شهابالدین حسینپور:
اولین تجربه سینمایی میثم درویشانپور با «شناور»
کارگردان فیلم «شناور»: میثم درویشانپور اولین تجربه بازیگریاش در عرصه سینما را با من تجربه کرد.
فیلم شناور اولین ساخته بلند شهابالدین حسینپور است که در گروه هنر و تجربه اکران شد و اکران آنلاین این فیلم نیز بزودی یعنی در فروردین ۱۴۰۳ اتفاق خواهد افتاد. در این راستا خبرنگار صبا با کارگردان این فیلم گفتگویی داشته است که در ادامه میخوانید.
از همکاریتان با رضا دادویی، نویسنده اثر بگویید.
فیلم بر اساس یک اتفاق واقعی است که برای دوستان من رخ داده و ایده فیلم کاملا بر همین اساس در ذهن من شکل گرفت. طرحی را در ذهنم آماده کردم و از آقای دادویی خواهش کردم که زحمت نوشتن فیلمنامه را عهدهدار شوند. در طی این پروسه با توجه به اینکه سالها در گروه تئاتریمان با آقای محمدامیر یاراحمدی همکاری میکنم ایشان هم به عنوان مشاور فیلمنامه به گروه اضافه شدند و جلسات زیادی را به اتفاق آقای دادویی و آقای یاراحمدی سپری کردیم و این فیلمنامه نوشته و خدا را شکر خیلی فیلنامه خوب و قابل قبولی شد. دوستان میخواستند که یک بازنگری دیگری روی فیلمنامه داشته باشند اما با توجه به اضطراری که در زمینه زمان داشتیم و لوکیشنی که اگر از این تایم خارج میشدیم از دستمان میرفت این امر امکان پذیر نشد و این مسئله کار ما را کمی دشوار کرد چون ما مجبور شدیم بر سر هر پلان روتوشهای کوچکی انجام دهیم اما در نهایت کار به ثمر نشست. به هر حال این نکته همیشه در تئاتر و سینما حائز اهمیت است که باید زمان مناسبی برای خلق نمایشنامه و فیلمنامه گذاشته شود چرا که به نظر من مهمترین بخش هر پروژهای فیلمنامه و یا نمایشنامه آن است.
با توجه به اسم کار و نمایش یک استخر در همان ابتدای فیلم، عنصر تعلیق در اثر اهمیت مییابد در این مورد بگویید.
اسم کار در ابتدا رویای خیس بود اما از آنجایی که این اسم تکراری بود تغییرش دادیم و اسم شناور را انتخاب کردیم که در شکل لاتین هم adrift به معنای معلق یا شناور روی آب است. در فیلمنامه و دکوپاژ تلاش کردم تا تعلیقی که به آن اشاره کردید را داشته باشیم و قصه خیلی زود لو نرود و به علت همین تعلیق شاید حدود بیست درصد از اصل قصه واقعی فاصله گرفتیم که برای مخاطب نیز دنبال کردنش جذابتر شود چرا که در اینگونه آثار این تعلیق ضروری است و ما هم سعی کردیم به آن اولویت بدهیم.
در طول فیلم روابط انسانی که در ابتدا صمیمی به نظر میرسند به شدت متزلزل میشود.
در فیلمنامه یکسری افرادی که دوستان صمیمی هستند، ارتباط در هم تنیدهای دارند و از مصاحبت با هم لذت میبرند ولی به مرور و در شرایط بحران خودشان را نشان میدهند. این مسئله در زندگی روزمره ما نیز همینگونه است. یعنی انسانها واقعا در زندگی روزمره ماشینی و رویای باختهشان تصوراتی نسبت به هم دارند و در واقع احساساتی در وجودشان نسبت به هم ایجاد میشود که تا وقتی همه چیز روال عادی خودش را طی میکند انسان نیز به همان منوال تفکراتش پیش میرود ولی خدای نکرده اگر همین انسانها وارد چالش و بحرانی شوند آنوقت است که باید خودشان را نشان بدهند و خودشان را حفظ کنند و آن زمان است که اگر حقیقت و واقعیت همان بوده که تا آن لحظه نشان دادهاند باید حفظ شود اگر نه این برون ریزی در بحران باعث میشود که انسانها دچار تردیدهایی بشوند چون این مسائل، احساسات و تفکرات عمیق نبوده و این تردید و تزلزل گاهی روابط را به سمت ابتذال میبرد و ما هم سعی کردیم این امر را بر اساس آنچه که واقعیت جامعه ماست، جامعهای که رویا باخته است و فرهنگ در آن نهادینه نشده و قطعا به این سرانجام میرسد، نشان داده و به تصویر بکشیم.
فیلم در دوران کرونا ساخته شده و مدتها طول کشیده تا به اکران برسد با این وجود بازخورد مخاطب چگونه بود؟
کرونا ریسک بالایی برایمان ایجاد میکرد و در یک تایم محدود و با بودجهای اندک باید فیلم ساخته میشد اما همه گروه همدل و مصمم شدند تا این فیلم ساخته شود. مسیر خیلی سختی بود چون فیلم خارج از تایم نرمال خودش ساخته شد. برای چنین فیلمی برآورد ما ۲۱ جلسه فیلمبرداری بود ولی در ۱۶ جلسه فیلمبرداری را به اتمام رساندیم و این باعث میشود که سختی و فشار زیادی به گروه تحمیل شود و کمبود زمان و منابع مالی واقعا در تولید اثر هنری بعضی وقتها باعث از دست رفتن یکسری اولویتهای مهم و بروز نقصهایی میشود و شتابزدگی را با خودش به همراه میآورد که البته ما به همه این مسائل واقف بودیم. البته که این تجربه بزرگی برای من بود و چیزهای زیادی آموختم به هر حال در شرایط سخت کار کردن تجربه، دانش و پشتوانه و همراهی تیمی را میخواهد و ما خدا را شکر توانستیم از این ماجرا سر بلند بیرون بیاییم. این مسئله خیلی مهم هست که گروه آرامش داشته باشد و این آرامش را در کنار بعدهای هنری و درایتهای فنی و هنری اعضای گروه که لازمه اصلی کار کردن است نیاز داریم اما منابع مالی و زمانبندی هم خیلی تاثیرگذار است ولی به هر حال فیلم ما ساخته شد و با تمام سختیها و مشکلات روی پرده رفت. اگرچه خیلی هم طول کشید چون فیلم یکسری خط قرمزهایی را رد کرده بود و با توجه به قصه، مجوز گرفتن برای این فیلم هنر و تجربه سخت بود. ما با جلسات مکرری که با دوستان در سازمان سینمایی داشتیم موفق شدیم پروانه نمایش این فیلم را بگیریم. این اولین فیلم سینمایی بلند من است و برایم بسیار مهم بود که چه بازخوردی خواهد داشت. با اینکه فیلم تجربه اول من است و به هر حال کار نواقصی هم ممکن است داشته باشد اما خوشحالم که در اکرانهای هنرمندان، مردمی یا خصوصی که خودم حضور داشتم شاهد بودم که هنرمندان، منتقدین و مردم از دیدن این فیلم خوشحال و هیجان زده شدند و فیلم توانسته بود تاثیرگذار باشد چون به نظرم قصه درست روایت شده بود. این نتیجه برای ادامه دادن مسیر و ساختن فیلم دومم بسیار امیدبخش است و امیدوارم در سال آینده بتوانیم شرایط ساختش را مهیا کنیم.
گفتید که فیلم بر اساس یک داستان واقعی است در چنین آثاری مسئولیت فیلمساز در پایبندی به اصل داستان مهمتر است یا تلاشش برای جذابیت اثر؟
تمام تلاشم این بوده که این روایت تا حد امکان بر اساس همان واقعیت و شرایطی که دوستان در آن قرار گرفتهاند ساخته شود و سعی کردم با ساختن این فیلم ادای دینی به این دوستان و عزیزان کرده باشم. اما به هر حال با توجه به طرح ذهنیام و صلاحدید گروه فیلمنامه نویسی ناچار بودیم برای تبدیل این قصه به یک فیلم بلند سینمایی که میتوانست در یک فیلم نیمه بلند هم روایت شود از عناصر خیال پردازی و گنجاندن ریز قصهها برای جذابتر شدن اثر استفاده کنیم. بنابراین ما سعی کردیم هم رسالتمان را به اتفاق و انسانهایی که درگیر آن شده بودند حفظ کنیم و هم ناچار بودیم برای حفظ جذابیت اثر در واقع خرده قصه هایی را وارد ماجرا کنیم.
چالشهای کارگردانی که اولین فیلم بلند خود را میسازد چیست؟
در این اولین تجربه مقولههای بسیاری وجود داشت که برایم استرسزا بود. مسئله اصلی محدودیت منابع مالی بود که در وهله اول آقایان میثم طوسی و میثم دانازاده و بعد هم خودم بخشی از این سرمایه را وارد پروژه کردیم ولی این سرمایه برای ساخت این فیلم کافی نبود. جا دارد در این گفتوگو از این دو عزیز تشکر کنم چرا که اگر لطف این دو عزیز نبود هرگز این فیلم ساخته نمیشد. همینطور از آقای دادویی عزیز که علاوه بر نگارش فیلمنامه به عنوان تهیه کننده اثر بسیار کوشیدند. اما کمبود منابع مالی و به تبعیت آن کمبود زمان چه برای نگارش فیلمنامه و چه زمان برای فیلمبردای مرا دچار چالش کرد. من دوست داشتم زمان بیشتری را با نویسندههای کار بر سر فیلمنامه بگذارم تا اشراف بیشتری به سکانسها پیدا کنم و این برایم چالشهایی بوجود آورد و طبیعتا باید روزهای فیلمبرداری بیشتری در اختیار میداشتم و با چالشهای سختی در این زمینه روبرو بودم اما کمکهای گروه کارگردانی و مشاورانی که داشتم باعث شد بتوانم از این چالشها گذر کنم. سعی کردم در بازیگردانی کاملا فارغ از تکنیک، بازیگران را به شکل غریزی به آن لحظات نزدیک کنم و از حافظه احساسیشان کمک بگیرم تا به بازیهای رئالیستی که مد نظر بود در تمریناتی تئاترگونه برسیم. ما چندین روز تمام سکانسها و پلانها را مو به مو تمرین میکردیم تا بتوانیم وقتی به لوکیشن فیلمبرداری در شهر نوشهر میرویم در تایم کم فیلمبرداری را انجام دهیم. تقریبا در طول روز چهارده ساعت سر ضبط فیلم بودیم خب خستگی و فرسایشی شدن خیلی به ما لطمه میزد و چارهای جز یک مدیریت دقیق و تلاش برای اینکه آرامش گروه حفظ شود نداشتیم و در نهایت همین همدلی، صمیمیت، دوستی و همراهی همه اعضای گروه باعث شد تا ما بتوانیم از این چالش سر بلند بیرون بیاییم و این تجربه برای من یک افتخار و یک رزومه مهم است که شاید در سختترین شرایطی که یک فیلمساز کار اولی دارد توانستم اولین فیلم بلندم را بسازم.
انتخاب بازیگران در این فیلم چگونه انجام شد؟
تصمیم من از ابتدا همین بود که از هنرپیشههای تئاتر استفاده کنم و از بازیگرانی دعوت به کار کنم که رابطهای صمیمی با آنها دارم و بتوانم با آنها تمرین کنم. برای نقشهایی مثل دلسا و پریسا هم از میان کسانی که به دعوت ما آمده بودند با انجام تستهایی بازیگرانم را انتخاب کردم. همراه بودن بازیگران و اینکه مثل من دغدغهمند باشند و تلاش کنند تا در این تایم کم و شرایط سخت بتوانیم این اثر را تولید کنیم برایم اولویت داشت. هنرپیشههای این کار همگی همدل بودند و بدون هیچ چشمداشت مالی آمدند و همکاری کردند و امیدوارم برای مخاطب نیز نتیجه کار و هنر این دوستان در اکران آنلاین فیلم که به زودی اتفاق خواهد افتاد همانند اکران عمومی و پرده سینما جذاب باشد.
کاراکتری که میثم درویشانپور بازی میکند در انتهای فیلم باید یک انتخاب سرنوشت ساز انجام دهد. آیا این انتخاب تحت تاثیر صحنه گم شدن دلارهاست؟
میثم درویشانپور اولین تجربه بازیگریاش در عرصه سینما را با من تجربه کرد. او واقعا همه چیز را تعطیل کرد بخصوص استندآپ کمدی را و تمام تمرکزش را روی این نقش گذاشت و به نظر من در این فیلم بسیار موفق بود. در مورد سکانسی که باید آن انتخاب سخت را انجام میداد هم خب در ابتدا این سکانس در فیلمنامه ما نبود و یکی دور روز قبل از فیلمبرداری ما با آقای دادویی و آقای یاراحمدی به این نتیجه رسیدیم که این بخش به فیلمنامه اضافه شود. به نظرم هر کسی میتواند برداشت خودش را از آنچه که در واقع نقش صابر انجام داد، داشته باشد ولی رویکرد خودم بیشتر این بود که بشر عاری از خطا نیست و انسانها همیشه و به هر دلیلی ممکن است که خطا کنند و یا حرف اشتباهی بزنند. گاها به موقع و گاها دیر متوجه اشتباهشان و دردسری که برای خودشان و دیگری ایجاد کردهاند میشوند و در این مواقع اگر که نمیشود جلوی بحران، حادثه و درد را گرفت بهتر است دیگر به حواشی دامن نزد و مدیریتش کرد تا آدمهای بیشتری متضرر نشوند و آسیب نبینند آن هم وقتی که آدمهای خطاکار به اشتباهشان پی بردهاند و شرمنده عملشان هستند. گاهی با سکوت کردن، به روی فرد نیاوردن و یا یک نگاه عاقل اندر سفیه میتوان افراد را بیشتر شرمنده و متوجه کرد و در ذهنشان بیشتر این مسئله را نهادینه کرد که تصمیمات اشتباه چقدر میتوانند خسارت بار باشند و اعمال بدون خرد چقدر میتوانند دیگران را آزار بدهند. این مسئله هم در خانوادهها و هم در اجتماع دیده میشود و گاهی هم از مسئولان ما چنین اعمالی سر میزند و یک وقتهایی مثل اتفاقات فیلم ما صلاح در سکوت کردن است و گاهی هم صلاح در نوع دیگری ایستادگی جلو آن اتفاق است که خسارت بیشتری به فرد یا افرادی زده نشود. ولی من صرفا این اکت را برای جبران اکت نابخردانهای که صابر در چند سکانس قبل انجام داده انتخاب نکردم بلکه مسئله را وسیعتر و بیشتر یک مسئله بشری دیدم تا فعل و انفعال شخصی یک فرد با خودش که چون در لحظه دیگری حرکت اشتباهی انجام دادهام اینجا بهتر است که سکوت کنم.
مریم عظیمی
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است