روزنامه صبا

روزنامه صبا

علی طربی:

«مبارک و خاتون پرده نشین» از نمایش‌های تخت حوضی است


کارگردان نمایش «مبارک و خاتون پرده نشین» معتقد است این نمایش متعلق به دسته نمایش‌های تخت حوضی است.

تماشاخانه سنگلج این روزها میزبان یکی از گونه‌های نمایش ایرانی یعنی نمایش تخت حوضی «مبارک و خاتون پرده نشین» به کارگردانی علی طربی و تهیه کنندگی امیرحسین شفیعی است. در ادامه گفت‌وگوی خبرنگار صبا با عوامل این نمایش را می‌خوانید.

 

علی طربی: برای جذب مخاطب به سالن‌های بیشتری نیاز داریم

علی طربی از سال ۸۳ و زیر نظر حسین ربیعی که از اساتید برجسته در حوزه نمایش‌های ایرانی و آیینی سنتی و خیمه شب بازی است فعالیت هنری خود را آغاز کرده و تاکنون نمایش‌های زیادی را در مقام کارگردان و بازیگر روی صحنه برده است.

چه شد که نقش سیاه برای شما اینقدر جدی شد؟

از حدود سال ۸۸ و بخاطر علاقه زیادی که به این نقش داشتم کارم روی این نقش آغاز شد. این نقش برایم یک چالش خیلی بزرگ بود چرا که واقعاً جزو نقش‌های بسیار سخت است و از آنجایی که گرایش خود من نیز طنز است به این شخصیت علاقه بیشتری دارم و هرجا که یک نمایش ایرانی اجرا می‌شد برای دیدن نقش سیاه حتماً به تماشا می‌رفتم. تا اینکه در هفتمین دوره جشنواره ماه جایزه بازیگری را نیز برای نقش سیاه گرفتم و از آن موقع علاقه‌ام نیز بیشتر شد و بیش از پیش جذبش شدم.

در مورد سبک این نمایش بگویید.

نمایش «مبارک و خاتون پرده نشین» متعلق به دسته نمایش‌های تخت حوضی است. با توجه به اینکه امروز با مخاطبانی از نسل جدید روبرو هستیم سعی کردم که این نمایش را طبق آن ساختاری که دارد متناسب با نسلی که قدیمی‌تر هستند و نسل امروزی که شاید چندان با این سبک اجرایی ارتباط برقرار نکنند اجرا کنم و جوری کار کنم که این نمایش برای نسل امروز هم قابل درک باشد. نمایش‌های تخت حوضی در قدیم بدین گونه بود که معمولاً در مراسم‌های عروسی، تخته‌ای روی حوض وسط حیاط خانه‌ها گذاشته می‌شد و بازیگران روی آن به اجرای نمایش می‌پرداختند اما خواسته‌ها و سلایق نسل امروز کمی متفاوت است و آشنایی چندانی با موقعیت‌های طنزی که از گذشته باقی مانده و در آثار و نمایش‌های ایرانی دیده می‌شود، ندارند بنابراین ما تلاش کردیم که بعد تئاتریکال این نمایش را بیشتر کنیم و با استفاده از یک سری المان‌های امروزی آن را برای مخاطب امروز جذاب‌تر کنیم و امیدوارم که در این زمینه موفق عمل کرده باشیم.

از اهمیت موسیقی در نمایش تخت حوضی نمی‌توان چشم پوشی کرد. چه مولفه‌هایی را برای انتخاب موسیقی نمایش‌تان در نظر می‌گیرید؟

موسیقی که در نمایش‌های سیاه بازی و تخت حوضی بسیار مرسوم است موسیقی ضرب و کمانچه است که اکثراً با آن آشنایی دارند و ما هم در نمایش‌مان از آن استفاده کرده‌ایم. اما از آنجایی که می‌خواستیم مخاطب امروزی را نیز مورد توجه قرار دهیم از یک سری موسیقی‌های دیگر نیز استفاده کردیم که برای این گروه از مخاطبان جذاب باشد. برای ما مهم بود علاوه بر استفاده از موسیقی نوستالژیک برای نسل قدیم از موسیقی دیگری استفاده کنیم تا موسیقی نمایش تلفیقی از این دو باشد. بنابراین با استفاده از یک سری شعرها و موسیقی‌های قدیمی ایرانی و موسیقی‌ محلی شهرهای مختلف سعی کردیم تا تعادل بین این دو برقرار شود.

یکی از شاخص‌های تئاتر رو حوضی این است که به عقاید و فلسفه زندگی مردمان زمانه خودش بپردازد آیا در زمینه آسیب شناسی نمایش‌های ایرانی نباید به کمرنگ ماندن این بخش از نمایش در همراهی با عقاید مردم زمانه‌اش بیشتر توجه شود. به خصوص در زمینه متونی که برای این آثار نوشته می‌شود؟

فکر می‌کنم که باید تا حدودی متن‌ها قوی‌تر شوند. البته داستانی که استاد فتحعلی بیگی نوشته‌اند برگرفته از داستان‌ زن پارسا از عطار نیشابوری است و من هم تا آنجایی که توانستم سعی کردم به ابعادی از این داستان بپردازم که برای مخاطب امروز قابل درک‌تر باشد. مثل بحث خیانت یا حسد ورزی عشاق اما همان گونه که شما می‌فرمایید متن‌هایی که امروز با آن مواجهیم متن‌هایی نیستند که بتوانند مخاطب را آنگونه که باید جذب اثر کنند. در این متن اما زیرکی استاد فتحعلی بیگی این بوده است که یک متن و داستان بسیار تلخ را تبدیل به اثری شادی آور کرده تا مخاطب هم بتواند با آن ارتباط برقرار کند. متاسفانه نویسنده‌های زیادی نیز در این زمینه فعالیت نمی‌کنند و بیشتر به سمت آثار و نمایش‌های تفکر محور می‌روند و از سادگی نمایش‌های ایرانی چندان استفاده نمی‌کنند. فکر می‌کنم یکی از کارهایی که می‌تواند مانع افت مخاطب نمایش‌های ایرانی شود نوشتن متن‌های به روز است که متاسفانه ما هنوز در این زمینه به روز نشده‌ایم. اینکه نویسنده‌ای بیاید و متن‌های ایرانی در سبک نمایش ایرانی بنویسد چرا که امروزه دیگر متن‌هایی که دیو داشته و یا افسانه‌ای باشند برای مخاطب چندان جذاب نخواهند بود. استاد داوود فتحعلی بیگی در حال حاضر جزو معدود افرادی هستند که خیلی به روز در زمینه متن‌های نمایش‌های ایرانی کار می‌کنند. اما همانگونه که گفتید در نمایش‌های ایرانی با متن‌های بسیار ساده‌ای مواجه هستیم و این یکی از ضعف‌های بزرگ این نوع آثار نمایشی است.

خواسته و مطالبه هنرمندان نمایش‌های ایرانی از مدیران تئاتر کشور چیست؟

فکر می‌کنم که باید به نمایش‌های ایرانی بیشتر توجه و سالن‌های بیشتری در اختیارش گذاشته شود. امروز وقتی برای اجرای یک نمایش ایرانی به سراغ سالنی می‌رویم تماشاخانه سنگلج را به ما پیشنهاد می‌کنند خوشبختانه خانم مقتدی، مدیریت محترم تماشاخانه سنگلج و همکارانشان صمیمانه با گروه‌های تئاتری همکاری می‌کنند که جای تشکر ویژه دارد اما مگر این سالن چقدر ظرفیت دارد و در طول سال چند نمایش ایرانی را می‌تواند در معرض دید مردم بگذارد! بنابراین باید سالن‌های بیشتری در اختیار نمایش ایرانی قرار بگیرد تا بتوانیم مخاطب را جذب کنیم. تماشاخانه سنگلج دو نوع مخاطب دارد یکی مخاطبی که به صورت خانوادگی برای دیدن نمایش می‌آیند و نگاه‌شان به تئاتر بیشتر جنبه سرگرمی دارد و گروه دوم مخاطبان خاص و تئاتری که می‌آیند تا اتفاقات خاصی را روی صحنه نمایش ببینند و نمایش نباید برای آنها خیلی ساده باشد بلکه باید چیز جدیدی برای گفتن داشته باشد. متاسفانه مرکز هنرهای نمایشی در زمینه حمایت از بازیگران و حمایت‌های تبلیغاتی که باعث بیشتر دیده شدن آثار نمایشی می‌شود ضعیف عمل می‌کند. از سوی دیگر ما استادان بسیار کمی داریم که بخواهند و بتوانند این سبک نمایشی را به هنرمندان جوان آموزش بدهند. در این میان اساتیدی مثل آقای فتحعلی بیگی و چند نفر از عزیزان دیگر که بسیار فعال هستند، واقعا زحمت می‌کشند اما کسی نیست که از این عزیزان حمایت خاصی بکند تا این عزیزان بتوانند این نوع سبک تئاتری را گسترش دهند. می‌دانم که آقای نیلی این روزها خیلی زحمت می‌کشند و توجه خاصی به جوانان در عرصه تئاتر دارند اما می‌خواهم که یک نگاه ویژه‌ای به این سبک نمایشی داشته باشند و از هنرمندانی که در این سبک تئاتری فعالیت می‌کنند بیشتر حمایت کنند.

 

 

آرزو کریمی‌زند: خاتون تافته‌ای جدا بافته است

از ورودتان به این گروه تئاتری و همکاری‌تان بگویید.

حقیقتش آنقدر دنیای تئاتر، دنیایی کوچک و خانوادگی است که همه بچه‌های تئاتر یکدیگر را می‌شناسند. من هم با آقای طربی در جشنواره استانی آشنا شدم و ایشان متن را برایم فرستادند و در مورد آن بسیار صحبت کردیم اما علاوه بر خود داستان کاراکتر خاتون برای من بسیار جذاب بود. یکی از جذابیت‌های این کاراکتر این بود که قصه برگرفته از مثنوی عطار نیشابوری است و من شخصاً عطار نیشابوری را بسیار دوست دارم. زمانی که مثنوی زن پارسا را می‌خوانید متوجه زیبایی آن می‌شوید علاوه بر اینکه استاد فتحعلی بیگی نیز زحمت کشیده‌اند و این مثنوی زیبا را به یک نمایشنامه جذاب تبدیل کرده‌اند.

ورود شما به عرصه بازیگری چگونه بوده است؟

من از سال ۸۷ و از تئاتر مدارس فعالیت تئاتری‌ام را آغاز کردم و از سال ۹۱ نیز تئاتر را به صورت حرفه‌ای ادامه دادم یعنی گذران زندگی‌ام از طریق تئاتر بوده است. مقطع تحصیلی‌ام ارشد بازیگری است اما علاوه بر لیسانس اول که در رشته بازیگری است، لیسانس دومم را در رشته آواز ایرانی تحصیل کرده‌ام. بازیگری همیشه دغدغه زندگی من بوده است و هر چیزی که در کنارش آموخته‌ام حال چه موسیقی باشد یا آواز یا فرا گرفتن و نواختن سازی فقط برای رشد و توسعه بازیگری‌ام بوده است. در دوران کرونا که تئاتر تعطیل شد دریچه جدیدی برایم باز شد تا به دنیای تصویر، سریال و شبکه خانگی راه پیدا کنم. دنیایی که شاید پیش از آن وقتی برای حضور در آن نگذاشته بودم و با اینکه تعطیل شدن تئاتر در ایام کرونا روزهای سختی را برای ما که زادگاه‌مان تئاتر است به همراه داشت اما در عین حال سبب خیری نیز  برای فعالان تئاتری شد تا در عرصه‌های دیگر فعالیت کنند.

در نمایش‌های ایرانی وقتی که بازیگری می‌خواهد یک نقش جدی را بازی کند و در آن فضای پرشور و پر از موقعیت‌های طنز بار درام و تراژدی داستان را به دوش بکشد با سختی و چالش‌های متفاوتی روبروست در این زمینه بگویید.

حقیقتش خاتون برای من یک کاراکتری بسیار معصوم بود که در طول دوران بازیگری‌ام تجربه بازی در چنین کاراکتری را نداشتم. خاتون نمایش آقای طربی نقشی متفاوت و انگار تافته‌ای جدا بافته است و همین مسئله جذابیت این کاراکتر را برای من چند برابر می‌کند. از طرفی واقعاً در موقعیتی که تمام بازیگران حرکات کمدی دارند، موقعیت طنز است و مخاطب نیز می‌خندد بسیار سخت است که بازیگر جدیت نقش خود را حفظ کند اما جذابیت و چالش نقش خاتون برای من همین است. نکته دیگر این که قصه ریاضت کشیدن خاتون و رسیدنش به کمال بسیار تلخ و دردناک است که ما آن را با یک زبان طنز و کمدی مطرح می‌کنیم و فکر می‌کنم بعد از علاقه شخصی‌ام به عطار نیشابوری یکی از دلایلی که باعث شد جذب این نمایش شوم همین چالش‌هایی است که نقش خاتون برای من ایجاد می‌کند. اینکه در قالب خاص کاراکتر باقی بمانم و  تحت تاثیر بازی کاراکترهای دیگر قرار نگیرم.

از تجربه همکاری با آقای طربی و گروه‌شان بگویید.

آقای طربی تفکر جذابی داشتند و زمانی که با هم صحبت کردیم دیدم که بار علمی و دانش بالایی دارند. از طرفی این گروه، گروه بسیار دوست داشتنی و بدون حاشیه‌ای است و به همین علت در پشت صحنه آن آرامشی که روی صحنه نیاز داریم وجود دارد. آرامشی که متاسفانه در برخی از گروه‌ها وجود ندارد و نبودش بر نمایشی که روی صحنه اجرا می‌شود تاثیر می‌گذارد. خوشبختانه در این گروه همکارانم دنبال حاشیه نیستند و می‌خواهند که یک کار حرفه‌ای انجام بدهند و این خود از جذابیت‌های دیگر همکاری با این گروه نمایشی است.

سخن پایانی

کاش دوستان کارگردان ما به خصوص کارگردانان تصویر بیشتر به آثار تئاتری و بازیگران تئاتر اهمیت بدهند. نمی‌خواهم بگویم که بازیگران تئاتری خیلی بهتر از بازیگرانی هستند که از طریق کلاس‌های آموزشی وارد سینما می‌شوند ولی تمام بچه‌های تئاتر زحمت می‌کشند برای اینکه بالاخره روزی دیده شوند، ارتقای شغلی پیدا کنند و کارهای بهتری انجام بدهند اما من متاسفانه هنوز کارگردان به نامی را ندیده‌ام که وقت بگذارد و بگردد تا بازیگرش را پیدا کند. همه چیز در معرفی بازیگران به این کارگردان‌ها خلاصه شده است و این مسئله فرد را دلسرد و دل شکسته می‌کند. نه تنها این مسئله بلکه تمام آن جشنواره‌هایی که بازیگران تئاتر در آن جایزه می‌گیرند و هیچ اتفاقی را رقم نمی‌زند و این باعث می‌شود که بازیگران هر روز افسرده‌تر شوند. همینطور نمایش‌هایی که پس از ۳۰ شب تمام اجرای‌شان هیچ اتفاق خاصی برایشان نمی‌افتد و بازیگر گویی دوباره از صفر باید وارد کار جدیدی شود به این امید که شاید یک چالش جدیدی برایش داشته باشد. کاش کمی همت کنیم تا این جرقه و موفقیت زودتر برای تک تک بچه‌ها اتفاق بیافتد.

 

 

علی باهری: حیف است که قصه‌های ایرانی را نشناسیم

شما را کمی بیشتر بشناسیم.

من از سال ۸۴ و از کلاس‌های آقای حسین ربیعی وارد دنیای تئاتر شدم و به لطف و شکرانه خدا هر سال یک اثر نمایشی را روی صحنه می‌بریم. با اینکه در سبک‌های دیگر تئاتری نیز فعالیت کرده‌ام اما چند سالی است که تصمیم گرفته‌ام تا تمرکزم را بیشتر روی کارهای آیینی سنتی بگذارم. به این جهت که حس کردم توسط خود بچه‌های تئاتر و افرادی که کار فرهنگی می‌کنند نسبت به فرهنگ‌مان اجحاف می‌شود و در واقع این فرهنگ نادیده گرفته می‌شود. تلاش من این بوده که حداقل توجه اطرافیان خودم را دوباره معطوف نمایش‌های ایرانی و آیین- سنتی کنم.  همان نمایش ایرانی که بزرگترین سبک‌ها و شیوه‌های تئاتری دنیا از آن وام و الهام گرفته شده‌ است مثل شیوه فاصله گذاری برتولت برشت که از تعزیه ایرانی وام گرفته شده است.

توانایی‌هایی که بازیگر نمایش‌های ایرانی باید داشته باشد چیست؟

بازیگری نماش‌های آیینی- سنتی شباهت‌هایی با بازیگری نمایش کودک دارد. از این جهت که اگر در شروع نمایش ریتم و تمپوی نمایش گیرا و جذاب نباشد شما دیگر تا آخر نمایش مخاطب‌تان را از دست داده‌اید و نمی‌توانید او را جذب کنید. لازمه بازیگری در این نوع نمایش‌ها این است که بازیگر ریتم را بسیار خوب بشناسد و بتواند در حد بالا آن را اجرا کند. بر همین اساس اگر دوستانی که نمایش‌های آیین- سنتی کار کرده‌اند را در سبک‌های دیگر  ببینید می‌توانید مطمئن باشید که ریتم را نمی‌اندازد چرا که آشنایی خوبی به ریتم کار دارد و حتی ریتم در سکوت را بسیار خوب می‌شناسد. اما در کنار ریتم بازیگر باید بیش از شخصیت و تیپ سازی روی القای موقعیت به مخاطبش تمرکز کند. اگر موقعیت به درستی به مخاطب القا شود، مخاطب با نمایش همراه شده، خود را در آن موقعیت دیده و با کاراکتر همزاد پنداری می‌کند.

عضو ثابت یک گروه تئاتری بودن چه مزایا و معایبی به همراه دارد؟

حقیقتش این موضوعی است که ما بین خودمان گاهی در مورد آن صحبت می‌کنیم و با مروری بر زندگی شغلی افرادی که در زمینه سریال سازی فعالیت می‌کنند به این نتیجه رسیدیم که  اکثر اعضای گروه آنها در تمام پروژه‌ها یکسان هستند. ما هم تصمیم گرفتیم که در همین مسیر پیش برویم چرا که در گذر زمان شناخت اعضا نسبت به یکدیگر بیشتر می‌شود و اعتماد کافی که روی صحنه به خاطر موقعیت‌های ناگهانی و بداهه‌ای که رخ می‌دهد باید نسبت به یکدیگر داشته باشیم را به دست می‌آوریم و این شناخت در نهایت به خلاقیت می‌انجامد. اما تنها عیبی که شاید بتوان به آن اشاره کرد این است که شاید برخی از کارگردانان در پیشنهاد دادن به شما دچار دو دلی شوند که به نظرم این مسئله هم به اعتماد به نفس آن کارگردان برمی‌گردد.

سخن پایانی

ما ایرانیان در شب‌های عید، در شب‌های یلدا و… شعرهای بزرگان‌مان را می‌خوانیم. حال که ایرانی هستیم و جایگاه والا مقامی در زمینه فرهنگ و ادبیات داریم حیف است که این نمایش که بر اساس یکی از مثنوی‌های عطار نیشابوری است دیده نشود و حیف است که ما این قصه‌های ایرانی‌مان را نشناسیم. شاید در این روزها و در موقعیت فعلی نتوان چندان کتاب خواند و مطالعه کرد اما با دیدن این نمایش می‌شود هم لحظات سرگرم کننده و مفرحی را تجربه کرد و هم با این قصه‌ها آشنا شد. از مخاطبان عزیز دعوت می‌کنم که به خاطر آقای عطار تشریف بیاورند و کار ما را ببینند.

مریم عظیمی

 

There are no comments yet