روزنامه صبا

روزنامه صبا

شادی مختاری:

 چالش ­بازی در این فیلم سخت اما هیجان­انگیز بود


پیش از هرچیز فلیمنامه را که خواندم، نقش برایم بسیار جذاب بود؛ با نقش ارتباط گرفتم، در واقع بعد از خواندن فیلمنامه توانستم کاراکتر را درک و با آن همذات‌پنداری کنم.

خیرالله تقیانی ­پور متولد ۱۳۶۲ است و از سال ۱۳۸۰ فعالیت حرفه­ای خود را در تئاتر آغاز کرد. اولین اثر ساخته شده از او تله فیلم «تونل» است که در سال ۱۳۹۳ ساخته شد. ناسور، ترور، نجلا و… از دیگر آثار این کارگردان است. فیلم سینمایی «قلب رقه» به تهیه کنندگی سعید پروینی، آخرین اثر کارگردانی و نویسندگی تقیانی­پور است که امروز در سینمای رسانه جشنواره بین المللی فیلم فجر حضور دارد. به این بهانه با کارگردان، تهیه­ کننده و بازیگر این اثر به گفت‌وگو پرداخته‌ایم که در ادامه می‌خوانید.

شادی مختاری، متولد ۱۳۷۳ از تهران است. وی فارغ التحصیل رشته علوم ارتباطات اجتماعی است و دوره‌های بازیگری را به صورت آزاد گذرانده است. وی از سال ۱۳۹۴ فعالیت حرفه‌ای خود را از تئاتر و بازی در فیلم‌‌کوتاه آغاز و سپس در آثاری همچون سایه‌بان، دلدار، هفت‌ونیم، جزیره، پرونده باز است و… ایفای نقش کرده است.

چه شد که با گروه فیلم «قلب­رقه» همکاری کردید؟

پیش از هرچیز فلیمنامه را که خواندم، نقش برایم بسیار جذاب بود؛ با نقش ارتباط گرفتم، در واقع بعد از خواندن فیلمنامه توانستم کاراکتر را درک و با آن همذات‌پنداری کنم؛ هرچند من در زندگی شخصی خود طبیعتا هیچ‌وقت چنین شرایطی را تجربه نکرده بودم اما درک کاراکتر ریما به لحاظ زن بودن و فقدانی که تجربه می‌کرد برایم بسیار قابل درک و ملموس بود. علاوه برآن،  این نقش چالش­های زیادی برایم داشت؛ بطورکلی تمایل دارم در کارکترهایی بازی کنم که چالش­های زیادی برایم داشته باشد. شاید بتوان اینطور گفت که معمولا دوست دارم تجربه کنم، چیزهای زیادی در راستای درک کاراکتر و بهتر ایفا کردن آن، بیاموزم و تغییرات زیادی را در خود تجربه کنم، البته تا یکسال پیش اینطور نبودم اما جدیدا دغدغه و چالش­های نقش از همه چیز برایم مهم­تر است. اما عجیب‌ترین ویژگی این کاراکتر این بود که این دختر با وجود از دست دادن‌های مکرر و  تمام فقدان‌هایی که در شرایط نامساعد و رعب‌آور خلافت داعش در رقه تجربه می‌کرد، پا پس نمی­کشد و کماکان پرقدرت، پویا و امیدوار در هولناکترین جغرافیای دنیا به صورت کنش‌گر به مسیر زندگی ادامه می­داد

از چالش­های بازی در این فیلم بگویید؟

اول از اینکه این دختر عرب است و البته عربِ سوری است و من به عنوان ایرانی نه تنها هیچ پیشینه و زیستی نسبت زندگی عربها نداشتم بلکه اصلا زبان عربی بلد نبودم؛ در حالیکه لهجه سوری(شامی) تفاوت­های بسیاری در کلمات، اعراب و نحوه تلفظ کلمات با زبان عربی معیار و زبان عربی کشورهای حاشیه خلیج فارس و آنچه به طور معمول در ذهن ما نسبت به زبان عربی ا‌ست، دارد. خب پروسه آموختن زبان، هم برایم ترسناک و هم جذاب بود. به همین‌خاطر طی یک ماه به جز مواقعی که در جلسات دورخوانی بودیم، ارتباطم با نزدیکترین اطرافیانم برای آنکه مجبور به فارسی صحبت کردن و البته شنیدن نشوم، قطع کردم و به طور مستمر مشغول آموختن زبان عربی و لهجه سوری شدم. مدام یا مشغول خواندن کتاب­ها، مجله‌های عربی و یا مشغول دیدن فیلم­ها و مستندات عربی بودم. خب خلق همین جغرافیا و فضای ویژه برایم سخت و البته جذاب بود. از طرفی ظاهر و پوشش متفاوت این کاراکتر نیز یکی از سختی­های کار بود. همچنین لوکیشن فیلمبرداری که بخش عمده‌ای از آن در کشور سوریه بود و با توجه به وضعیت جنگی این کشور، حضور در آن جغرافیا یک فرایند عجیب بود که تاکنون تجربه نکرده بودم، زیرا در یک زندگی طبیعی، کسی حاضر نمی­شود به منطقه‌ای سفر کند که مدام جنگ است. اما با این وجود تجربه حضور در این کشور و در یک موقعیت جنگی برایم جذاب بود و خرسند بودم که قرار هست در همچین موقعیتی چنین نقشی بازی کنم و جز کسانی بودم که برای حضور در سوریه و قرار گرفتن در اتمسفر آن بسیار مشتاق بودم. درصورتیکه ممکن است برای خیلی از افراد حضور در چنین موقعیتی بسیار ترسناک باشد؛ بطورمثال چندین مرتبه زمانی که در هتل بودیم و یا زمانی که به شهر رفت و آمد داشتیم، شاهد انفجار‌ها بودیم که گفتنش برای کسی قابل درک نیست. در نهایت بازی در چنین کارکترهایی که از نظر ملیت، زبان، پوشش، گریم، موقعیت مکانی خاص و…  هستند و با شخصیت خودم تفاوت‌های زیادی دارند، برایم جالب و هیجان‌انگیز است و راغبم که تجربه کنم.

چقدر طول کشید تا به زبان سوری مسلط شوید؟

خب بیشتر سعی کردم که فیلمنامه را محور قرار دهم، دایره لغات و مکالمات سوری را نیز باتوجه به دیالوگ­ها مسلط شوم. در این میان، تیم فیلم قلب رقه، آقای عبدالرضا نصاری، بازیگر نقش ابوعصام که خود عرب زبان بود، به عنوان مشاور لهجه برایم در نظر گرفتند و پروسه تمرین زبان، حدودا سه ماه طول کشید.  البته ناگفته نماند که بزرگترین نگرانیم نسبت به بازی در این نقش، تسلط به زبان سوری بود که خوشبختانه با وجود تمرین‌های متعدد و بررسی لهجه در تک‌تک پلان‌ها به صورت همزمان، توانستم بر آن مسلط شوم. بعد از اتمام کار نیز برای تایید لهجه‌ام فیلم را‌ به تعدادی از افراد سوری متخصص در این حوزه نمایش داده‌اند و خدارو شکر که آنها تایید و تشویق کردند.

این فیلم مربوط به اتفاقات تروریستی در سوریه است، برای نزدیکی با کارکتر چقدر به مستندات و وقایع این کشور مراجعه کردید؟

خیلی زیاد. طوریکه کار هر روزم دیدن مستندات حتی بدون زیرنویس بود و مدام به خواندن اخبار داعش مشغول بودم. از طرفی در واقعیت زندگی خودم، هیچوقت توان روبرویی با اخبار و ویدیوهای داعش را به آن شکل نداشتم. اما برای ارتباط بیشتر با فیلمنامه، مرتب درباره داعش و تاریخچه سوریه تحقیق کردم و در این باره فیلم دیدم. بطور مثال کتاب آخرین دختر، مستند کلاه سفیدها، مستند زنانی با گوشواره­های باروتی و… از جمله آثاری بودند که در این مدت تجزیه و تحلیل کردم و سعی کردم مستنداتی و منابعی با نقطه نظرات متفاوت را بررسی کنم که دید جامع‌تری به دست بیارم. از طرفی، زمانی که در سوریه بودیم، ارتباط، برخورد و چگونگی زیست سوری­ها پس از جنگ برایم خیلی تاثیرگذار بود. بنظرم بعضی اوقات، برای اینکه یکسری از احساسات درک شود حتی نیازی نیست با طرف مقابل صحبت کنیم، چراکه بعضی اوقات زبان مانع درک بسیاری از احساسات است.

کار با تیم «قلب رقه» و کارگردان اثر چطور بود؟

گروه فیلم «قلب رقه» بیش از یک کار به ساخت این فیلم توجه می­کردند و تولید این اثر برایشان بسیار ارزشمند بود. ‌طوریکه من به عنوان تک بازیگر زن در آن موقعیت جغرافیایی خاص، احساس می‌کردم که این گروه مانند خانواده‌ام هستند. به همین‌خاطر کار کردن با آنها برایم خیلی راحت، بی استرس و لذت­بخش بود. آقای تقیانی پور، کارگردان فیلم نیز، تک تک پلان­ها برایشان مهم بود و از هیچ موقعیتی بیهود گذر نمی­کردند. از طرفی تیم بازیگری کار نیز همگی بسیار همراه بودند و قطعا همراهی آن­ها در خروجی کارم بسیار تاثیرگذار بود.

سخن پایانی؟

ساخت این فیلم بسیار سخت و پرزحمت بود، به جز تیم بازیگری و کارگردانی و تهیه، افراد بسیار زیادی که همگی در کار خود متخصص هستند با وجود سختی‌های این‌کار و موقعیت مکانی خاصی که در آن قرار داشتیم واقعا فداکارانه و عاشقانه در پشت صحنه کار می‌کردند؛ لذا امیدوارم که بازخورد این کار در جشنواره فیلم فجر مثبت باشد و برای تمام همکارانم در این فیلم آرزوی موفقیت می‌کنم.

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است