مهران مرادی:
بازی در نمایش «پس از» کار واقعاً سختی است
بازی در این نقش و این نمایش کار واقعاً سختی است. من یک پروسهای را قبل از شروع اجرا و یک پروسه را پس از اجرا با این نقش طی میکنم و فشار زیادی روی این کاراکتر و خود من وجود دارد.
سالن قشقایی تئاتر شهر این روزهای خود را با اجرای گروهی جوان و نمایشی به نام «پس از» میگذراند. نمایش «پس از» به کارگردانی مرتضی کوهی و تهیهکنندگی امیرموسی کاظمی پس از موفقیتی که در جشنواره «هم آغاز» کسب کرده اکنون با عموم مخاطبانش دیدار میکند. در ادامه گفتوگوی خبرنگار صبا با مهران مرادی بازیگر این نمایش را میخوانید.
ملحق شدن شما به این تیم چگونه شکل گرفت؟
آقای کوهی متن را آماده کرده بود و با من تماس گرفت سپس ما تمرینات را آغاز کردیم و در طول تمرینات و در این روند رسیدن به صحنهها، میزانسنها و اتفاقات دیگر به شکل گروهی انجام شد اما خود آقای کوهی با مدیریت بسیار خوبی کار را جلو میبردند چرا که از چندین ماه قبل شروع به تهیه گزارش و تحقیقات میدانی کرده بودند و به اثر بسیار واقف بودند. سخنی از دیوید ممت در کتاب درست و نادرست هست که یکی از بهترین کتابها برای کسانی است که در این رشته فعالیت میکنند و من این کتاب را بعد از خواندن یکسری کتاب دیگر پیشنهاد میکنم. ممت میگوید: بازیگر باید در هر جایی و در هر اتفاقی در درستترین حالت ممکن صادقانه دیالوگش را بیان کند و کارش را انجام دهد و من متاثر از این جمله به عنوان یک بازیگر خیلی صادقانه کاری که باید را در طول تمرینات و همچنین در روزهای اجرا انجام میدهم.
در مورد چالشی که نقش دارد و نزدیک شدن شما به نقش هم از بعد روانشناختی و هم از بعد فیزیکی برای ما بگویید.
بازی در این نقش و این نمایش کار واقعاً سختی است. من یک پروسهای را قبل از شروع اجرا و یک پروسه را پس از اجرا با این نقش طی میکنم و فشار زیادی روی این کاراکتر و خود من وجود دارد اما اتفاقی که میافتد این است وقتی کار شروع میشود و رو به جلو میرود آنقدر انرژی زیادی در من به وجود میآید که من حاضرم باز ۱۰۰ دقیقه دیگر روی صحنه باشم و این اتفاق عجیبی است و فکر میکنم این برمیگردد به تمام تمریناتی که من خیلی سالهای پیش به تنهایی و در روزمره خودم وقت میگذاشتم و این تمرینات بدنی را ساعتهای طولانی انجام میدادم. همیشه میگفتم بالاخره یک روزی این تمرینها جواب میدهد و خدا را شکر امروز که یک نقش بسیار سخت را بازی میکنم میبینم که اگر آن تمرینها نبود قطعاً امروز من از عهده نقش بر نمیآمدم. البته خودم نمیتوانم این قضاوت را بکنم که از عهده این کار برآمدهام یا نه ولی در دل راضی هستم و امیدوارم که توانسته باشم با بازیام به اثر کمک کنم.
چیزی که برای من در انتخاب همه آثاری که بازی میکنم چه فیلمها و چه تئاترها خیلی سخت است این است که آیا وجه مشترکی با این شخصیت دارم یا نه و اگر داشته باشم قطعاً نقش را میپذیرم و آرام آرام آن وجه مشترک را پرورش میدهم و بیرون میکشم. اینکه کجای زندگیام کاری شبیه آن کاراکتر انجام دادهام را به خاطرم میآورم و بدین شکل رفته رفته نمیخواهم بگویم که کاراکتری را میسازم اما آنچه که در درونم است و آن وجه مشابه خودم و کاراکتر را پرورش میدهم تا به آن اتفاق اصلی برسم. به نظرم این روزها انقدر اسمها و اتفاقات زیاد شده که یک فضای سردرگمی را برای بازیگران ما ایجاد کرده که بالاخره ما باید از درون به بیرون برسیم یا از بیرون به درون. من در تمام این سالها و طی تجربیاتی که به دست آوردم فهمیدم که اگر بتوانم در خودم و آنچه که در درونم به نقش نزدیک است ردی پیدا کنم آن نقش را میپذیرم و اگر نباشد و بدانم به هیچ عنوان شاید هیچ وقت در من به وجود نیاید احتمال دارد نقش را نپذیرم چون حس میکنم به خودم و تماشاگر دروغ میگویم.
با اینکه مخاطب در نزدیک شدن به نمایشهای روانشناختی به خاطر بعد تخصصی آنها ممکن است با سختیهای روبرو باشد اما به نظرم میآید که نمایش «پس از» را دوست داشته شده است. از بازخوردی که داشتید بگویید.
میدانم این اتفاق و بحران این اختلال و نظایرش در جامعه روز به روز درصدش بیشتر میشود. از ته دل میگویم زمانی که روی صحنه هستم حتی یک لحظه هم به خودم اجازه نمیدهم که کم کاری کنم و تمام توان و جانم کارم را انجام میدهم تا شاید بتوانم به افرادی که درگیر این اتفاق هستند کمکی کرده باشم و امیدوارم که این اتفاق افتاده باشد. تا این لحظه بازخوردهای مثبت زیادی داشتیم حتی یکی از دوستان که فرزندش به اختلالی مشابه دچار است در نظرش اشاره کرد که پس از این کار متوجه شدم باید نقش هنر را در زندگی فرزندم پررنگتر کنم و او را به سمت هنر بفرستم. این نظر باعث شد اشک در چشمان من جمع شود. اینکه هنر چقدر میتواند اتفاقات تلخ زندگی ما را چاره باشد ولی متاسفانه این روزها به خاطر یک سری از مسائل در زندگیمان از هنر دور شدهایم و نمیتوانیم وقت بگذاریم و به سمتش برویم در حالی که هنر تسکین دهنده بسیاری از آلام روح ماست.
سخن پایانی
میدانم که آقای کوهی خیلی بیشتر از ما برای این کار زمان گذاشتند و بنیان این اثر بر اساس یک نگاه ساده نیست بلکه برای صحنه به صحنهاش بسیار تحقیق شده است و میتواند یک فکتی برای بسیاری از اهالی روانشناسی و کسانی که این دسته از اختلال را تجربه میکنند باشد. من از همه آنها دعوت میکنم که بیایند و اثر را ببینند چرا که واقعاً برای این اثر وقت و انرژی زیادی گذاشته شده است. همینطور دوست دارم از عوامل پشت صحنه این کار بسیار تشکر کنم چون من به عنوان بازیگر خروجی کار یک گروه زیادی که پشت صحنه هستند را نشان میدهم و اگر من خوب باشم نتیجه تلاش آنهاست.
مریم عظیمی
There are no comments yet