روزنامه صبا

روزنامه صبا

سعید الهی:

انتخاب کارگردان دهه هفتادی برای «قوی‌دل» تردیدآمیز بود


انتخاب کارگردان جوان دهه هفتادی با روحیات خاصی که دارند به شدت تردیدآمیز بود ولی انعطاف فراهانی در پذیرش نظرات بنده این یا شکاف نسلی را متعادل کرد.

اکران فیلم های مستند در گروه هنر و تجربه در سال جدید با اثری متفاوت و موفق به نام «قوی‌دل» ادامه دارد. «قوی‌دل» به کارگردانی علی فراهانی صدر و تهیه کنندگی سعید الهی به زندگی احمد قویدل مدیر عامل کانون هموفیلی ایران و نقش وی در پرونده موسوم به خونهای آلوده می‌پردازد. در ادامه گپ‌وگفت خبرنگار صبا با سعید الهی تهیه کننده این مستند را می‌خوانید.

سعید الهی کارشناس سینما و رسانه دارای تحصیلات تکمیلی در حوزه علوم ارتباطات اجتماعی است و  با ۲ مستند بلند با موضوعات اجتماعی و دفاع مقدس «هشتادی ها» و «پرنده‌ها درخت را فراموش نمی‌کنند» تهیه کنندگی را در عرصه سینمای مستند تجربه کرده است. وی تهیه‌کنندگی مستند «نیمه بلند زومرهای ایرانی» و فیلم سینمایی «میرو» به کارگردانی حسین ریگی را نیز در کارنامه خود دارد. با مقالات و نقدهایی که از الهی، در رسانه‌های تصویری و مکتوب دیده‌ایم و همچنین با قبول تهیه‌کنندگی مستند «قوی دل» در راستای تولیداتی که در کارنامه خود به ثبت رسانده است نشان می‌دهد که همواره دغدغه سینما و موضوعات اجتماعی را دارد.

در آئین رونمایی مستند «قوی دل» به ضرورت تشکیل سینمای ملی اشاره کردید. نقش موثر مستندهای اجتماعی در شکل گیری سینمای ملی چیست؟

سالهاست که بحث سینمای ملی و چرایی ضرورت شکل‌گیری آن در هر مجلس و محفلی شنیده می‌شود اما شاید کمتر به مولفه‌های اصلی آن از درون خود سینما، از جمله توجه به مستندهای اجتماعی با سوژه‌های متنوع و مردمی توجهی صورت می‌گیرد و باید هشدار داد که غفلت از مستندهای اجتماعی جفای بزرگی در مسیر شکل گیری سینمای ملی است. این در حالیست که اغلب کارشناسان دانشگاهی سینما معتقدند همان گونه که تکیه بر کهن الگوها به اقتدار و انسجام یک فیلمنامه کمک خواهد کرد در تولید فیلم داستانی نیز ساخت یک مستند با همان سوژه و قبل از ورود به عرصه سینمایی، موجب تقویت پژوهش و استحکام فیلم خواهد شد. سینمای داستانی پر مخاطب، مردم پسند و اندیشه ورز در واقع می بایست با الهام از مستندهای اجتماعی با موضوعات و دغدغه‌های متناظر درون جامعه ساخته شود و این امر بر ضرورت گسترش مستندات سینمایی صحه می‌گذارد. گرچه بخش عمده‌ای از هنر سینما به تخیل هنرمند و ذهن و توانمندی شخصی سینماگر متکی است اما می‌توان با برخی روش‌ها مانند تولید مستند قبل از نگارش فیلمنامه شرایط بهره برداری صحیح از ایده‌ها و افزایش مخاطب و در نهایت ارتقای گردش اقتصادی یک فیلم داستانی را فراهم کرد. مستندهایی که مصلحانه و منصفانه به آسیب‌ها و مسائل مبتلابه اجتماع می‌پردازند علاوه بر تامین نظرات علاقه‌مندان به حوزه مستند، در واقع چارچوب تهیه یک فیلم ملی را آماده کرده و در اختیار فیلمساز قرار می‌دهند.

چه شد که برای تولید این اثر به یک کارگردان دهه هفتادی اعتماد کردید؟

علی فراهانی صدر را از زمان نمایش یکی از مستندهایش بنام آسوده بخواب کوروش در جشنواره سینماحقیقت شناختم و به نوعی او را زیر نظر داشتم! او جوان مستعد و باانگیزه‌ای بود که شیوه روایت‌اش در آن مستند نظر مرا به او جلب کرد. با وجود تمام موانعی که پیش‌بینی می کردم موفق شدیم طرح «قوی دل» را در مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی به تصویب برسانیم و با حمایت جناب حمیدی مقدم و آقای دکتر خزاعی جلو رفتیم. من شاید در همان روزهای نخست پس از خوانش فیلم‌نوشت مستند متوجه شدم که این فیلم از جمله آثار خاص سال‌های اخیر خواهد شد، لذا به فراهانی و نظراتش اعتماد کردم. اتصال فکری میان کارگردان و تهیه کننده یک ضرورت است و اعتماد متقابل من و فراهانی با هم بر سر مفاهیم و نحوه اجرای مستند از عوامل اصلی موفقیت «قوی‌دل» بود. انتخاب کارگردان جوان دهه هفتادی با روحیات خاصی که دارند به شدت تردیدآمیز بود ولی انعطاف فراهانی در پذیرش نظرات بنده و آمادگی برای بحث های مفصل کارشناسی این فاصله سنی و یا شکاف نسلی را کاملا متعادل کرد. مطالبه گری قانونی و خارج از کف خیابان ها و حرکت در جهت اثبات ظرفیت نظام قضایی کشور برای رسیدگی عادلانه به خواسته‌های مردم جزو مشترکات فکری من و آقای فراهانی بود. لذا پس از شنیدن روایات آقای قویدل می‌بایست بهترین شیوه را برای تبیین این دغدغه که هم وجه مردمی داشت و هم وجه حاکمیتی انتخاب می‌کردیم.

جوایز سینمایی بر تیم سازنده یک اثر چه تاثیری می‌تواند بگذارد؟

بی تردید هر جشنواره‌ای ضمن نشاط آفرینی فرهنگی عامل ترغیب و تشویق فعالان هنری برای آفرینش و خلق بهتر از آثار بعدی شان است اما این رویدادها و جوایز نباید ملاک اصلی برای یک تولید مردمی باشند. اصل در فرایند تولید، دیده شدن توسط اقشار مختلف مردم، روشنگری و حتی ایجاد برای سرگرمی است. لذا با توجه به رشد تکنولوژی و تغییر قاب‌های عرضه فیلم در سراسر دنیا، باید از ابتدای تولید به انواع نمایش آن در سکوها و بسترهای مختلف اینترنتی، سینمایی، تلویزیونی و… فکر شود. حال چه آن فیلم جایزه بگیرد و چه موفق به کسب آنها نشود. با اینکه شاهد سیاستگذاری‌های دوراندیشانه و آینده نگرانه مدیران دولتی هستیم اما  آشنایی برخی فیلمسازان نوپا با کارکردهای فیلم مستند و نقش پیشروی آن در جوامع رو به توسعه و مدرنی همچون ایران ناکافی است و تبیین این مسائل و ارتقای سطح دانش جامعه مستندسازان از طریق برگزاری نشست های پژوهشی در اقصی نقاط کشور و برای همه اقشار که حتی با استفاده از یک گوشی تلفن همراه امکان ساخت یک فیلم مستند دارند امری کاملاً ضروریست. در انتها از مسئولان درخواست دارم با اهتمام ویژه نسبت به هنرمندان خارج از پایتخت، شرایط فعالیت آنان در تولید مستند را مهیا نموده و شعار عدالت فرهنگی دولت سیزدهم را در عمل بیش از پیش به اجرا بگذارند.

مریم عظیمی

There are no comments yet