در سینمای هند فعالیت می کند بابت این قضیه مشکلی نداشت و کارش را به خوبی انجام می داد.
بنابراین نسخهای که در بنگلادش قرار است اکران شود با صدا برداری سر صحنه انجام شد؟
بله، نسخه ایرانی فیلم همانطوریکه اشاره کردم توسط استاد خسرو خسروشاهی دوبله شد. در سینمای بنگلادش همه فیلمها دوبله و به نمایش در می آیند. سینمایشان یک چیزی مثل سینمای ایران در پنجاه – شصت سال قبل است.
معمولا سکانسها را با چند برداشت میگرفتید؟
چون فیلم ما متعلق به سینمای مستقل، جمع و جور وکم هزینه است با دقت و تمرین زیاد پلانها را فیلمبرداری می کردیم و با این شیوه پلان های مورد نظرم را می گرفتم. در خلوت ترین خیابان های داکا هم تا دوربین روی زمین می گذاشتیم هزار نفر آدم دور گروه جمع می شدند و چون ما خارجی بودیم مردم کنجکاوی بیشتری از خودشان ابراز می کردند. مردم بنگلادش مثل مردم هند عاشق سینما هستند و گاهی پیش آمد که برای جلوگیری از ازدحام مخفیانه فیلمبرداری می کردیم.
با چه دوربینی فیلمبرداری کردید؟
با دوربین بلک مجیک کار کردیم و بایرام فضلی از تمام تجربیات و خلاقیتهایش استفاده کرد تا فیلمبرداری درخشانی انجام بدهد. فیلمبرداری که ضمن دقت زیاد در کارش سرعت عمل بالایی دارد و بعد از چند کار مشترک حرف هم را خوب می فهمیم.
برای ارتباط با بازیگران از مترجم استفاده می کردید؟
مترجم وجود داشت و خود من هم تا حدی می توانستم با بازیگران ارتباط برقرار کنم. یکی از بازیگران اصلی فیلم کودک ناشنوایی بود که ارتباط با او برقرار کردن شیوه و روش خاص خودش را داشت و توانستم ارتباط حسی و عاطفی خوبی با او برقرار کنم.
آیا در بنگلادش برای انتخاب بازیگران آژانس و یا سندیکای وجود دارد؟
نه، همانطوریکه گفتم تجربه زیادی در بنگلادش داشتم و خودم بازیگران را بر اساس تواناییهایشان انتخاب کردم و به نظرم انتخاب درست و به جایی بودند و متناسب با نقش بازی مناسبی ارائه کردند.
زبان دوم گویش مردم هم انگلیسی است؟
بله، انگلیسی است.
سبک بازی بازیگران هند و کشورهای اطراف خیلی گل درشت و فگوراتیو است. این مسئله را چگونه کنترل کردید؟
چالش من با بازیگران بنگالی همین اوراکت بازی کردنشان است و در هدایت بازیگر نقش اول فیلم خیلی دقت کردم تا بازیاش باندازه باشد و از قاب و چارچوب مورد نظرم بیرون نزند. این مسئله در گریم وجود دارد که آن را هم مدیریت کردم.
سوژه فیلم برای مخاطب ایرانی چقدر می تواند دارای جذابیت و کشش باشد؟
فیلم قابلیتهای زیادی برای ارتباط گیری با مخاطب ایرانی دارد. لوکیشنهای جذاب و طبیعی که کمتر دیده شده، فرم کار و فضای فیلم آتمسفرجدیدی را پیش چشم مخاطب ایرانی قرار می دهد که معتقدم از آن خوشش می آید. قصه فیلم هم بسیار انسانی ، لطیف و عاشقانه است و در بستر متفاوت و آدمهای جدید برای مخاطب ایرانی روایت می شود. از طرفی دو کشور مختصات فرهنگی مشترک زیادی مثل نوروز و عید دارند و در قصه فیلم هم به آن پرداختهایم. این المان های مشترک می تواند نظر مخاطب ایرانی را به خودش جلب کند. ارتباط بین ادیام بحث مهمی در فیلم است و زندگی یک خانواده بودایی و مسلمان توامان در کنار هم در فیلم روایت می شود. در ایران هم مثل شهر زادگاهم اصفهان گفتوگویی بین ادیان جریان دارد و من دوست کلیمی و ارمنی دارم.
تجربه های قبلی شما به خصوص در سریال سازی نشان میدهد قصه پردازی و ملودرام را خوب می شناسید؟
بله تجارب خوبی در این عرصه دارم که نظر مخاطب را به خودش جلب کرده است.
آیا برای اکران موفقتر فیلم در ایران به استفاده از یک بازیگر مطرح ایرانی در ترکیب بازیگران فکر نکردید؟
به نظرم حضور یک بازیگر ایرانی هارمونی و هماهنگی فیلم را از بین می برد و به اصطلاح از فیلم بیرون می زد. فیلم آخرم ( قهرمان من) را در نظر بگیرد که امسال در جشنواره فیلم کودک و نوجوان اصفهان حضور داشت و چند جایزه اصلی جشنواره را هم برد. من برای ساخت فیلم رفتم به روستایی اطراف اصفهان و همه بازیگران را از اهالی این روستا انتخاب کردم و اگر یک بازیگر حرفه ای در میانشان انتخاب می کردم ساختار فیلم به هم می خورد و فیلم نمی توانست موفقیت فعلیاش را داشته باشد. ارتباط درست با عوامل و بازیگر بومی پیدا کردن کار آسانی نیست و در عین جذابیتش کار سختی است. نکته دیگر درباره این بحث بودجه تولید فیلم ما بود که نمی توانستیم از پس پرداخت دستمزد زیاد یک سوپر استار بربیاییم. ما فیلم را به صورت مستقل و از جیب خودمان ساختیم.
آیا برای ساخت فیلم از نهادهای دولتی سینما مثل فارابی کمکی دریافت کردید؟
هیچ کمکی دریافت نکردم البته این کمکها که به همه تعلق نمی گیرد. ما را اذیت نکنند کمک پیشکش.
بحث خودی و غیر خودی مطرح است؟
مسلم است. البته در این قضیه حمایت های مالی بخش دولتی سینما به فیلمسازان، خود همکاران ما هم مقصر هستند و مسئولین جدید فارابی چتر حمایتشان را بازتر کردهاند.
این تقصیر همکارانتان در چه موردی باز تعریف دارد؟
اینکه به طور مثال اگر من رفتم از سازمان های دولتی سینمایی حمایتی گرفتم دوباره سال بعد نروم و تقاضای چنین کاری را انجام بدهم و حداقل پنج سالی صبر کنم و این امکان را به سایر همکارانم بدهم که آنها هم از این امکانات برخوردار شوند. البته مسئولان هم باید به این قضیه توجه داشته باشند و نگذارند این گرفتن امکانات برای برخی ها تبدیل به یک عادت بشود و به عنوان بیزنس این پول را دریافت کنند و اگر فیلمشان هم نفروخت مطمئن هستند سال بعد هم دوباره امکان کار کردن دارند. مسئولین باید مثل پدر خانواده عدالت را برقرار کنند و به طور مثال هر سال برای یک بچه ماشین نخرند. سینمای ایران در حدود ۱۰۰ فیلمساز فعال دارد. اگر سالی ده نفر حمایت دریافت کنند ده سال بعد هم دوباره این فیلمسازان فیلم بسازنند. اینطور نباشد که برخی هر سال فیلم بسازند و نود درصد بقیه فقط نگاه کنند که شاید دری به تخته بخورد بتوانند فیلمی بعد از ده – پانزده سال بسازنند. در همین بنگلادش که سینمایاش خیلی فعال و پویا نیست همین قانون اعمال می شود و سالی ۵ فیلم تولید می شود و فیلمسازان در نوبت هستند تا بتدریج آن را دریافت کنند و یک نفر نمی تواند هر سال فیلم بسازد مگر اینکه سرمایه گذار شخصی داشته باشد.
با توجه به ابعاد اجتماعی فیلم آیا در فیلمتان به مسلمانان روهینگنا هم پرداخته اید؟
غیر مستقیم پرداختهام. مستندی در باره مظلومیت این مسلمانان سالهای قبل ساختهام. در شرق آسیا همواره این درگیری بین ادیانی و مظلوم واقع شدن مسلمان ها وجود داشته است. من در فیلم به روایت زندگی دو همسایه بودایی و مسلمان پرداختهام.
چند روز قبل و بعد از اعلام نام فیلمها در یکی از روزنامههای صبح مطلبی در باره فیلم شما خواندم که نویسنده مدعی شده بوده که فیلم کیفیت لازم را
برای حضور در جشنواره ندارد. با توجه به اینکه فیلم هنوز دیده نشده است. ریشه این اظهار نظرها چیست؟
لابد این دوستان خیلی حرفهای هستند و از نام فیلم چنین برداشتی داشتهاند!. معتقدم دلیل این نوع کارها تبلیغات زیاد و پر حجم رسانهای فیلمهایی است که با بودجه فراوان ساخته شده اند و هزینه ای هم برای پروپاگاندای فیلمشان در فضای مجازی صرف می کنند و برخی از همکاران شما تصور می کنند فیلمی که این حجم تبلیغات رسانه ای ندارد لابد فیلم ضعیف و بدون کیفیتی است. البته من مدعی نیستم که فیلم «دروغ های زیبا» یک شاهکار است اما فیلمی است که استانداردهای لازم در آن رعایت شده است و به نظرم فیلم بسیار مظلوم واقع شده است. روزنامه نگار مستقل و حرفه ای باید این بینش را داشته باشد که از فیلم های مستقل حمایت کند . این قضیه در ورزش هم مصداق دارد و تیمهای فوتبالی وجود دارند که بودجههای چند صد میلیاردی دولتی دارند و هیچ آوردهای هم ندارند. اما قهرمان مستقلی مثل هادی چوبان به صورت مستقل می رود و برای کشور افتخار کسب می کند.
احمد محمداسماعیلی
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است