مدیرکل دفترموسیقی:
حفظ و احیاء موسیقی ایرانی از مهمترین دغدغههای من است
حفظ و احیاء موسیقی ایرانی مهمترین دغدغه خود من هم هست، اینکه چطور و با چه ابزاری میتوان فضا را آماده کرد تا حوزه شنیداری مردم موسیقی ایرانی باشد.
حوزه موسیقی یکی از پرچالشترین حیطههای هنری درسالهای اخیر بوده است. نضج گرفتن موسیقی پاپ و مصرفی و درعینحال، کمرنگشدن موسیقی اصیل ایرانی از مهمترین مسائلی بوده است که اهالی موسیقی دست کم دریک دهه اخیر نسبت به آن ابراز نگرانی کردهاند. گفتوگو با امیرحسین سمیعی مدیرکل دفتر موسیقی وزارت فرهنگوارشاد اسلامی اما فرصتی را فراهم کرد تا با او صرفنظر از مطرح کردن چنین مباحثی، درباره روند موسیقی معاصر نیز به گفتوگو بنشینیم.
اگر موافق باشید بحث را با این سوال شروع کنیم که کارنامه موسیقی خودتان را در دورهای که گذشت چطور ارزیابی میکنید؟
زمانی که من اوایل دی ماه سال گذشته به این سمت منصوب شدم، جشنواره نواحی تقریبا به مراحل آخر رسیده بود و چون دخل و تصرفی در برگزاری آن نداشتم، این جشنواره به کمک دوستان اهل فن به سرمنزل مقصود رسید، البته من هم خط مشی خود را برای موسیقی نواحی به دبیر جشنواره اعلام کردم. در جریان برگزازری جشنواره موسیقی فرصت بیشتری وجود داشت تا به برنامه ریزی بپردازیم و یک تغییر اساسی در جشنواره ایجاد کنیم که به یاری خدا این مسئله به همت دست اندرکاران و دبیر جشنواره صورت گرفت. درواقع، هدف اصلی من در بدو ورود، عملی کردن طرح عدالت فرهنگی بود. کما این که بخشی از جشنواره موسیقی فجر را در مناطق جنوب تهران یعنی فرهنگسرای بهمن برگزار کردیم و هنرمندان صاحبنامی درآنجا به اجرای برنامه پرداختند. ضمن اینکه قیمت بلیتها را به حداقل ممکن رساندیم، بهطوری که ما حتی بلیت ۹۰ هزارتومانی داشتیم. این حرکت بااستقبال زیادی از سوی مخاطبان روبهروشد و ما توانستیم دربحث عدالت فرهنگی ازمنظر جغرافیایی گام بلندی برداریم. یکی دیگر از حرکتهایی که انجام دادهایم توجه ویژه به موسیقی نوجوان بوده است. درعینحال، به افزایش سالنها پرداخته و سعی کردهایم بخشهای موسیقی پاپ را تقویت کنیم تا بتوانیم نظارت بیشتری روی آن داشته باشیم. حمایت از ارکسترهای جدید نیز از دیگر فعالیتهای ما بوده است که درجشنواره خوش درخشیدند. درمجموع، نگاه کلی این بود که جشنواره موسیقی فجر به سمت رقابتهای موثرتری پیش برود و به شکل متفاوتی برگزار شود که همینطور هم شد. مسئله بعدی این بود که ازآنجایی که مرجعیت صدور فعالیتهای فرهنگیهنری درکشور همواره با وزارت فرهنگوارشاد اسلامی بوده است، تا پیش ازاین همیشه به دلیل تغییر سلایق و نگاههای مختلف، این مرجعیت هیچگاه به اثبات نرسیده بود، اما به یاری خدا دراین مدت با برگزاری کنسرت علیرضا قربانی درتخت جمشید توانستیم این مرجعیت را به پیوست متن اصلی سند ملی موسیقی به اثبات برسانیم .
ظاهرا در زمینه افزایش سالنهای موسیقی هم فعالیتهایی انجام شده است؟
بله، به دلیل این که همیشه با کمبود سالنهای استاندارد مواجه بودهایم، سعی کردهایم فضاهای باز را هم به فضاهای اجرایی اضافه کنیم. یکی ازاین اتفاقات کنسرت تختجمشید بود، البته درکنار آن، در تهران و سایر استانها هم فضاهای باز را برای اجراهای موسیقی فراهم کردیم تا مشکل کمبود سالن برای فصلهایی از سال مرتفع شود. مواردی که به اجمال به هرکدام از آنها اشاره کردم، در ۷ ماه مدیریت من جامه عمل پوشانیده شد. البته موارد محتوایی عمیقی را هم در شوراها مورد اصلاح قرارداده و براساس آن شروع به کارکردیم. یکی ازاینها درجهبندی شرکتهای موسیقی است که گمان کنم از یک ماه دیگر استارت آن زده میشود. به این معنی که شرکتهای موسیقی درقبال آثاری که تولید میکنند موظفتر میشوند و مسئولیت بیشتری متوجه آنها خواهد بود. درواقع، محصولات و کنسرتهایی که برگزار میکنند مورد درجه بندی الف، ب و ج قرارمیگیرند؛ این خواسته خود اهالی موسیقی هم بوده است.
اگر ممکن است درباره پروژه «چهارفصل» هم توضیح دهید.
این پروژه بعدازماه صفر شروع خواهد شد و درحالحاضر برنامهریزیهای آن صورت گرفته است. هدف از پروژه “چهارفصل” این است که تمام گروههای حرفهای موسیقی ایرانی و موسیقی نواحی به مدت یک شب در سالن های تهران اجرا داشته باشند و ما شاهد اجراهای تخصصی از گروههای تخصصی خواهیم بود.
به نظر شما جشنوارههای مقطعی مانند جشنواره موسیقی نواحی که به روال تمام جشنوارهها سالی یک بار برگزار میشود میتواند جوابگوی ظرفیت گسترده دراین حیطه باشد؟ آن هم در شرایطی که هرازگاه خبری مبنی بر از دست رفتن یکی از بزرگان موسیقی نواحی در اقصی نقاط ایران به گوش میرسد، بااینحال چطور میتوان ازاین میراث ارزشمند و بیتکرار صیانت کرد؟
بدیهی است که سهم جشنواره موسیقی نواحی دراین پوششها به نسبت تقاضایی که در کشور ما وجود دارد و مسئولیتی که به دوش ما است بسیار اندک است. پیرو سوال پیشین شما باید بگویم، ایده طرح “چهارفصل” هم به همین دلیل پایهگذاری شده است تا هنرمندان پیشکسوت نواحی بتوانند در تهران داشته باشند. این طرح دارای دو بعد مادی و معنوی است، از منظر مالی تلاش کردیم تا با سفرهای استانی، نشستهایی بیواسطه و خارج از فضای بورکراتیک اداری با هنرمندان موسیقی ردیفدستگاهی، نواحی، سرود، فعالان موسیقی، سازسازها و… در استانهای مختلف دیدار داشته باشیم و به دغدغههای آنها گوش دهیم و با سر زدن به هنرستان ها به بررسی کاستیهای موجود بپردازیم. بعد معنوی این مسئله هم این بوده است که شرایطی را برای اجرای این هنرمندان در پایتخت فراهم کنیم. اگرچه جشنواره موسیقی نواحی بهتنهایی نمیتواند پاسخگوی نیازهای موجود دراین زمینه باشد و اصلا به خاطر خلاءهای موجود دراین زمینه است که ایده طرحهایی مثل چهارفصل و سفر استانی شکل گرفته است.
طی روزهای گذشته اخباری مبنی براین که هنرمند مشهور دیگری قراراست به برگزاری کنسرت در تخت جمشید بپردازد شنیده شد، باتوجه به اینکه دوستداران میراث فرهنگی بارها نسبت به تبعات برگزاری کنسرت در بناهایی مثل تختجمشید هشدار دادهاند، چرا این امر از سوی هنرمندان و دستاندرکارانی که در صدور مجوز چنین کنسرتهایی دخیل هستند جدی گرفته نمیشود؟
درابتدا به این مسئله اشاره کنم که اگر مجوز سازمان میراث فرهنگی نبود، ما بههیچ عنوان حتی به بررسی این مسئله هم نمیپرداختیم. میخواهم بگویم برگزاری چنین کنسرتی دردرجه اول به تاییدیه سازمان میراث فرهنگی رسید. بهخصوص اینکه تا آن زمان هیچ گروه هنری در تخت جمشید به اجرای موسیقی نپرداخته بود. نکته این است که آیا ما خودسرانه درباره موضوعی که در تخصص ما نبوده است به اعلام نظر پرداختهایم؟ ابدا اینطور نیست. ما وقتی به بررسی این مسئله پرداختیم که تاییدیه سازمان میراث فرهنگی را برای آن که بسنجد چنین کاری به صواب است یا نه را در دست داشتیم. هرچند این مسئله اساسا به مرکز موسیقی ربطی ندارد، ولی بهطورکلی وقتی از هرلحاظ خاطرجمع شدیم که برگزاری این کنسرت خطری را برای بنای ارزشمند تخت جمشید به همراه ندارد به اعلام نظر پرداختیم.
بعضی از هنرمندان نسبت به فاصلهای که بین صنوف و خانه موسیقی گلایه دارند و به این مسئله اشاره میکنند که صنوف نمیتوانند در مرتفع کردن مسائل صنفی آنها به آن شکلی که باید عملکرد مفیدی داشته باشند، فکرمیکنید صنوفی مثل خانه موسقی چقدر میتوانند این فاصله را بین خودشان و هنرمندان کمتر کنند؟
خیلی زیاد! در مدت زمان هفت ماههای که درمرکز موسیقی حضور داشتهام، خانه موسیقی تماما به پیگیری امور صنفی هنرمندان پرداخته است و خوشبختانه دراین دوره کوتاه، توانستهایم همکاری موثری با خانه موسیقی داشته باشیم. ضمن اینکه معتقدم صنوف نقش زیادی در حمایت از هنرمندان دارند، به عنوان مثال گاهی مواردی پیش میآید که دفتر موسیقی بهعنوان مرجع قانونی نمیتواند پیگیری آن مسائل باشد و این خانههای صنفی هستند که میتوانند دراین بین نقش داشته باشند. آنچه مسلم است اینکه تعامل هنرمندان و صنوف با یکدیگر اهمیت زیادی دارد و درنهایت در جهت مرتفع کردن موانع و مشکلات به سود هنرمندان جامعه موسیقی خواهند بود. حالا ممکن است یک زمانی، بعضی از هنرمندان به صنوف مراجعه نکرده و از سازوکار این نهادها هم اطلاعی نداشته باشند و به نظرشان بیایند که صنوف کاری درباره مشکلات آنها انجام نمیدهد. بههرحال، اگر نقدی از سوی هنرمندان وجود دارد، هم خانه موسیقی و هم دفتر موسیقی این گوش شنوا را دارد که پذیرای انتقادات و پیشنهادات باشد. اما خوشبختانه دراین دوره همکاری خوبی با خانه داشتهایم و تلاشمان این بوده مواردی را که مورد پیگیری خانه موسیقی هم بوده است، با مرجعیت قانونی مورد بررسی قرارداده و موانع را برطرف کنیم.
به نظر شما برگزاری کنسرت ارکستر ملی و سمفونیک در شهرستانها چه وقت محقق خواهد شد، بهخصوص اینکه بعضی از هنرمندان به این مسئله اشاره دارند که مردم در شهرستانها تشنه برگزاری کنسرت هستند.
سوالی که شما مطرح میکنید مربوط به بنیاد رودکی است و من نمیتوانم نظر قاطعی دراین زمینه بدهم، همین قدر بگویم که بنیاد رودکی در تدارک برگزاری کنسرتهایی در آینده نزدیک در استاهای کشور است که این طرح درحالحاضر در مرحله پیش تولید قراردارد.
این روزها شاهد برگزاری نمایشگاه «سرزمین تمدنها» در برج میلاد هستیم، اگرممکن است درباره ضرورت برگزاری چنین نمایشگاهی توضیح دهید.
«سرزمین تمدنها» به باور من یک پیوست تبیینی برای رویدادهای تاریخی و عقیدتی کشورهای اسلامی به شمارمیرود که نسلهای مختلف باید از آن دیدن کرده و ارجاعات و گزارههای آن را درک کنند. امیدوارم بتوانیم بیش از پیش شاهد برگزاری چنین رویدادهای مهم و کارسازی باشیم.
سالهاست که اهالی موسیقی اصیل ایرانی از روند نامتوازن کنسرتهای موسیقی سنتی و موسیقی پاپ گلهمندند و معتقدند موسیقی ایرانی بهخصوص درسالهای اخیر در محاق قرارگرفته است، راهکار شما دراین زمینه چیست؟
ببینید موردی که میگویید چیزی نیست که مرتفع شدن آن به دست یک یا دو مسئول صورت بگیرد، حتی میتوانم بگویم این مسئله یک شبه هم بهوجود نیامده است. ما در سه دهه اخیر نیاز به یک تصمیمگیری سخت داشتیم تا مقابل این روند بایستیم و از ریشههایمان فاصله نگیریم. ولی این اتفاق درنهایت افتاده و تصمیمگیریهای سخت هم نتوانسته دراین زمینه کمکدهنده باشد. اگرچه حفظ و احیاء موسیقی ایرانی مهمترین دغدغه خود من هم هست، اینکه چطور و با چه ابزاری میتوان فضا را آماده کرد تا حوزه شنیداری مردم موسیقی ایرانی باشد، نه موسیقی دیگری. ولی اتفاتی که درسه دهه اخیر افتاده مسیر موسیقی ایرانی را دستخوش تغییرات زیادی قرارداده است. بههرحال من هم تا جایی که بتوانم به سهم خود تلاش میکنم تا این میراث کهن و پرقدمت حفظ شود.
آزاده صالحی
There are no comments yet