حسین شفیعی:
شخصیتهایی که بازی میکنیم از دل مردم بیرون میآیند
شخصیتهایی که ما بازی میکنیم در نهایت از دل مردم بیرون میآیند حال هر شغلی که میخواهند داشته باشند وقتی این کاراکتر را مردم درک نکنند و کاراکتر از مردم دور باشد مسلماً آن را نخواهند پذیرفت.
نمایش «آبیگونه» به کارگردانی کاوه مهدوی که نمایش منتخب جشنواره رضوی است این روزها در سالن سایه تئاتر شهر روی صحنه است و با موضوع و نگاه متفاوتی که دارد لحظاتی سرگرم کننده و آموزنده برای مخاطبان رقم میزند.حسین شفیعی تئاتر را از دوران مدرسه آغاز کرده و در ادامه در رشته بازیگری به تحصیل پرداخته و در آثار زیادی مانند نمایش پر فروش روزهای گذشته «فین جین» به ایفای نقش پرداخته است. در ادامه گفتوگوی خبرنگار صبا با حسین شفیعی بازیگر نمایش «آبیگونه» را میخوانید.
شما قبلا همکاری با آقای مهدوی داشتید؟
بله تقریباً ۱۵ سال پیش در نمایشی به نام «پوتینها» که نویسنده و کارگردانش خود آقای مهدوی بود و در کارگاه نمایش تئاتر شهر اجرا میشد همکاری کردیم و یک نمایش هم به نام «نقد و بررسی فحش و کتک از اینجا تا آنجا» با هم در جشنواره داشتیم اما متاسفانه با اینکه نمایش بسیار شاد، خلاق و اخلاق مداری بود به اجرای عموم نرسید. آثار آقای مهدوی اخلاق مدار هستند یعنی یک نکته اخلاقی در این آثار معمولاً وجود دارد.
به مسئله اخلاق اشاره کردید و در این اثر هم به صورت پررنگ این نکته دیده میشود. آثاری که میخواهند پیام اخلاقی ارائه کنند در خطر افتادن به ورطه شعارزدگی هستند، «آبی گونه» توانسته از این دو آسیب در امان بماند؟
یکی از ویژگیهای تئاتر این است که امر نکرده و مانند یک والد با فرد صحبت نمیکند. تئاتر نمیگوید باید آن کار را بکنی یا این کار را نکنی. تئاتر در اغلب اوقات حقیقت را نشان میدهد و از دل آن حقیقت حرفی را که میخواهد بزند انتقال میدهد و حال مخاطب است که چه چیزی از آن برداشت کند. تئاتر این کار را با نمادها و نشانههایی انجام میدهد و وقتی که مخاطب وضعیت موجود و تبعاتش را میبیند میتواند آن پیام اخلاقی را دریافت کند این بسیار تاثیرگذارتر از آن است که با یک جمله به فرد بگوییم کاری را بکند یا نکند.
از چالشی که برای بازی لهجه مشهدی داشتید بگویید.
شخصاً فکر میکنم یا لهجه باید خیلی خوب از آب در بیاید یا اصلاً نباید از آن استفاده شود خوشبختانه چند روز پیش یکی از مخاطبان که بازیگر تئاتر و مشهدی هستند متوجه نشده بودند که من مشهدی نیستم. امیدوارم که این بازخورد صرفاً به خاطر قوت قلب دادن به من نبوده باشد. برای رسیدن به لهجه ما به دو عامل تمرین و تکرار نیازمندیم و من همه تلاشم را در این راستا کردم. منتها ما به دلیل بازه زمانی کم تمرینات در فشار بودیم و خب قطعاً کسی که در مشهد به دنیا آمده و در معرض این لهجه بوده قطعاً خیلی بهتر از یک بازیگر میتواند صحبت کند. دقیقا اینجاست که میگوییم کار بازیگر سخت است یعنی بازیگر باید آنقدر تبحر داشته باشد که هم پا با شخصی که مثلا در مشهد به دنیا آمده، زندگی کرده و بزرگ شده، آن لهجه را صحبت کند و با تمرین و تکرار زیاد خودش را به آن درجه برساند. متاسفانه فرصت ما کم بود ولی باز هم تلاش کردیم که این مشهدی بودن را تداعی کنیم.
کاراکترهایی که شما و خانم پیرعلی در این اثر بازی میکنید کاراکترهای ملموسی از آب درآمدهاند در مورد این شخصیت پردازی بگویید.
هر روز که ما از خانه بیرون میزنیم با هزاران کاراکتر روبرو میشویم. شخصاً برای هر فردی که میبینم و جذاب است ناخودآگاه یک فایل در ذهنم باز میکنم. شخصیتهایی که ما بازی میکنیم در نهایت از دل مردم بیرون میآیند حال هر شغلی که میخواهند داشته باشند وقتی این کاراکتر را مردم درک نکنند و کاراکتر از مردم دور باشد مسلماً آن را نخواهند پذیرفت. در نهایت اگر شخصیتی را که بازی میکنی خودت باور کنی مخاطب نیز باور خواهد کرد و اگر خودت آن را زندگی کنی برای مخاطب نیز همانگونه خواهد بود و اگر برای خود بازیگر جا نیفتد و صرفاً در سطح باقی بماند مخاطب نیز آن را باور نخواهد کرد.
شما پیش از این نمایش پرفروش «فین جین» را در کارنامه داشتید با این وصف وضعیت اقتصادی بازیگران تئاتر امروز را چگونه میبینید؟
میتوانیم بگوییم که اصلاً هیچ اقتصادی وجود ندارد. اقتصاد زمانی معنی پیدا میکند که شما تضمینی برای خودتان داشته باشید. متاسفانه حتی به اندازه اندکی هم برای بازیگران تئاتر چنین تضمینی وجود ندارد. دوستان من نمایش را در اردیبهشت ماه به صحنه میبرند بعد اگر خیلی خوش شانس و پرکار باشند و بتوانند اجرای دیگری در همان سال انجام بدهند دوباره برای زمستان یا پاییز اجرا خواهند داشت و حال همه اینها باز بستگی به این دارد که آن تئاتر چقدر فروش کند. به همین دلیل است که تئاتر برای بقا نیاز به حمایت دولتی دارد وقتی دولت حمایت خود را از روی تئاتر برمیدارد و به بخش خصوصی واگذارش میکند در واقع این وظیفه را از خود دور کرده است. گویی تئاتر یک فرزند ناخلف است که کسی نمیخواهد هیچگونه عهدهدار مسئولیتش شود در صورتی که همه ما میدانیم تئاتر واقعاً یکی از تاثیرگذارترین هنرهاست. این گفته ما تئاتریها نیست و اگر به تاریخ هنر و تئاتر و تاریخ سیاسی کشورها نگاه کنیم میبینیم که تئاتر همگام با همه اتفاقات و جریانات اجتماعی جلو آمده و تاثیرگذار بوده است. تا سالهای گذشته مرکز هنرهای نمایشی یک تنخواه و بودجه محدودی به گروههای نمایشی که کار روی صحنه میبردند میداد ولی امسال آن هم نیست و حذف شده است. متاسفانه با هزینههایی که یک بازیگر با آن روبروست قطعاً تاکید میکنم قطعاً کسی که تئاتر کار میکند حتی از پس خورد و خوراک روزمرهاش نیز بر نمیآید حال دیگر به نیازهای دیگر یک انسان اصلاً نمیپردازم. متاسفانه وضعیت فاجعه بار است و به جای اینکه در رشد و پیشرفت باشیم و به سمت قله پیشرفت صعود کنیم، با سرعت زیادی به سمت سراشیبی میرویم.
سخن پایانی
نمایش «آبیگونه» نمایشی است که مخاطبانش از وقتی که برای تماشای آن گذاشتهاند راضی بودند و صحنهها و تصویرهای جذابی را دیدهاند. پایههایی از کمدی در این اجرا هست که خنده بر لب مخاطب میآورد و در لحظاتی او را به فکر فرو میبرد. امیدوارم که آثاری مانند «آبیگونه» صرفاً با سی اجرا یا یک دوره اجرایی به پایان نرسند چون ممکن است دیگر هیچگاه اجرا نشوند و به نظر من این خیلی حیف است که هنر یک گروه۴۰ نفره دیده نشود. حداقل خواسته ما این است که سالن ما هر روز پر شود ولی متاسفانه با وضعیت فعلی تئاتر شهر و نردههایی که دور تا دور آن کشیدهاند و اتفاقاتی که پیرامونش میافتد، متاسفانه مزید بر علت شده و شاهد کم رونقی آثار نمایشی تئاتر شهر هستیم. تئاتر شهری که روزی ویترین تئاتر کشور بود به شکلی درآمده که انگار خاک مرده روی آن ریختهاند و به جایی رسیده که سالنهای خصوصی از آن پررونقتر شدهاند. در حالیکه روزی آرزوی همه بود که در تئاتر شهر کارشان اجرا برود یا آرزو بود بلیط گیرمان بیاید و بتوانیم اثری را تماشا کنیم. من امیدوارم که سیاستها به سمتی پیش برود که از این وضعیتی که دچارش شدهایم و روز به روز بدتر نیز میشود نجات پیدا کنیم و دوباره به نقطه اوج و قله موفقیت در تئاتر نزدیک و نزدیکتر شویم.
There are no comments yet