محمد خزاعی:
در آوار این بلا آوارهام…
محمد خزاعی رییس سازمان سینمایی در پی شهادت رییس جمهور یک دلنوشته اختصاصی در اختیار روزنامه صبا گذاشت.
محمدخزاعی ریییس سازمان سینمایی در پی شهادت آیتالله رئیسی و هیات همراهش متنی را نوشت. این مدیرفرهنگی در این متن که در اختیار روزنامه صبا گذاشت، نوشته است:
در خلوت خویش خمیدهام و قلبم را به قلم میسپارم که مرهم این مصیبت باشد. از ابرهای اندوهگین ناباوری میخواهم که در بغض چشمهایم ببارند و مرا از زندان سکوت نجات دهند. در آوار این بلا آوارهام و به زمزمهی نام نازنینت، تو را میجویم که به آسمانها پناه برده بودی که در اضلاع کوچک این جهان نمیگنجیدی…
خبر؛ خنجری بود که در رگهای خاطره میچرخید و درد دوریات را یادآوری میکرد. نشستهام به عزا و با کوهی از غم در ورا و درهای حسرت در قفا و نمیدانم این باد بلا چه با خرمن تنهاییام خواهد کرد. دلخوش به چشمهی معرفت و چراغ خدمتی بودیم که ابراهیموار به شکستن بتهای محرومیت و اقامهی مظلومیت مردم قامت کشیده بود. یگانهمردی که به مراد خویش مومن بود و با اقتدار در جنگ با جهل و جهود، بیرق ایراناسلامی را بر دوش میکشید. «سیدابراهیم رییسی» متولد مردم بود و بیهیچ چشمی به قبای قدرت، در قلب مردم میزیست و از بیعت خویش پا پس نکشید. یوسفی صدیق که به رغم مدعیان، به اوج ماه رسید و به شکرانهی این اعتماد، از جان خویش دریغ نکرد و عاقبت به جوهر جان، کارنامهی کریم خویش را امضا کرد. پاداش او که جز به غیرت و شرافت قدم برنداشت چه میتواند باشد جز: «وَ مَن یتَّقِ اللَّهَ یجَعَل لَّهُ مخَرَجًا، وَ یرْزُقْهُ مِنْ حَیثُ لَا یحَتَسِبُ وَ مَن یتَوَکلَ عَلی اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُه»
اکنون آن عارف عزیز که خود را به نشان خادمی غریبالغربا مفتخر میدانست، میهمان ملائکهالله است و به شهد شیرین شهادت، در شمار السابقون سابقون میآرامد. وا حسرتا به ما که از سایهی سلیم تو محرومیم و بی بهارِ نفس مطمئنهات باید به رنج و ریاضت، امانتدار گنجِ نام و نشانت باشیم.
شمع یاد تو را بر بوم و بر این دیار روشن نگاه خواهیم داشت تا مرام و معرفت و خدمت خالصانهات نامیرا باقی بماند که در مکتب شرع و مدرسهی عشق شهره بودی و شهره خواهی ماند.
سید! سید! به غربت و غم صدایت میکنم و بدرود میگویم و از این درد به کلمه پناه میبرم:
هرچه صدا کردیم: ابراهیم!
اسم تو حتی برنگشت از کوه
آنقدر روحت بیقراری کرد
جسم تو حتی برنگشت از کوه
این بار آتش سرد شد اما
اردیبهشت اردیجهنم شد
هر صفحه تقویم را سوزاند
وقتی که ابراهیم را سوزاند
گشتیم دنبال پر و بالت
گفتند دیگر وا نخواهد شد
این ملت تنها تو را دیروز
در شادی و غم انتخابت کرد
ای انتخاب مردم ایران!
حالا خدا هم انتخابت کرد…
There are no comments yet