مریم نامدار هنرمند نقاش:
نقاشی ایرانی همیشه هنری روایتگر بوده است
هنر نقاشی ایرانی از ابتدا هنری روایتگر بوده و حتی مدرنترين آثار معاصر ما از زیر سیطره این نگاه رهایی نیافتهاند.
روز جمعه، ۱۴ اردیبهشتماه در گالری «نقش جهان»، در نمایشگاهی با عنوان «افکار»، از نقاشیهای «مریم نامدار» رونمایی شد. نامدار در تازهترین نمایشگاه خود، ۲۰ تابلو انتزاعی را با تکنیک اکلرولیک روی بوم و در سبک آبستره (انتزاعی) روی دیوار برده است. این هنرمند که فارغالتحصیل رشته هنرهای تجسمی است، پیش از این آثارش را در برخی نمایشگاههای گروهی نظیر منتخب آثار گالری «اکنون» (اصفهان)، منتخب آثار گالری «آرتیبیشن»،گالری «هفتا»،«داوودی» و «زرنا» به نمایش گذاشته بود. برگزاری نمایشگاه انفرادی نقاشیهای مریم نامدار با عنوان «افکار»، بهانهای شد تا سری به گالری نقش جهان واقع در نیاوران بزنیم و با خالق این آثار خلاقانه و تماشایی به گپوگفت بنشینیم.
چگونه و از چه زمانی به نقاشی علاقهمند شدید و آن را به صورت جدی دنبال کردید؟
هنر در خانواده ما تقریباً ارثی است. رشته دبیرستانم نقاشی بود و در دانشگاه هنرهای تجسمی خواندم؛ رشتهای که شامل عکاسی،گرافیک، مرمت، تاریخ هنر و… بود. جدای از اینها تمام سالهای زندگیام درگیر جهان تجسمی بودهام و علاوه بر پرداختن به احوالات روحی و جستوجو و کنکاشهای ذهنی، منبع درآمدم بوده! غیر از نقاشی، در زمینه طراحی لباس، نقاشی روی شیشه و سرامیک و بسیاری از شاخههای مرتبط دیگر نیز فعالیت داشتهام.
معمولاً ایده آثارتان را چگونه پیدا میکنید و چه عواملی در شکلگیری نقاشیها نقش دارند؟
آثار آبستره، ایده یا داستان روشنی ندارند و بازتاب مستقیم احوالات هنرمندند. آبستره از ایدهپردازی و بیان سمبولیک رایج در جهان تجسمی معاصر فاصله میگیرد و محصول غلیان ناگهانی عواطف نقاش است. همهچیز به موقعیت انسان هنرمند در زندگیاش برمیگردد؛ به احوالات خوش و ناخوش او و جهانی که در آن دستوپا میزند. با نگاهی ساده به پالت من، متوجه کنتراست شدید رنگها میشوید. نقاشها کمتر در مورد آثارشان حرف میزنند. شاید بهتر باشد من هم چیزی در مورد کارهایم نگویم و همهچیز را به مخاطب واگذار کنم، چون ما حرفهایمان را طور دیگری میزنیم.
آیا در پروسه اجرای تابلوها، قصد داشتید با خلق آثار انتزاعی، تماشاگران را به تفکر دعوت بکنید یا بیشتر تکنیک و زیباییشناسی هنری نقاشیها برای شما مهم بود؟
نام نمایشگاه ابتدا «آشوب افکار» بود که به «افکار» تغییر کرد. احساس کردم کلمه آشوب بار منفی زیادی دارد و شاید به بیننده حس ناخوشایندی بدهد اما در فرایند خلق هر اثری باید هم به جنبههای تکنیکال و هم به جنبههای مفهومی آن توجه برابر داشت، ولی خلق زیبایی یا بیان بصری و حسی برای من اولویت داشت. آثار ما باید پیش از تاملبرانگیزبودن، احساس مخاطب را متاثر بکنند.
با توجه به تصور معمول مردم از هنر نقاشی، فکر میکنید آثار انتزاعی چهقدر از سوی بازدیدکنندگان عمومی درک و استقبال میشوند؟
هنر نقاشی ایرانی از ابتدا هنری روایتگر بوده و حتی مدرنترین آثار معاصر ما از زیر سیطره این نگاه رهایی نیافتهاند. با توجه به این سابقه فرهنگی و حافظه تجسمی نمیتوان از مخاطبان خاص و عام توقع بازخورد مثبتی داشت. متاسفانه این روزها نقاشان بازاری به دلیل ضعف در بیان بصری روایی به سمت قرائتی دکوراتیو از آثار آبستره روی آوردهاند و شأن و منزلتی برای این نگاه نقاشانه باقی نگذاشتهاند. با اینحال مخاطبان باهوش متوجه تفاوت بنمایههای یک اثر آبستره اصیل با یک اثر دکوراتیو میشوند. البته با توجه به رشد چشمگیر کمّی گالریها در چند سال گذشته میتوان به تربیت چشم مخاطبان هنر امیدوار بود. من هم امیدوارم مخاطبان این مجموعه با بخشی از جهان من ارتباط بگیرند.
معمولاً برای برگزاری نمایشگاه با چه مسائل و مصائبی روبهرو هستید؟
اجازه بدهید بیتعارف و صادقانه بگویم، سوای تعداد اندکی از گالریدارهای هنردوست و هنرپرور، اغلب صاحبان گالری به دنبال دلالی هنر و سودجوییهای خود بوده و پشیزی برای جهان هنر ارزش قائل نیستند! آنها به جای توسعه و ترویج هنر، به تحمیل سلایق و خواستههایشان دست میزنند و درگیر خرید و فروشند. البته اقتصاد در هنر از واجبات غیرقابلانکار است اما بازگذاشتن دریچهای برای ارائه آثار صرفاً هنری نیز ضروری است. یک هنرمند خلاق، ولی گمنام در چرخه مافیای تجسمی معاصر راه به جایی نمیبرد. متاسفانه جای هنرشناسان و منتقدان منصف هنری مشتی دلال نشستهاند و عرصه را بر نسل نوی هنر معاصر تنگ کردهاند. از اینرو اغلب دوستان به نمایشگاههای گروهی روی آوردهاند. مخلص کلام اینکه جای امیدواری نیست. هرچه به لحاظ کمّی، تعداد گالریها بیشتر میشود، به لحاظ کیفی نگاه بصری هنرمندان به هم شبیه و شبیهتر میشود و این اتفاق فاجعهبار است.
وضعیت امروز هنرهای تجسمی ایران را چگونه ارزیابی میکنید؟
این پرسش شما، خیلی سخت است و یک میزگرد با حضور اهالی هنر و اساتید صاحبنظر را میطلبد اما نظر به توسعه روزافزون دانشکدههای هنری و گالریها و آتلیههای آموزش تجسمی و جهان اینترنت، روزنههای کوچک دیروز به پنجرههایی بزرگی بدل شدهاند و امکانات معرفی و ارائه آثار بیش از پیش شده است. تعداد جشنوارههای تجسمی چندبرابر گذشته شده و زمینه برای رشد و معرفی هنرمندان این حوزه هموار و مساعد است اما با اینهمه تحمیل برخی سلایق بر نسل نوگرای امروز ممکن است منجر به مرگ خلاقیت هنرمندان جوان روزگار ما بشود. گرچه هنر نقاشی امروزه بسیار متنوعتر و جسورتر از هنر دهههای پیشین است و حتی در مقام مقایسه با کشورهای دیگر میتوان مدعی شد هنر نوگرای ایران در صد سال اخیر با هنر جهان برابری میکند و نقاشان بزرگ فراوانی در این چند دهه داشتهایم که مایه مباهات تاریخ هنر ایران هستند.
چه راهکاری دارید تا عموم مردم توجه بیشتری به هنرهای تجسمی، بخصوص نقاشی نشان بدهند، به نمایشگاهها بیایند یا حتی آثار هنرمندان را خریداری کنند؟
برای توسعه و ترویج هنر و عمومیتدادن به آن چارهای جز این نیست که کار رسانهای شود. صداوسیما به عنوان بزرگترین رسانه ملی با دستگاه عریض و طویل خود هیچ تمایلی به آموزش و انعکاس و توسعه فرهنگی دنیای تجسمی ندارد. نه به سبکشناسی هنر میپردازد، نه به آموزش تجسمی، نه به پوشش خبری گالریها تن میدهد و جز چند برنامه آموزشی سطح پایین در شبکههای مهجور خود هیچ کاری نمیکند. همه آنچه در جهان تجسمی ایران رقم خورده و میخورد، محصول تلاش بخش خصوصی است و با توجه به اقتصاد فلج این روزها، به همین هم قانعیم.
احمدرضا حجارزاده
There are no comments yet