روزنامه صبا

روزنامه صبا

آوا حدادی:

امیدوارم تئاتر ایران به یک فرهنگ تبدیل شود


اميدوارم روزي برسد كه تئاتر ايران، مخصوصاً در شهرهايي مثل اصفهان، به یک فرهنگ تبديل شود و مردم آن را جزو برنامه‌هاي زندگي‌شان قرار بدهند.

این‌روزها سالن «پردیس هنر» در شهر اصفهان، میزبان اجرای نمایشی به نام «دونات توت‌فرنگی» است که توسط «آوا حدادی» نوشته و کارگردانی شده است. نمایش «دونات توت‌فرنگی»، که مثل سایر آثار این کارگردان، فضایی فانتزی و سوررئال دارد، ششمین اثر مستقل گروه تئاتر «دژاوو» به سرپرستی حدادی است. کارگردانی سی‌وپنج ‌ساله دارای مدارک دیپلم تئاتر و کارشناسی کارگردانى سینما. آوا حدادی از سال ٨۴ فعالیت حرفه‌ای خود را با بازیگرى آغاز کرده و بعدها در رشته‌های طراحى و اجرای گریم، کارگردانى و نویسندگی نیز فعالیتش را به صورت حرفه‌اى ادامه داده است. همچنین بازیگردانی و طراحی دکور و لباس از دیگر توانایی‌های اوست که سابقه و تجربه‌هایی در این رشته دارد. او سال ٩۴ گروه تئاتر «دژاوو» را به طور مستقل تشکیل داد که به دلیل علاقه فراوان حدادی به سبک‌های سوررئال و اکسپرسیونیسم، تا کنون تمام آثار هنری این گروه در همین دو سبک خاص بوده‌اند. به بهانه اجرای نمایش «دونات توت‌فرنگى» و بازخورد خوب تماشاگران آن، با آوا حدادی به گفت‌وگو نشستیم.

معمولاً وقتی تصمیم به اجرای نمایش تازه می‌گیرید، سوژه خود را چگونه پیدا می‌کنید؟ مثلاً ایده نمایش «دونات توت‌فرنگی» از کجا آمد؟

من علاقه زیادی به متون خارجى دارم، چون به نظرم خیلی درست تصویرسازی می‌شوند و ایده‌های نویی دارند. در کل به فضاهای تخیلی و فانتزى علاقه دارم و سعی می‌کنم همه ‌چیز را از زاویه دیگری ببینم. در خلق کاراکترها گاهی وقت‌ها از دنیای واقعی ایده می‌گیرم و آن را سوررئال می‌کنم. کارهاى «تیم برتون»، «رابرت ویلسون» و «جیمز تیرى» خیلی ذهنم را باز و به من کمک می‌کنند. برای خلق دنیایی فراتر از واقعیت در مورد کاراکترهاى نمایش «دونات توت‌فرنگی» هم یکی‌ دو کاراکتر مثل جوجه‌تیغی یا حشره شب‌تاب را از دنیای واقعی ایده گرفتم و آنها را تخیل کردم که در فضایی غیرواقعی باشند. باقی کاراکترها هم به مرور شکل گرفتند.

به نظر می‌رسد علاقه ویژه‌ای به اجرای نمایش‌های فانتزی دارید. این علاقه ناشی از کجاست؟

من از بچگى به ماورا و فضاهای تخیلی خیلی علاقه داشتم. همیشه ابرها را با شکل‌های مختلف می‌دیدم یا خودم را در موقعیت‌های مختلف تجسم می‌کردم. بازیگرى را از مقطع دبستان شروع کردم و همان بازیگرى باعث شد تخیلم زنده بماند. دوست داشتم اگر کاری را انجام می‌دهم، آن کار چیزی باشد که ذهن مخاطب را برای ساعتى از روزمرگى دور بکند. همه ما داستان‌های خودمان را داریم. همه هر روز داریم در زندگی‌مان به سبک رئالیسم بازیگرى می‌کنیم، ولی همیشه علاقه‌ام به فضاهایی بوده که آدم را از واقعیت بیرون بکشد. معتقدم ذهن انسان با تخیل و تجسم زنده است و وقتى این تخیل سرکوب بشود، تبدیل به ماشین‌های انسان‌نما می‌شویم.

آیا نمایش‌های جدی، غیرکمدی و فانتزی در اصفهان مخاطبان خاص و جدی خود را دارند یا معمولاً در اجرای چنین نمایش‌ها، با کمبود مخاطب روبه‌رو هستید؟

متاسفانه سلیقه مردم اصفهان به سمت کارهای کمدى و زن‌پوش رفته و تغییردادن این سلیقه سخت است، چون بیشتر هنرمندان هم برای کسب درآمد به این سمت کشیده شده‌اند و ترجیح می‌دهند کارهای کمدى ببندند که صرفاً مخاطب بخندد اما از نظر من، رسالت تئاتر و در کل هنر چیزی غیر از سرگرم‌کردن است. تئاتر باید فکر و ایده‌ و تصویری را در ذهن مخاطب به جا بگذارد که وقتى از سالن بیرون می‌رود، چیزی او را درگیر کرده باشد، ولی هنوز کسانی هستند که ترجیح می‌دهند کارهای غیرکمدى را دنبال بکنند و ما برای آنها روی صحنه می‌رویم.

چرا در نمایش‌هایی که کارگردانی می‌کنید، خودتان بازی نمی‌کنید؟ آیا به کارگردانی بیش‌تر از بازیگری علاقه‌مندید یا ترجیح می‌دهید در کارهای‌تان تسلط بیش‌تری بر کارگردانی داشته باشید؟

من قبلاً در سه مورد از کارهای خودم که برای بزرگسالان انجام داده‌ام، بازی کرده‌ام. هر زمان احساس بکنم نقشی را دوست دارم، تجربه می‌کنم، یعنی اگر حین نوشتن متن، خودم را درون نقشی ببینم قطعاً بازی هم می‌کنم.

گروه‌های نمایشی که در شهرستان فعالیت دارند، برای اجرای تئاتر معمولاً از محدودیت‌ها و مشکلات بیشتری نسبت به گروه‌های تهرانی برخوردارند. برای اجرای «دونات توت‌فرنگی» با چه مشکلات و موانعی روبه‌رو بودید؟ آیا درخواست و پیشنهادی از مرکز هنرهای نمایشی دارید؟

مشکلات که همیشه بوده و هست. ما برای اجراى «دونات توت‌فرنگى» حدود یک ماه‌ونیم تمرین کردیم و کارمان سریع در مرحله بازبینى ارشاد و سازمان پذیرفته شد. خوشبختانه به مشکل خاصی برنخوردم، جز مشکل سالن اجرا. در اصفهان سالن‌های استانداردى وجود ندارد! شهردارى اصفهان که از تئاتر بیشتر حمایت می‌کند، سالنى را برای آثار نوجوان تدارک دیده و این دو سالن بلک‌باکس هستند اما متاسفانه استاندارد نیستند. گرچه ما به همین هم راضی هستیم. نبود امکانات سالن برای اجراهای سوررئال همیشه مشکل من بوده است. دکورهایی را که در ذهنم بوده، نتوانستم اجرا بکنم، چون یا موقعیت سالن اجازه نمی‌داد یا باید پرتابل باشند که این موارد خیلی مواقع باعث شده نتوانم یک اثر را آن‌طور که دوست داشتم، اجرا ببرم.

استقبال و بازخورد تماشاگران در مواجهه با نمایش «دونات توت‌فرنگی» چگونه بود؟

خدا را شکر تماشاگرهایی که تا حالا اجراهای ما را دیده‌ا‌ند، از نمایش راضی بودند و با رضایت از سالن خارج شدند. فکر می‌کنم کم‌کم دارند با این سبک و فضاها ارتباط می‌گیرند، چون ذات انسان دوست دارد چیزهای تخیلی و جدید را تجربه بکند. از آن‌جا که سالن «پردیس هنر» سالن شناخته ‌شده‌ای نیست، در مقایسه با سالن تالار هنر، ما این ‌جا با کمبود تماشاگر مواجه شدیم! همچنین به دلیل برگزاری انتخابات و مسائل دیگر، نتوانستیم تبلیغات شهرى داشته باشیم و خیلی‌ها حتی هنوز نمی‌دانند چنین سالنى وجود دارد. از طرفی در زمان مناسبی هم اجرا نرفتیم؛ از این نظر که تمام گروه‌های نمایشی و همکاران دیگر نیز مشغول اجرا هستند، به دلیل این‌که باید در نیم‌سال اول و تا قبل از ماه‌های محرم و صفر اجرا می‌رفتیم اما مدیریت سالن ـ آقای شفیعی ـ که از سال جدید مدیریت پردیس را بر عهده گرفته‌اند، به تمام گروه‌های نمایشی بسیار کمک کردند و با تلاش زیاد موجب شناخته‌شدن این سالن شدند که جا دارد از ایشان برای این حمایت‌شان تشکر بکنیم.

در پایان اگر ناگفته‌ای مانده، بفرمایید.

امیدوارم روزی برسد که تئاتر ایران، مخصوصاً در شهرهایی مثل اصفهان، به یک فرهنگ تبدیل شود و مردم آن را جزو برنامه‌های زندگی‌شان قرار بدهند. متاسفانه هنوز خیلی‌ها با این هنر و در کل تمام هنرها غریبه‌اند و غرق در روزمرگی‌های‌شان هستند.

احمدرضا حجارزاده

There are no comments yet