روزنامه صبا

روزنامه صبا

مهدی کتیراچی کارگردان «به عبارتی»:

دوست نداشتم فیلم اولم فیلمی برای اکران عمومی باشد


اگر تهیه کننده‌ای پیدا می‌شد که پول زیاد و بازیگران چهره در اختیار من می‌گذاشت باز هم دوست نداشتم که فیلم اولم فیلمی باشد که برای اکران عمومی ساخته شده است.

هنرو تجربه این روزها میزبان فیلم «به عبارتی» به نویسندگی و بازیگری طاها محمدی و کارگردانی مهدی کتیراچی است که تهیه کنندگی آن را امیر فکری بر عهده داشته و به دغدغه‌های یک مرد جوان و اتفاقات پیرامونش می‌پردازد. در ادامه گفت‌وگوی صبا با مهدی کتیراچی کارگردان این فیلم را می‌خوانید.

ورود به سینما و آغاز حرفه‌ فیلمسازی برای شما چگونه بوده است؟

من هم مثل اکثر فیلمسازان در همان ابتدای دوران دبیرستان به سینما علاقه‌مند شدم و کار را از همان زمان با ساخت فیلم و شرکت در دوره‌های آموزشی آموزشگاه‌ها آغاز کردم و بعد هم در دانشگاه و پس از آن با فیلم کوتاه  مستند و برنامه تلویزیونی ادامه دادم. من کار حرفه‌ای خود را از سال ۸۵ آغاز کردم و وارد حوزه فیلمسازی و کارهای تلوزیونی شدم ولی پیش از آن به عنوان دستیار فیلمبردار در پروژه‌ها شرکت می‌کردم. مجموعا ۸ فیلم کوتاه ساخته‌ام و «به عبارتی» اولین فیلم بلند من است. مابقی کارهای من بیشتر در زمینه مستند بوده است و در کنار مستند نیز در تلویزیون برنامه‌های زیادی را ساخته‌ام و به نوعی می‌توانم بگویم که در همه شبکه‌های تلویزیونی برنامه داشتم و به نوعی خودم را پیش از هر چیز فرزند تلویزیون می‌دانم چرا که کارم را رسماً آنجا آغاز کردم و خیلی هم علاقه دارم و هیچ وقت قرار نیست از تلویزیون جدا شوم و امیدوارم که در سینما نیز بتوانم موفقیت کسب کنم.

آیا ایده اولیه اثر متعلق به آقای محمدی بود؟

بله، ایده و طرح اولیه متعلق به طاها محمدی است و از آنجایی که خودش نیز درگیر ماجرای خرید خدمت سربازی بود این قصه به ذهنش رسید، اما فیلمنامه‌ای که در ابتدا نوشته شده بود بار کمدی زیادی داشت و از طرفی به خاطر اینکه من بیشتر کار جدی انجام می‌دهم و از کارهای کمدی کمی دور هستم مدت زیادی با هم به بحث و تبادل نظر روی این فیلمنامه پرداختیم و در نهایت چون بازنویسی فیلمنامه را خودم انجام دادم بخش‌های کمدی کار را تا جایی که می‌شد محدود کردم تا از بار هنری فیلم کاسته نشود و در کنارش سکانس‌های کمدی نیز وجود داشته باشد.

شنیدم که فیلمبرداری شما در سقز با مشکل روبه رو شد؟

در ابتدای کار قرار بود که تولیدمان در سقز کردستان انجام شود اما بنا به شرایطی که اتفاق افتاد و از آنجایی که روز اول فیلمبرداری ما  همزمان با خبر شهادت سردار سلیمانی بود و کشور به خصوص منطقه کردستان وارد یک فضای امنیتی شد ما حدود دو ماه کار را به تعویق انداختیم. بخش‌های ابتدایی فیلم در سقز فیلمبرداری شده و یکی از اتفاقات مثبتی که در فیلمبرداری‌های سقز رخ داد این بود که ما با عوامل کمی به سقز رفتیم و باقی عوامل و نیروهایی که نیاز داشتیم را تماما از افراد هنری و بومی سقز انتخاب کردیم و این مسئله هم به لحاظ شرایط اقتصادی برای ما خوب بود، هم اینکه می‌توانستیم یک همکاری با بچه‌های بومی همان جا داشته باشیم و آنها نیز در یک کار سینمایی مشارکت کنند. همانطور که سفر کاراکتر اصلی از سقز به تهران در فیلم ایجاب می‌کرد مابقی فیلمبرداری‌های کار را در تهران انجام دادیم اما یک سری از صحنه‌هایی که باید در سقز فیلمبرداری می‌شد در استان البرز فیلمبرداری کردیم و در واقع محیط سقز بازسازی و بازنمایی شده است و کل فیلمبرداری‌های ما در سقز حدوداً ۱۵ روز بود.

قطعا با توجه به تعویق دوماهه فیلمبرداری در برنامه‌ریزی‌ای که انجام داده بودید هم به لحاظ تعداد جلسه و هم بودجه به مشکل خوردید؟

طبق برنامه‌ریزی که در پیش تولید انجام داده بودیم تعداد روز مشخصی برای فیلمبرداری‌ها در نظر داشتیم اما با توجه به شرایطی که برای ما پیش آمد این زمانبندی نیز تغییر کرد. در همان ابتدای کار ما با دو مسئله بزرگ رو به رو بودیم یکی شرایط اقتصادی که سال ۹۸ بر کشور حاکم شده بود و شرایط به گونه‌ای بود که هر لحظه نرخ همه چیز تغییر می‌کرد و ما ناگهان دیدیم همه پس اندازی که برای کار  داشتیم صرفاً می‌تواند به هزینه خورد و خوراک و رفت و آمد عوامل مان برسد و برای باقی مسائل مجبور بودیم سرمایه جذب کنیم یا به فکر پول باشیم و دیگری هم مبحث کرونا که به تعطیل شدن گروه‌های فیلمبرداری انجامید و باعث شد که ما مجبور شویم تکه تکه کار را بسازیم، یعنی ما بخش‌هایی را ضبط می‌کردیم و مجبور بودیم مثلا یک فاصله دو هفته‌ای بیندازیم تا قسمت‌های جدید را ضبط کنیم. از طرفی ممکن بود بازیگران‌مان درگیر کرونا شوند و حال ما مجبور بودیم صبر کنیم تا سلامت خود را به دست بیاورند و این ماجرا باعث شد که کار بسیار کشدار شود و کاری که اواخر سال ۹۸ استارت خورده بود سرانجام در ابتدای ۱۴۰۰ به پایان رسید.

 دیدگاه شما برای اکران فیلم‌تان در هنر و تجربه چه بود آیا آن را برای اکران عمومی مناسب نمی‌دیدید؟

اجازه بدهید اینگونه بگویم که از ابتدا دیدگاه من این بود کار را برای هنر و تجربه بسازم یعنی حتی اگر تهیه کننده‌ای پیدا می‌شد که پول زیاد و بازیگران چهره در اختیار من می‌گذاشت باز هم دوست نداشتم که فیلم اولم فیلمی باشد که برای اکران عمومی ساخته شده است و دوست داشتم در همین بخش هنر و تجربه دیده شود چرا که خودم نیز یکی از مخاطبان هنر و تجربه هستم.  در فیلم‌های هنر و تجربه بعد هنری کار بیشتر معطوف فیلم‌هایی شده که به شدت ابزورد هستند و یک حالت غمناک یا خلسه‌واری روی بازیگرانش وجود دارد. نمی‌دانم که تفکر من تا چه حد درست بوده اما می‌خواستم این ریسک را انجام دهم که فیلمم در بخش هنر و تجربه هم نکات هنری داشته باشد و هم یک مقدار خاصی از کمدی را درونش ببینیم و این ریسک بسیار بالایی بود که حداقل مشابه آن در ایران خیلی کم دیده شده است. این یک ریسک بود حال اگر در جاهای بیرون زده یا خوب از آب در نیامده باشد به نظرم به عنوان یک فیلم اکسپریمنتالِ تجربی در این بخش قابل اعتنا است. من خیلی علاقه داشتم که از حالت کلاسیک و قالب‌ها و ژانرهای سینمایی بیرون بیایم. این فیلم علاوه بر اینکه تجربه اولین فیلم سینمایی من است تجربه یک مدل جدید فیلمسازی نیز برای من بود یعنی من در فیلم‌های کوتاه و مستندهایی که ساخته‌ام در یک قالب مشخصی کار کرده‌ام اما در این فیلم سعی بر این بود علاوه بر اینکه بعد هنری فیلم حفظ شود اثر کمدی هم باشد.

آیا در ساخت فیلم با چالش خاصی از نظر فنی مواجه بودید؟

با توجه به شرایط اقتصادی که در طول ساخت فیلم پیش آمد که هم سخت بود و هم جذابیت داشت بله با چالش‌هایی در این زمینه روبرو شدیم. ما از ابزار زدگی کنار کشیدیم چرا که واقعاً پولی نداشتیم تا بتوانیم بهترین تکنولوژی‌های سینمایی را به خدمت بگیریم و بخش قابل توجهی از فیلم را با یک سری امکانات حداقلی جلو بردیم اما از آنجایی که من سال‌ها مدیر فیلمبرداری بودم و قاب و دوربین را می‌شناسم و کلک‌هایی که بتوان با آن یک پلان خوب در بیاوریم را می‌شناختم سعی کردم این محدودیت‌ها به فیلم لطمه نزند. خب شرایط اقتصادی فیلم به هم ریخته بود و ما بخش‌های زیادی از فیلم را به خاطر نبود پروژکتور، با لامپ‌های ۱۰۰ که تا چند سال پیش در خانه‌ها استفاده می‌شد کار کردیم و با این لامپ‌ها پروژکتور ساختیم و نور گرفتیم. در یک جاهایی ما به دلیل نداشتن لنز مناسب از لنز ۵۰ فیکس آنالوگ استفاده کردیم و در بخش‌هایی از فیلم از همین لنز استفاده شده ولی خوشبختانه کمتر مخاطبی متوجه آن می‌شود و این نکات چالشی‌ای بود که ما را با تردیدهایی روبرو می‌کرد اما همچنان به پیش می‌رفتیم و در نهایت به نظر من کاری که باید، انجام شد و فیلم خوب در آمد.

 جسارت در تجربه تازه امر مهمی است که شاید نسل جوان به خاطر کمال گرایی تا حدی از آن فاصله می‌گیرد.

در پیشنهاداتی که حتی به خود من برای کار می‌شود می‌بینم که آنقدر هزینه‌ها را برای آغاز یک کار بالا در نظر گرفته‌اند و می‌خواهند از تمام ابزارهای حرفه‌ای بهره ببرند که گاهی شروع یک کار غیر ممکن می‌شود. یعنی با اینکه فیلمساز می‌خواهد اولین فیلم کوتاه خود را بسازد به دنبال هزینه حدود ۴۰۰ میلیون است چرا که به ابزار بیشتر از محتوا اهمیت داده است و این به نظرم کمک کننده نبوده و به نوعی بازدارنده است. ما به جای اینکه تمرکزمان را روی محتوا و تولید یک اثر  و تجربه‌های جدید بگذاریم تلاش می‌کنیم تا همه چیز و همه شرایط برایمان مهیا شود و بعد کاری را آغاز کنیم و همین باعث می‌شود که وقفه زیادی برای شروع یک کار ایجاد شود و  طول بکشد تا افراد بتوانند فیلم بسازند.

  موسیقی فیلم متناسب با تجربیات کاراکتر فیلم تنظیم شده در این مورد بگویید.

اگر اشتباه نکنم این اولین بار بود که آقای محمد جلیلی موسیقی فیلم کار می‌کردند. محمد جلیلی جوانی است که در حال حاضر خدمت سربازی خود را می‌گذراند و حتی برای اکران فیلم هم نتوانست بیاید اما اهل موسیقی است، موسیقی را می‌شناسد و با گروه‌های نمایشی همکاری می‌کند. اما ساخت موسیقی «به عبارتی» اولین تجربه او در ساخت موسیقی یک فیلم بلند سینمایی بود و من نزدیک سه ماه کنار او نشستم تا به یک وجه مشترک برای موسیقی این فیلم برسیم. موسیقی برای من در این فیلم بسیار مهم  و جذاب بود حال اگر از نظر مخاطب بد یا خوب است نمی‌دانم اما دقیقاً همانی بود که من می‌خواستم و دوست داشتم.

 سخن پایانی

بخش قابل توجهی از عوامل فیلم درست مانند خود من اولین بار بود که کار سینمایی انجام می‌دادند یعنی اغلب بازیگران به غیر از خانم مهری آل‌آقا کار اول‌شان بود. همینطور عوامل پشت صحنه و این برای من یک حس خوشایندی داشت که همه ما در کنار هم تجربه می‌کردیم و تجربه بسیار لذتبخشی هم بود.

There are no comments yet