روزنامه صبا

روزنامه صبا

میثم یوسفی:

«انگشتر اسرار‌آمیز» به شکل یک کار فاخر روی صحنه می‌رود


من اعتقاد دارم که این نمایش جز معدود آثاری است که برای مخاطب ارزش، اعتبار و احترام قائل شده و به شکل یک کار فاخر روی صحنه می‌رود.

نمایش «انگشتر اسرار‌آمیز» به کارگردانی میثم یوسفی و تهیه کنندگی امیرحسین شفیعی این روزها ساعت ۱۹ در تالار هنر میزبان کودکان عزیز ایران است. در این نمایش ناصر احمدی‌فر، عاطفه بحرالعلوم طباطبایی، مریم ‌خاکسار ‌تهرانی، محسن ‌قصری، مینا مقامی زاده، شراره ‌یوسفی، دانیال ‌کمانکش، کیمیا ‌مظفری به ایفای نقش می‌پردازند. در ادامه گفت‌وگوی خبرنگار صبا را با میثم یوسفی کارگردان این نمایش می‌خوانید.

میثم یوسفی بازیگر، ایده‌پرداز، کارگردان و مدرس تئاتر بوده که دارای مدرک کارشناسی سینما از دانشگاه تهران می‌باشد. او در آثار سینمایی و نمایشی بسیاری به عنوان بازیگر حضور داشته همینطور به عنوان کارگردان و بازیگر در زمینه تولید نمایش در حوزه کودک و نوجوان سالها فعالیت کرده است.

همکاری شما با نویسنده اثر آتسا شاملو چگونه شکل گرفت؟

همکاری ما با خانم شاملو از سال‌های دور و در کانون پرورش فکری آغاز شد. همین آشنایی ما از سال‌های دور باعث شد که در نمایش هفت خان را با هم همکاری کنیم و همکاری مجددمان برای نمایش انگشتر اسرارآمیز که ۶ سال گذشته در سری تولیدات کانون پرورش فکری قرار گرفت و به شکل دیگری اجرا شد و امروز در تالار هنر با شکل کاملاً روی صحنه می‌رود.

 از علت تصمیمتان برای باز تولید اثر بگویید.

سال‌ها پیش در تالار هنر به عنوان کارگردان نمایش اولین بازی یا همان بازیگر تعزیه را روی صحنه برده بودم و سال‌های بعد از آن صرفاً به عنوان بازیگر در تالار هنر به اجرا پرداختم و آثار دیگری که کارگردانی کردم در سالن‌های دیگر روی صحنه می‌رفت. در دوره جدید مدیریت آقای اکبری نصب پیشنهاد شد به عنوان هنرمندی که سال‌ها در تالار هنر کارگردانی نکرده بودم کار جدیدی را روی صحنه بیاورم و اینگونه شد که این نمایش را با یک شکل اجرایی جدید و کاملا متفاوت در این راستا تولید کردیم.

 رده سنی مخاطب نمایش انگشتر اسرارآمیز چیست؟

مخاطبان ما در این اثر نمایشی مخاطب کودک است اما بسیاری از خردسال‌های ۴ سال به بالا هم که به تماشای این کار نشستند کار را دوست داشتند و با اثر ارتباط برقرار کردند چرا که نمایش ما از نظر بصری، خلاقیت هنری و زیبایی شناسی، رنگ و لعاب آرتیستیک و خوبی دارد و خدا را شکر بسیاری از خانواده‌ها برای چندمین بار است که می‌آیند و فرزندشان را می‌آورند. نظراتی که در سایت تیوال یا حتی در دفتر پیشنهادات انتقادات خودمان برای نمایش نوشته شده نیز حاکی از همین موضوع است و خدا را شکر همه اقشار حتی پدر مادرها و خانواده‌ها با رضایتمندی کامل از سالن ما خارج شده‌اند. من اعتقاد دارم که این نمایش جز معدود آثاری است که برای مخاطب ارزش، اعتبار و احترام قائل شده و به شکل یک کار فاخر روی صحنه می‌رود.

پروژه از لحاظ دکور، لباس، موسیقی و عروسک‌ها یک پروژه سنگین به نظر می‌آید. در مورد بخش تهیه و تولید اثر بگویید.

به هر حال اثری که به شکل حرفه‌ای می‌خواهد اجرا شود قطعاً هزینه‌های خودش را دارد و اینجا فرقی میان تئاتر کودک و بزرگسال نیست بلکه بر اساس نیازهای آن اثر و ایده کارگردانی و طراحی‌اش ممکن است یه کار نیاز داشته باشد که هزینه‌های بیشتری صرف تولیدش شود. این اثر یک نمایش پر پروداکشن بود در حالی که من از بسیاری چیزها که در متن وجود داشت و حذفش آسیبی به کلیت بدنه اجرا نمی‌زد صرف نظر کردم. ما می‌خواستیم یه کار فاخر و قابل احترام برای تماشاگر روی صحنه ببریم و قطعاً این هزینه‌هایی در بر داشت علاوه بر اینکه می‌بایست با یک سری طراحان و همکاران بسیار خوب و حرفه‌ای برای تولید این نمایش همکاری می‌کردیم. من اعتقاد دارم کارگردان با انتخاب درست عوامل یک نمایش ۵۰ درصد حتی بیشتر کارش را به صورت حرفه‌ای به جلو می‌راند باقی کار هم مربوط می‌شود به تجربه کارگردان، همراهی گروه، اتفاقاتی که در بقیه عناصر صحنه و حتی پشت صحنه یک اجرا در جریان است و به کیفیت یک اجرا و شکل گیری یک اثر هنری خوب کمک می‌کند. من می‌گویم همواره باید برای تماشاگر احترام قائل شویم البته قصد توهین و اهانت به هیچ یک از همکارانم ندارم ولی بسیاری از مواقع بسیاری از نمایش‌های کودک و حتی بزرگسال خیلی دم دستی و پیش پا افتاده و باری به هر جهت روی صحنه می‌روند و آن احترام لازم را برای که باید برای مخاطب تئاتر گذاشته شود را لحاظ نمی‌کنند به همین دلیل کیفیت بسیاری از آثاری که روی صحنه می‌روند پایین می‌آید. البته که همه چیز رنگ و لعاب و دکور و لباس نیست ولی باید چیزی که در یک تئاتر نیاز هست را به درستی در اجرا استفاده کنیم.

در این نمایش هم از سایه بازی بهره برده‌اید و هم از عروسک‌های بونراکو و تاپ تیبل دلایل این انتخاب‌ها چه بوده است؟

قطعاً هر کارگردانی نسبت به تجربه و آنچه که اندوخته است کارش را طراحی می‌کند. من همیشه در ابتدای کار ایده‌های خود را به طراحانم انتقال می‌دهم و با همفکری آنها یعنی طراحان عروسک، صحنه، موسیقی و لباس به یک خروجی می‌رسیم که پیش روی تماشاگر قرار می‌گیرد. یعنی آنچه که روی صحنه است همفکری من با همکارانم و همه اعضای گروهم است حتی طراحی بخشی از پوستر هم به ایده خود من بر‌می‌گردد. همینطور زمانی که من بازیگری را انتخاب می‌کنم این انتخاب به نسبت شناختم از کاراکتر انجام می‌شود و انتخاب عوامل نمایشم یا ایده‌ای که برای اجرای کار برمی‌گزینم بر اساس سال‌ها تجربه و شاگردی در عرصه هنرهای نمایشی است و بررسی می‌کنم که چه شیوه‌ و ایده‌ای با صحنه و فضای نمایش من همراه و همگن هست. فکر می‌کنم سایه بازی بهترین گزینه برای صور خیال و تخیل است و اگر قرار است که یک خیال و رویا پردازی را به تماشاگر انتقال دهیم سایه بازی انتخاب خوبی خواهد بود. زمانی که قرار است یک سری از عروسک‌ها را به صورت فانتزی و معلق نشان دهم فضای بونراکو را انتخاب می‌کنم همینطور بازیگرانی که قرار است آنها را صداپیشگی کنند. مثلاً سایه بازی اول نمایش ما مثل یک انیمیشن متحرک طراحی شده یعنی یک سری طرح‌ها از قصه روی طلق نقاشی شده و با نوری که به آن می‌تابانیم صحنه سایه بازی شکل می‌گیرد و همه این‌ها چیزهایی است که کارگردان با گذراندن مراحلی در کارش و با تجربه به آن می‌رسد. مثلاً ۶ سال پیش ما این کار را کاملاً به صورت عروسکی در کانون اجرا کردیم ولی وقتی قرار شد که کار را به تالار هنر بیاوریم طراحی‌مان را همراه با آقای ییلاق بیگی و ایده خود من تغییر دادیم تا برای قاب بزرگ تالار هنر مناسب باشد. برای این  کار از ترکیب بازیگر و عروسک استفاده کردیم از آنجایی که اشل عروسک‌ها کوچک بود و در تالار هنر دیده نمی‌شد به کمک گریم و لباس‌هایی که درست مثل لباس عروسک‌ها برای بازیگران طراحی شدند، بازیگران همتای عروسک‌ها ولی در اشل بزرگتر روی صحنه آمدند. همینطور دکور نمایش نیز نغییر کرد و به آن دکور باشکوه و پر طمطراق تبدیل شد.

طراحی نور در این نمایش بسیار مهم است و آقای خضرایی نیز از اساتید این حوزه هستند.

وقتی که ما راجع به یک تئاتر صحبت می‌کنیم همه عناصر آن برای ما مهم خواهد بود. یک مثال قدیمی است که وقتی یک میخ روی صحنه است باید دلیلش و وجودش به ما کمک کند و معنا داشته باشد به همین خاطر با آقای خضرایی که از طراحان نور درجه یک ما در تئاتر ایران هستند و برگزیده بسیاری از فستیوال‌ها شناخته شده‌اند همکاری کردم البته این نمایش پنجمین اثری است که من با ایشان همکاری می‌کنم مثلاً با آقای ییلاق بگی چهارمین و با آقای پاکدست سومین همکاری ماست و به همراه گروه بازیگرانم که یک گروه ثابت هستند یک تیم به نام گروه هنری سفیر را تشکیل داده‌ایم. طراحی نور بخش بسیار مهمی در تئاتر است و نور در تئاتر معجزه می‌کند به خصوص در نمایش ما با یک تغییر رنگ نور در صحنه، ما یک شب زمستانی را می‌بینیم حتی جلوه‌های بصری دیگر مثل مه‌ساز یا برف ساز وقتی به کار اضافه می‌شوند به فضاسازی کار و انتقال آن به تماشاگر و ایجاد حس همزاد پنداری بسیار کمک می‌کنند.

جلوه‌هایی از نمایش و آئین و فرهنگ ایرانی نیز در این نمایش دیده می‌شود در این مورد بگویید.

قطعاً نمایش ما یک قصه ایرانی ایست وقتی که ما از شب یلدا سخن می‌گوییم، از ننه سرما استفاده می‌کنیم و قصه را به عمارت شاهزاده‌ای می‌بریم بیشتر هدفمان این بوده که ادبیات نمایشی ایرانی‌مان در این اثر گل کرده و نمود پیدا کند و قصه‌ها و فضاهای نمایش ایرانی و آیین‌های ایرانی را بیشتر به بچه‌ها معرفی کنیم همینطور اشعاری استفاده شده که برای مخاطب ایرانی بسیار قابل فهم است هرچند که من اعتقاد دارم یک نمایش باید همیشه جهان شمول باشد یعنی وقتی یک فرد غیر فارسی زبان نمایش ما را ببیند از نظر بصری متوجه قصه ما بشود و به صورت مفهومی و تصویری کاملا آنرا درک کند. من در همه نمایش‌ها سعی کردم به این نکته توجه کنم و این مسئله را همواره به اعضای گروهم نیز انتقال داده‌ام که همیشه به مخاطب غیر فارسی زبان هم توجه کنید که از لحاظ زبان بدنی و بصری ما را درک کند. به هر حال ما سعی کردیم در این اثر با کمک نمایش ایرانی، موسیقی آیینی_سنتی و فولکلورمان برای بچه‌ها یک تئاتر فاخر روی صحنه ببریم.

 از همکاریتان با آقای شفیعی تهیه کننده کار راضی بودید؟

این دومین اثری بود که در تولیدش با آقای شفیعی به عنوان تهیه کننده همکاری داشتم. اولین همکاری ما در اجرای نمایش نازگل در تالار سنگلج بود که حدوداً ۵ سال پیش روی صحنه بود که آنجا هم با آقای شفیعی همکاری خیلی خوبی در تولید یک اثر فاخر داشتیم و در خدمت گروهی درجه یک بودیم. در این نمایش نیز آقای شفیعی با حمایتشان کمک زیادی به مجموعه ما کردند.

 

مریم عظیمی

 

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است