روزنامه صبا

روزنامه صبا

قربانعلی طاهرفر:

نه تیم برتون، نه کیشلوفسکی


کاری به نوع نگاه روشنفکر مابانه‌ای خیلی از هم صنف‌هایم ندارم که با بی‌تفاوتی عنوان می‌کنند که نه حضور در جشنواره برایشان مهم است و نه دیده شدن فیلم در چنین فضایی.

پرداختن به ماهیت سینما در فیلم‌ها یکی از موضوعات جذاب برای سینماگران است و قربانعلی طاهرفر فیلمساز جوان آذری در اولین ساخته‌اش به سراغ چنین موضوعی با استفاده از اقتباس ادبی می‌رود. با او در باره ساختار فیلمش و حضور در جشنواره فیلم فجر گفت‌وگویی انجام داده‌ایم.

نکته مهم درباره فیلم آپاراتچی رویکرد شما به اقتباس ادبی بوده است. مسئله‌ای که در سینمای ایران مورد بی توجهی است. ریشه این رویکردتان چیست؟

یکی از مهم‌ترین دلائلم برای اقتباس ادبی بعد از ساخت چند فیلم تلویزیونی توجه به کیفیت و رویکرد جدید در عرصه کاریم بودم و می خواستم اولین فیلم بلندم اثری ماندگار و متفاوت در سینمای ایران باشد. البته قبل از ساخت آپاراتچی دوبار پروانه ساخت فیلم بلند سینمایی گرفته بودم. اولی برای فیلمنامه طلوع سرخ نوشته خودم بود و قرار بود جمال شورجه این فیلم را تهیه کننده و فیلمنامه دوم هم روزهای ابدی بود. هر کدام بنا به دلائلی به خصوص در بحث مالی و سرمایه گذاری تولیدشان میسر نشد. موقعی که با رمان آپاراتچی  برای ساخت فیلم روبه رو شدم.

آیا کسی خواندن این کتاب را به شما پیشنهاد داد؟

کتاب خاطرات  زندگی و شغلی جلیل طائفی است و توسط انتشارات راهیان وابسته به جبهه فرهنگی انقلاب به بازار نشر رسیده است.  این نهاد بیش از ۱۰۰ کتاب در باره تاریخ شفاهی شخصیت های مختلف در حوزه های سیاسی ، اجتناعی و فرهنگی به چاپ رسانیده است. جلیل طائفی نویسنده کتاب در قید حیات است و در تبریز ساکن است و با ایشان دوستی دارم.

آیا با ایشان برای اقتباس مذاکراتی داشتید؟

این مذاکره را دکتر رشیدی نویسنده کتاب با ایشان انجام داد و من در تهران درگیر پیش تولید فیلم بودم  و حسین تراب نژاد فیلمنامه را بر اساس کتاب نوشت.

این کتاب چه ساختاری دارد؟

کتاب مشتمل بر خاطرات پراکنده از زندگی جلیل طائفی از دوران کودکی و علاقه ایشان به سینما شروع و به بزرگسالیشان ختم می شود.دورانی که او تلاش می کند با ساخت فیلم های کوتاه و آماتوری بتواند فیلم بلند سینمایی بسازد.

آیا فیلم آپاراتچی را می توانیم اثری اتوبیوگرافی یا پرتره بدانیم؟

آپاراتچی یک فیلم اجتماعی – پرتره است.

حسین تراب نژاد چه ویژگی هایی را به فیلم نامه الصاق کرد؟

حسین تراب نژاد بر اساس دیدگاه و تفکراتش فیلمنامه را نوشت و کتاب را برای ساخت دراماتیزه کرد .

در فیلم بیشتر روی چه موضوعی فوکوس و تمرکزداشتید؟

جلیل طائفی از کودکی به عکاسی پرداخت و بعدا دوربین سوپر ۸ می خرد و با تاسیس گروهی به فیلمسازی می پردازد و آنها را به نمایش در می آورد. نکته مهم بحث سواد این آدم است که تا دوم ابتدایی درس خوانده و فیلم نامه های کارهایش را دوستانش می فرستند .

بیشتر یک فیلمساز غریزی است؟

بله، این آدم همه این مسیر را به این خاطر طی می کند که تا روزی بتواند فیلم سینمایی بسازد و اکرانش کند . اما در این راه ناکام می ماند و نمی تواند به آرزویش برسد.

نقش شخصیت جلیل طائفی را کدام بازیگر بازی می کند؟

تورج الوند که در نگهبان شب رضا میرکریمی حضور موفقی داشت این نقش را بازی می کند. رضا ناجی هم نقش یکی از اعضا گروه جلیل طائفی را بازی می کند و اتفاقا ناجی در جوانی در چند فیلم از فیلم های کوتاه طائفی بازی کرده بود .

آیا انتخاب الوند به واسطه آذری زبان بودنش بود؟

گویش فیلم به زبان آذری نیست. اما یکی از معیارهای اصلی‌ام در بحث انتخاب بازیگر اصالت ترک بودنشان بود.

به چه دلیل این خواسته را داشتید؟

زیرا می خواستیم لهجه ترکی در زیر متن گویش بازیگران حین گفتن دیالوگ ها وجود داشته باشد و یک جور شیرینی  در گویش بازیگران وجود داشته باشد.

 آیا هومن برق نورد  و بهنام  تشکر هم آذری زبان است؟

تنها بازیگر غیر آذری فیلم هومن برق نورد است و بهنام تشکر هم اصالت ترک طالشی دارد.

آیا از مربی لهجه هم ایستفاده کردید؟

ایوب آقاخانی به عنوان بازیگردان و با توجه به اصالت آذری که دارند با بازیگران روی لهجه هم کار می‌کردند.

آیا  با توجه به حضور بازیگران ماهر در طنز مثل تشکر و برق نورد در زیر متن فضای فیلم لحظات طنز هم وجود دارد؟

بله، لحظات طنزی هم در فیلم وجود دارد که میکسی از کمدی کلامی و موقعیت است.

با توجه به بستر فیلم که در باره یک آدم آذری زبان است. اما جغرافیا هم در فیلم جنبه کاربردی و مفهومی دارد؟

فیلم در فضای زندگی یک خانواده آذری زبان رخ می دهد و المان شهر تبریز در فیلم دیده می شود. مکان هایی مثل مسجد جامع، کبود و… در فیلم دیده می شود. جعفر محمد شاهی طراح صحنه فیلم مدتها به تبریز آمد و به تحقیق و پژوهش و دیدن مکان های مورد نظر پرداخت. اما چون تبریز ۱۴۰۰ با تبریز دهه شصت خیلی تفاوت پیدا کرده دیگر خبری از محلات قدیمی نیست.

آیا فیلمبرداری در شهر تبریز انجام شد؟

نه، کل فیلمبرداری در تهران انجام شد اما آتمسفر شهر تبریز در فضای فیلم دیده می شود.

آیا بیشتر فضای فیلم در لوکیشن داخلی است؟

نه، اغلب فضای فیلم لوکیشن های بیرونی است.فیلم نامه آپاراتچی اثر پر لوکیشنی است و به همین در حین فیلمبرداری با چالش های زیادی روبه رو بودیم. هر لوکیشن و خیابانی که برای فیلمبرداری  انتخاب می شود. بعد از خاتمه کار با استفاده از ویژوال افکت معادل و شباهت لوکیشن های شهر تبریز را پیدا می کرد.

مخاطب هدف فیلم آپارتچی چه مخاطبی است؟

مخاطب عام و اهالی سینما. به همین دلیل از زیرنویس و زبان آذری در فیلم استفاده نکردم که دیدن فیلم مختص آذری زبانها بشود . تجربه فیلمهای مثل خانه و پوست و داشتن زیر نویس نشان داد تعداد زیادی از مخاطبان فیلم دچار ریزش می شود و از لهجه شیرین و دوست داشتنی آذری استفاده درستی انجام دادیم. فیلم من نه اد.وود تیم برتون است و نه عشق دوربین کیشلوفسکی.

حضور در جشنواره فیلم فجر برایتان چه ویژگی‌هایی دارد؟

کاری به نوع نگاه روشنفکر مابانه‌ای خیلی از هم صنف‌هایم ندارم که با بی‌تفاوتی عنوان می‌کنند که نه حضور در جشنواره برایشان مهم است و نه دیده شدن فیلم در چنین فضایی. من به این نظرات توجهی نمی‌کنم. جشنواره فیلم و حضور در آن برای هر فیلمساز ایرانی یک نقطه عطف است و خیلی از همکاران دوست دارند به طریقی فیلمشان را در جشنواره های خارجی بفرستند. نکته مهم دیگر کم توجهی به فیلمساز شهرستانی در جشنواره فیلم فجر در ادوار گذشته برگزاری جشنواره فیلم فجر است و این ظلم تاریخی ریشه زیادی دارد و بسیاری از استعدادها نابود شده اند. خوشبخاته عزم جدی از دو سه سال قبل نهادهای دولتی مثل فارابی و معاونت امور سینمایی  در جهت حمایت از تولید فیلمهای سینمایی در شهرستانها انجام شده است. فیلمی که در جشنواره فیلم فجر به همراه سازنده‌اش حضور پیدا می کند مورد توجه اهالی سینما و تهیه کننده و پخش کننده و مردم قرار می گیرد.

احمد محمد اسماعیلی

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است