سهم ادبیات کودک در نمایشگاه کتاب؛
جهانگیریان: ادبیات کودک سهمی در رویداد نمایشگاه کتاب ندارد
به حدی در این زمینه نگران هستم که آینده روشنی را برای ادبیات کودک متصور نیستم.
ادبیات کودک ونوجوان درچهاردهه گذشته تا امروز مسیر پرفراز و نشیبی را طی کرده است. به باور بعضی از اهالی این حوزه، فاصله سالهای ۱۳۶۰ تا اوایل دهه ۸۰ را میتوان اوج شکوفایی و بالندگی ادبیات کودک دانست و همچنین معتقد هستند درسالهای اخیر روشنی افق ادبیات کودک به دلایل مختلف کم فروغ شده است. خبرنگار صبا به بهانه برگزاری سیوپنجمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران با برخی از اهالی ادبیات کودک ونوجوان به گفتوگو نشسته و به واکاوی دلایل کمرنگ شدن این حوزه پرداخته است.
عباس جهانگیریان نویسنده و رییس هیات مدیره انجمن نویسندگان کودکونوجوان درباره این که اساسا طی دورههای متوالی نمایشگاه کتاب، حق ادبیات کودک چقدر ادا شده است گفت: به نظرم وجه بازرگانی و اقتصادی نمایشگاه کتاب دراین سالها بیشتر از بخشهای دیگر برجسته بوده است. درست است که در کشورهای دیگر هم به بخش بازرگانی در نمایشگاههای کتاب پرداخته میشود ولی در کنار آن به دیگر مباحثی چون سمینارها، نشست ناشران با نویسندگان، شاعران و مترجمان و… توجه میشود. چنانکه غرفه کتابهای کودکونوجوان در نمایشگاه کتاب امسال هم به تبع سالهای گذشته با همان مشکلات همیشگی دستو پنجه نرم میکند و معتقدم برگزاری نمایشگاه کتاب نمیتواند نقش زیادی در احیاء کالبد نیمهجان ادبیات کودک ونوجوان داشته باشد. ضمن این که برپایی نمایشگاهی مثل نمایشگاه کتاب در بهترین حالت میتواند فرصت فعالیت بیشتر برای ناشران را فراهم کند و اینکه به مدد برگزاری نمایشگاه، ناشران مجالی مییابند تا انبارهای خود را سبک کنند و تعدادی از تولیدات خود را در معرض دید بگذارند. دراین بین، اهالی ادبیات کودک چندان که باید دراین رویداد سهمی نمیبرند.
این نویسنده در ارزیابی شرایط فعلی حوزه ادبیات کودک افزود: به حدی در این زمینه نگران هستم که آینده روشنی را برای ادبیات کودک متصورنیستم. بهخصوص این که وضعیت کتاب کاغذی درسالهای اخیر با افت جدی مواجه بوده است و عواملی نظیر گرانی کاغذ و ریزش تیراژ در این زمینه نقش جدی داشتهاند. البته به حاشیه رانده شدن کتاب را نمیتوان فقط به گردن فضای مجازی انداخت، به نظر میرسد که دلایل دیگری باعث شده تا جامعه به نسبت گذشته از کتابخوانی و مطالعه فاصله بگیرد. درعینحال، دراین سالها با کمکاری بعضی از نهادهای فرهنگی مواجه بودهایم. البته به نظرم به لطف تکنولوژی، کتابهای صوتی و به طور کلی محصولات فرهنگیای که بشود آن را در فضای مجازی ارائه داد درحالحاضر از وضعیت بهتری برخوردارند ولی درباره نشر کاغذی افق روشنی را پیش رو نمیبینم.
جهانگیریان که اخیرا نامزد جایزه «آسترید لیندگرن» شده است ادامه داد: طبعا وقتی جامعه به سمت مصرفگرایی و تجملات میرود، کالاهای لوکس از جمله کتابهایی که به لحاظ بصری و تصویری از جذابیت و حتی قیمت بیشتری برخوردارند نزد بعضی از اقشار جامعه با اقبال مواجه میشوند. کمااین که گاه میبینیم خریداران اغلب این آثار طبقه مرفه جامعه هستند. طبقهای که قشر نوظهور جامعه به شمار میروند و خرید کتابهایی با قیمت بالا هم برایشان دشوار نیست. درسالهای اخیر به دلیل شدت گرفتن موانع اقتصادی، طبقه متوسط کوچکتر یا بهتر بگویم له شده است. درواقع طبقه متوسط دیگر توان پرداخت هزینههای فرهنگی از جمله خرید کتاب را ندارد و تمام تلاشش براین است که سفرهاش خالی نماند. کما این که وقتی به فروشگاههای مختلف میرویم چینش کالاها به گونهای است که گویی بازار فقط برای طبقه فرادست جامعه شکل گرفته و قشر متوسط از هرنوع امکانات بهخصوص امکانات فرهنگی محروم مانده است.
جهانگیر درباره حمایت از حوزه نشر کتاب های کودک ونوجوان گفت: در سالهای گذشته، وزرات فرهنگ به حمایت بیشتری از ناشران میپرداخت. این حمایت هم بیشتر به دو شکل صورت میگرفت، یکی از طریق خرید کتاب از ناشران و دیگری اعطای وام به آنها با بهرههای پایین بود که این مسئله باعث میشد تا ناشران رضایت نسبی داشته باشند و بتوانند با فراغ بال بیشتری به تولید کتاب بپردازند. ولی امروز حوزه نشر به ویژه نشر کتابهای کودک ونوجوان تقریبا به حال خود رها شده و هموغم اغلب ناشران این است که چطور بتوانند از رهگذر چاپ یک کتاب به بازگشت سرمایه و سودآوری برسند.
رییس هیات مدیره انجمن نویسندگان کودکونوجوان اضافه کرد: هرسال درنمایشگاه کتاب به افزایش تعداد ترجمهها به نسبت کارهای تالیفی برمیخوریم. جای تاسف است که بازار کتابهای کودک ونوجوان امروز در سیطره آثار ترجمه است و کارهای تالیفی درانزوا قرارگرفته و عملا نه از سوی ناشر و نه مخاطب با اقبال مواجه نمیشود. مگر تعدادی از ناشران که قدرت تبلیغ بیشتری را بر روی کتابهای تالیف خود در فضای مجازی دارند و میتوانند روی کتابهای تالیفی مانور بیشتری دهند. وگرنه کفه آثار ترجمه به نسبت کارهای تالیفی سنگینی میکند، به همین خاطراست که افق روشنی را برای آثار تالیفی نمیبینم. مگر میشود که نویسنده با سالی یک بار کتاب نوشتن امرار معاش کند؟! آن هم درشرایطی که پروسه انتشار هرکتاب دستکم ۶ ماه به طول میانجامد و اغلب ناشران حقالتالیف ناچیزی را برای نویسنده در نظر میگیرند که در بازه زمانی یکساله به نویسنده پرداخت میشود! چرخه نشر کتابهای کودک و نوجوان بیمار است و فقط چشمانداز فعالیت بعضی از ناشران و نویسندگان که در شبکههای رانتی قراردارند روشن که هیچ، تابان است. بحث من ادبیات بالنده کودک است که باتوجه به شرایط نابسامان تالیف و نشر در شرایط بغرنج و نگرانکنندهای قرارگرفته است.
جهانگیریان افزود: به طوری که در دهه ۶۰ کتابهای این حوزه از تیراژ ۵۰ هزارتایی برخوردار بودند یا همینطور دردهه ۷۰ که نشر کودک ونوجوان حمایت بییشتری به عمل آمد. ولی از نیمه دوم ۸۰ به بعد و اوایل دهه ۹۰ شاهد سیر نزولی ادبیات کودک بودهایم.
این نویسنده که درسالهای گذشته براساس رمان «هامون و دریا» به قلم او فیلم اقتباسی به همین نام به کارگردانی ابراهیم فروزش ساخته شد با اشاره به این که جای اقتباس آثار ادبیات نوجوان در سینمای کودک ونوجوان خالی است و نویسندهای که اثرش ولو این که قابلیت تبدیل به فیلم را دارد ا زاین توفیق بیبهره است اذعان داشت: یکی از راههای برداشته شدن فاصله ادبیات و سینما، اقتباس است. درواقع برای آن که نویسنده دامنه مخاطبان خود را گسترش دهد میتواند اثر خود را وارد سینما و تئاتر کند. دراین صورت؛ هم به لحاظ مادی دستاورد بیشتری از خلق یک اثر خواهد داشت و هم همانطورکه گفتم بر تعداد مخاطبان کارهایش افزوده میشود. چون تعداد مخاطبان سینمارو از مخاطبان کتابخوان بیشتراست. هرچند نویسنده به تنهایی نمیتواند این کار را بکند و نهادهایی مثل بنیاد سینمایی فارابی میتوانند در مسیر اقتباس آثار نویسندگان کودک ونوجوان نقش زیادی داشته باشند. در سالهای گذشته، در بنیاد سینمایی فارابی شوراهایی دراین زمینه تشکیل میشد که نویسندگان و کارگردانان سینما با یکدیگر دیدار میکردند. این که چطور شد زنده یاد پوراحمد کارهای هوشنگ مرادی کرمانی را تبدیل به سریال کرد یا این که همکاری بین من و ابراهیم فروزش به چه صورت شکل گرفت هم حاصل چنین نشستهایی در فارابی بود. البته اینطور نبود که کارگردان برود و تمام آثار نویسنده را بخواند، بلکه از روی خلاصه رمانها که در سایت فارابی قرار دارد و در کنار آن شماره تلفن نویسنده نوشته شده است، ارتباط بین نویسنده و کارگردان برقرار میشده است. درست است که اقتباس از آثار کودک ونوجوان در سینمای امروز کمرنگ شده اما هنوز هم میتوان تعاملاتی ازاین نظر انجام داد. در حال حاضر، پلتفرمها به تولید انبوه سریال میپردازند که حتی گاهی اسم این سریالها به یاد آدم نمیماند اما ازاین بین سریالی مثل«قصههای مجید» و «زخم کاری» برجسته میشود، چون اقتباسی هستند. بنابراین اقتباس در حالی صورت میگیرد که بنیاد فارابی و سایرنهادهای فرهنگی همراه با کارگردانان دلسوز و علاقهمند به این حوزه با نویسنده به تعامل کنند. البته همانطور که اشاره کردم در سالهای گذشته به شکل پراکنده کارهایی دراین زمینه شد اما ادامه نیافت.
جهانگیریان ادامه داد: نمونه آن در دوره رضاداد در بنیاد فارابی بود که یک جایزه اقتباس در نظرگرفتند و خودشان در جشنواره فیلم فجر این جایزه را اهدا میکردند و در جشنواره فیلم کودک ونوجوان هم انجمن نویسندگان کودک این جایزه را به برگزیدگان میداد. خود من چهار دوره دبیر هیات داوران بودم و به نمایندگی انجمن این جایزه را به نویسندگانی که کارشان مورد اقتباس قرارگرفته بود اهدا کردم. این جایزه در واقع یکی از بهترین جوایز اقتباسی به شمار میرفت که امیدوارم دوباره برقرار شود چون عامل مهمی در تشویق نویسندگان و فیلمسازان است. همچنین نهادهایی مانند کانون پرروش فکری کودکان ونوجوانان که درسالهای اخیر نزدیک به ۱۰۰ رمان منتشر کرده است میتواند دراین زمینه نقش زیادی داشته باشد و اقتباس را الویت کار خود قراردهد.
آزاده صالحی
There are no comments yet