مرجان پورغلامحسین:
تا ابد می شود از پتانسیلهای جنگ در تئاتر استفاده کرد
می خواستم در ساختار روایت نمایش، شکستی وجود داشته باشد.
نامها در نمایشهای مرجان پورغلامحسین عنصر تعیین کنندهای درباره معرفی و رونمایی اثرش به مخاطب هستند. پور غلامحسین در سالهای اخیر نقش مهمی در معرفی میکرو تئاتر به مخاطب داشته است. او نام آشنایی در حوزه میکرو تئاتر است و به خاطر اجرای نمایش پرواز شماره ۷۴۵ به عنوان اثر برگزیده شانزدهمین جشنواره بین المللی نمایش عروسکی تهران شناخته شد و همچنین اثر برگزیده در سی و پنجمین جشنواره تئاتر فجر از طرف بنیاد حفظ ارزشهای دفاع مقدس برگزیده و مورد تقدیر قرار گرفت و در جشنواره نوردرزون هلند نیز به عنوان اثر برگزیده جنگی شناخته شد. در نمایش دویست و هشتادمین شب سال پور غلامحسین دنیای اثرش را با استفاده از واقعیات، تخیل و ذهنیاتش به مخاطب منتقل می کند. این نمایش اسفند ماه در سالن سایه روی صحنه است. با پورغلامحسین در باره اجرای نمایشش گفت وگویی انجام دادهایم
ایده اجرایی و کلید استارت روی صحنه بردن نمایش دویست و هشتادمین شب سال چگونه شکل گرفت؟
پروسه از ایده تا اجرای این نمایش طولانی بود و در یکی از جلساتی که سه سال با بچههای گروه داشتم و درباره اجرای میکرو تئاتر حرف میزدیم و به افزوده شدن امکانات جدید در حوزه میکرو تئاتر تاکید داشتیم و عنوان کردم دوست دارم قصهای را با ایده استفاده از آب روی صحنه اجرا کنم. این استارت اول اجرای نمایش شد. بعد به صورت اتفاقی با دوستی هم صحبت کردم که عمویش از رزمندگان حاضر در عملیات کربلای ۴ بود و بعد تصمیم گرفتم این ایده اجرای عملیات در آب را در کنار داستانم در نمایش مورد استفاده قرار بدهم. حبیب احمدزاده به من لطف داشتند و چند نفری را معرفی کردند تا بتوانم با ۱۵ رزمنده حاضر در عملیات کربلای ۴ گفت وگویی داشته باشم.
تاکید داشتید که از فکتهای واقعی و مستند در ساختار داستانی نمایش استفاده کنید؟
نه، لزوما چنین رویکردی نداشتم و دوست داشتم تجربیات و واکنشهایشان را طی عملیات بدانم. به هر حال نوشتن متن شروع و تا زمان اجرا ۱۷ بار بازنویسی شد.
در نمایش پرواز ۷۴۵ و همین نمایش دویست و هشتادمین شب سال بحث جنگ و تبعاتش مسئله مهمی است که شما به آن می پردازید. آیا جنگ برای شما به عنوان یک دغدغه مطرح است؟
نمی دانم برایم نوستالژی دارد و یا نه، من هم مثل خیلی از آدمهایی که شرایط دهه شصت و تبعات جنگ را از نزدیک لمس کردهاند در آن فضا بزرگ شدم و خاطرات خوش و ناخوش، شیرین و تلخی از آن دوران دارم و گاها زندگیام تحت تاثیر جنگ قرار گرفته است. جنگ پتانسیل های زیادی برای استفاده در تئاتر و سایر گونههای هنری دارد و پر از قصههای دراماتیک است و تا ابد می شود سراغش رفت و کاری را به مخاطب عرضه کرد که تکراری نباشد.
میکرو تئاتر گونهای از تئاتر عروسکی است که بیش از یک دهه است که در تئاتر مورد رویکرد کارگردانهای مثل شما، محمد حسن معجونی و سایرین قرار گرفته است و به نظر می رسد با توجه به ابعادش به خصوص در بحث دکور هزینههای تولید را کاهش میدهد. چرا اینگونه تئاتری نتوانسته جریان سازی داشته باشد؟
با توجه به تجاربم در اجرای نمایشهای میکرو تئاتر باید عنوان کنم که به هیچ وجه هزینهای تولید میکرو تئاتر کمتر از سایر گونههای تئاتر عروسکی نیست و حتی بیشتر هم هست و یکی از گونه های پر هرینه تئاتر محسوب میشود. در همین کار و یا کارهای قبلیام کلی دکور زدیم و در حدود ۶۰ عروسک ساخته شد.
بنابراین با توجه به این مسئلهای که اشاره کردید و هزینههای تولید میکرو تئاتر باعث شده کارگردانها کمتر به سراغ این گونه تئاتری بروند؟
بله، ماجرای استفاده از تکنولوژی همانطوریکه اشاره کردم در میکرو تئاتر کار سخت و پیچیدهای است و باید برای موفقیت در کار باید از به روزترین ابزار و تکنولوژی مربوط به میکرو تئاتر استفاده کرد و این کار هزینه بالایی را در این شرایط اقتصادی نیاز دارد. از همان زمانی که محمد حسن معجونی در گروه تئاتر لیو به سمت اجرای نمایش میکرو تئاتر در ایران رفت، من تنها کارگردانی هستم که همچنان اصرار و تاکید دارم در حوزه میکرو تئاتر فعالیت کنم.
بقیه کارگردانها و هنرمندان تئاتر جسته و گریخته به سمت اجرای میکرو تئاتر رفته اند؟
بله، تقریبا هر دوستی را که می شناسم میکرو تئاتر کار کرده فقط به یک تجربه اکتفا کرده است.
مثل علی شمس که در همین تئاتر شهر میکرو تئاتری اجرا کرد؟
بله، علی شمس کار کرده، کیوان سررشتهداری هم تجربه ای در این حوزه داشته، مهدی چاکری هم سری به این حوزه زده است.
با توجه به ابعاد کوچک دکور و عروسک و صحنه در میکرو تئاتر اجرایش مثل ساخت یک انیمشن پر زحمت و زمان بر است؟
اجرای میکرو تئاتر نیازمند حوصله و صبر فراوان با دقت بالا است و زمان تولیدش هم چند برابر زمان اجرای تئاتر عادی است.
به نظر میرسد در بیشتر نمایشهایتان مثل نمایش پرواز ۷۴۵ شخصیت شقایق و در نمایش دویست و هشتادمین شب سال شخصیت مائده یادگار برشی از شخصیت خودتان است؟
در نمایش پرواز۷۴۵ بخشهایی از شخصیتم در شقایق وجود دارد و تمام شخصیتهای نمایش ریشه واقعی و حقیقی داشتند. این ماجرا درباره مائده یادگاری هم مصداق دارد و او حامل بخشی از شخصیت خودم است.
شاید به همین دلیل باشد که این شخصیتها ملموساند زیرا ماحصل تجربه زیستی خودتان هستند؟
نمی دانم که برای مخاطب چقدر شخصیت مائده ملموس و قابل باور است و آن چیزی که مسلم است این است که در شخصیتپردازی این آدمها از تجارب زیستیام در دهه شصت و بعدترش بهره بردهام.
آیا استفاده از روایت غیر خطی جنبه زیبا شناسانه داشت؟
می خواستم در ساختار روایت نمایش، شکستی وجود داشته باشد.
احمد محمد اسماعیلی
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است