کافه خاطره صبا؛ عباس محبوب
رمز موفقیت بازیگر ژن بازیگری است
باید توجه داشته باشیم کسی که وارد حرفه بازیگری میشود باید ژنش را داشته باشد.
برخی از بازیگران علیرغم این که سلبریتی نیستند اما چون نقشهای جذاب، عین زندگی و ساده و نزدیک به آدمهای کوچه و بازار را به شایستگی ایفا میکنند و از همه مهمتر کنار مردم زیست میکنند و دور خودشان حصار شیشهای نمی کشند محبوب و مورد علاقه مردم هستند. یکی از این بازیگران عباس محبوب است که هنور در هفتاد و چند سالگی موقعی که در خیابان راه میرود مردم کنارش میروند و با او همکلام میشوند. بازیگری که شاگرد حمید سمندریان بوده و با بزرگانی نظیر ساموئل خاچکیان، سعید سلطانی، رضا عطاران و هنرمندان بنام دیگری همکاری کرده است. محبوب با صدای بم و مردانهاش و شیرینی که در بازیهایش دارد با شایستگی توانسته انواع و اقسام نقشهای رئالیستی ملموس و قابل باور از جمله فروشنده مغازه تاناکورایی که در آرزوی ازدواج است و همچنین نقشهای دیگری مثل صاحبخانه زورگو، بنگاهی، کاسب یا قصاب گران فروش را ایفا کند. با محبوب مروری به روند دوران کاریاش از دهه چهل تا امروز داریم.
نکته جالب فعالیت دانشکده هنرهای دراماتیک در دو سه دوره اولش که شما یکی از فارغ التحصیلانش بودید این است که اغلب این خروجیها در آینده نزدیک تبدیل به بزرگان بازیگری شدند. آیا استعداد این دانشجویان این روند را به وجود آورد و یا مسائل دیگری هم دخیل بود؟
کسی که میخواهد وارد فعالیتهای هنری شود یکی از اصول اولیهاش گذراندن تحصیلات آکادمیک است. در کنار این قضیه استعداد، پشتکار و علاقه نکاتی است که در روند شکل گیری یک هنرمند تاثیر گذار است. به نظرم اگر بخواهم خیلی عامیانه بگویم باید طرف این کاره باشد تا بتواند بازیگر درجه یکی بشود. در دوره تحصیل من در هنرهای دراماتیک اغلب هم دورهایهای من به شهرت رسیدند و اغلب آنها قبل از حضور دانشکده از سالهای نوجوانی به تئاتر و بازیگری پرداخته بودند و موقعی که ثابت شد استعداد این کار را دارند بتدریج مدارج پیشرفت را طی کردند و تجربه را با تحصیل آکادمیک در هم آمیختند.
در آن دوران استاید درجه یک و مطرحی در دانشکده حضور داشتند؟
بله، یادشان به خیر استاد حمید سمندریان، پرویز تاییدی و اسماعیل شنگله و نصرت کریمی آموختههایشان را در آن دوران به ماها منتقل کردند.
نصرت کریمی تاثیر به سزایی در راه اندازی دانشکده هنرهای دراماتیک داشت؟
استاد کریمی تحصیل کرده ایتالیا بود و دوره عروسکی را در این کشور گذرانیده بود. بنیانگذار اصلی دانشکده دکتر فروغ بود. ایشان با حمایت مهرداد پلهبد وزیر فرهنگ و هنر اعتقاد داشتند کسی که وارد بازیگری و کارگردانی میشود باید تحصیلات تخصصی این حرفه را داشته باشد. اغلب اساتید دانشکده تحصیل آن ور آبی داشتند. سمندریان سالها در آلمان هنر خوانده بود. جلال مقدم و داود رشیدی هم در فرانسه تحصیل کرده بودند. همه این حرفها را زدیم اما باید توجه داشته باشیم کسی که وارد این حرفه میشود باید ژنش را داشته باشد.
در دوره ورودی شما با چه هنرمندانی هم دوره بودید؟
من ورودی دوره چهارم در سال ۱۳۵۰ دانشکده بودم. سال بالایی ما مهدی فخیم زاده بود. اردلان مفید و خیلیهای دیگر با من همدوره بودند.
آیا در دوران تحصیلات متوسطه دانشآموز درسخوانی بودید؟
فیزیک و شیمیام چندان خوب نبود. اما در دروس حفظیات خوب بودم.
در چه رشتهای دیپلم گرفتید؟
رشته ادبی خواندم. در آن دوران برای تحصیل سه رشته ادبی، طبیعی و ریاضی بود.
در چه دورهای تئاتر را شروع کردید؟
دوره دبستان تئاتر را شروع کردم و اولین کار تئاتریام با نام «کلاس اکابر» به صورت زنده از تلویزیون ثابت پاسال پخش شد.
آیا برای تصویر برداری به تلویزیون میرفتید؟
حول و حوش سال ۱۳۳۸ میرفتیم به شبکه دو فعلی در خیابان الوند و تلویزیون خصوصی ثابت پاسال که در آن دوران تقریبا ده سالم بود.
آیا کارگردان داشتید؟
بله، معلم سرود مدرسه کارگردان تئاتر ما بود. در آن سالها تمام مدارس کلاس سرود و موسیقی داشتند. در این کلاسها سوای موسیقی به تئاتر هم پرداخته میشد. در مدرسه آموزگارم «پرویز مسروری» اعلام کرد که قصد دارد نمایشنامهای را اجرا کند و هر کسی که علاقهمند به بازیگری است بیاید ثبت نام کند. ۷۵ دانش آموز ثبت نام کردند.
در کدام مدرسه تحصیل می کردید؟
دبستان نوین در خیابان شهرستانی میدان امام حسین و برای این نمایش ۱۵ نفر احتیاج بود و به همین دلیل امتحان گرفت و من هم جزو قبول شدگان بودم. من در این نمایش نقش درویشی را بازی کردم که برای سواد یاد گرفتن به کلاس اکابر می رفت.
چرا شما نقش درویش را بازی کردید؟
چون صدایم از سایر بچهها کلفتتر بود و به درد نقش درویش میخورد.
آیا متنی برای حفظ کردن به شما داد؟
بله، متن را همین آقای مسروری نوشته بود.
در سالهای بعد آیا رفتید سراغ بازی در تئاترهای حرفهای؟
بله، دو سه نمایش تا اتمام تحصیلات متوسطه بازی کردم.
آیا برای شما به عنوان یک بچه ده ساله سخت نبود در یک استودیو تئاتر را به صورت زنده با حضور دوربین فیلمبرداری بازی کنید؟
کار سختی بود و استرس خاص خودش را داشت. سر صحنه ضبط زنده تئاتر یکی از بچهها دیالوگش را اشتباه گفت و ناگهان یکی دیگر از بازیگران دستش را بالا برد و خطاب به آموزگارمان گفت آقا اجازه این دیالوگش را اشتباه گفت و آموزگار با اشاره به او گفت ساکت باشد زیرا دوربین در حال فیلمبرداری بود و هضم این قضیه برای یک بچه ده ساله برای پخش زنده دشوار بود.
چقدر برای اجرای این نمایش به صورت زنده تمرین داشتید؟
دو ماه تمرین کردیم. البته اصلا فرصتی نبود که در پلاتوی فیلمبرداری تمرینی داشته باشیم و همان موقع آمدیم پلاتو و فیلمرداری شروع شد. تلویزیون در آن سالها در طول روز ۴- ۵ ساعت برنامه داشت و یادم میآید موقعی که به استودیو رفتیم سایر بخشهای برنامه تلویزیون خودشان را برای اجرای برنامههایشان آماده میکردند.
اولین کار تئاتر حرفهایتان در چه سالی بود؟
سال ۱۳۴۹ در نمایش «لبه تیز صندلی» به کارگردانی اکبر وارث بازی کردم که در تالار فرهنگ روی صحنه رفت.
شما با مهدی فخیمزاده هم دانشگاهی بودید و فخیمزاده در آن سالها در سینما حضور پر رنگی داشت. آیا از او نخواستید که شما را به فیلمها برای بازی معرفی کند؟
من هیچ وقت از هیچ کسی نخواستم که من را به فیلمی برای بازی معرفی کند.
چگونه برای بازی در فیلم «دیوار شیشهای» ساموئل خاچکیان انتخاب شدید؟
در نمایش «خاطره شجاعان» به کارگردانی منوچهر لاریجانی بازی می کردم. آرمان و خاچکیان آمدند و نمایش را دیدند و بعد از اتمام نمایش از من و چند تا از بازیگران خواستند که به دفتر خاچکیان برویم و از بین ده نفر من انتخاب شدم و برای بازی در فیلمی از من دعوت کرد که تولیدش متوقف شد و بعد از یک سال حسن شریفی مدیر تولید خاچکیان دوباره با من تماس گرفت و در فیلم «دیوار شیشهای» بازی کردم.
«دیوار شیشهای» فیلم پر بازیگری بود که اولین تجربه بازیگری هما روستا را رقم زد؟
بله، اولین فیلم همایون اشکان و تعداد دیگری از بازیگران بود. ژاله سام هم بازیگر مطرحی بود که در کنار آرمان در فیلم حضور داشتند. سیاست کلی خاچکیان بدین منوال بود که در هر فیلمش چهره جدیدی را معرفی کند.
خاطرهای از همبازی شدن با هما روستا و ژاله سام در این فیلم دارید؟
خاطرهای قابل ذکر ندارم. اما با همایون اشکان بازیگر نخست فیلم خاطره جذابی دارم. او روزی به من گفت که بعد از اتمام کار در دفتر آژیر فیلم با هم برویم خانهاش که حول و حوش میدان سرباز بود و فاصله زیادی با خانه ما در نظام آباد نداشت. او قهرمان موتور سواری بود و نشستم پشت موتورش و دو دقیقهای از حول و حوش میدان انقلاب به میدان سرباز رسیدیم. در فیلم «دیوار شیشهای» هم اشکان در اغلب صحنهها موتور سواری می کرد.
با فردین هم سابقه همبازی شدن دارید. چه خلق و خوی فردین برایتان جذاب بود؟
فردین منش و رفتارش درجه یک بود. به فردین در سینما لقب آقا داده بودند.
دلیل دادن لقب آقا به فردین چه بود؟
فردین بیشترین دستمزد را آن سالها در سینما میگرفت که در حدود سیصد هزار تومان بود و حداقل پنجاه هزار تومان از این پول را بین عواملی که در فیلم دستمزد کمی میگرفتند و نیازمند بودند تقسیم میکرد. آبدارچی فیلمی که با هم همبازی بودیم هفتاد تومان دستمزدش بود که دیدم فردین دویست تومان بهش پول داد.
برخوردش با بازیگران جوانی مثل شما چگونه بود؟
عالی بود و از همه حمایت میکرد.
به نظر میرسد با توجه به روابطی که در فیلمفارسی آن دوران وجود داشت. سخت میشد که امثال شما بازیگران جوان بتوانید نقش اول بازی کنید؟
در سینما بازیگر باید طوری عمل کند که مردم او را بخواهند. اگر این اتفاق بیفتد راه برای آن بازیگر در سینما باز میشود. یک بازیگر هر چقدر هم خوب بازی کند تا موقعی که مقبول مردم نباشد نمیتواند نقشهای مهمی بازی کند.
نکته جالب برای من این بود تا موقعی که از سرکوچه به محل روزنامه صبا بیایید مردم کلی با شما احوال پرسی و اظهار محبت کردند؟
آدم مدعی نیستم. در حدود ۱۳۰ سریال بازی کردهام. ده سال در برنامه محبوب و پر مخاطب «سیمای اقتصاد» با همراهی زنده یاد منذوب هاشمی حضور داشتم و مردم دوستم دارند.
با احمد منذوب هاشمی هم در دو سریال هتل و چمدان کار مشترک داشتید؟
بله، کارهای موفقی بودند.
در آن دوران شما از تئاتر هم دور نبودید؟
هیچ وقت از تئاتر دور نبودهام و تا به الان در بیش از ۱۴۰ نمایش و در بیش از ۷۰ تله فیلم و ۴۰ فیلم بازی کردهام. مردم به من لطف دارند و من توانستم با کار کردن در هر سه مدیوم سینما، تلویزیون و تئاتر محبوبیتی بین مردم داشته باشم.
با ابوالفضل پورعرب در دهه شصت سابقه حضور در جبهه جنگ را دارید.
با پورعرب و تعداد دیگری از دوستان با سرپرستی رضا کرمرضایی برای اجرای نمایش به جبههها میرفتیم. یکی از فرماندهان که سرهنگ بود ضمن تشکر از کار ما گفت در منطقه جنگی صلاح نیست که تعدادی سرباز و رزمنده دور هم جمع شوند و تئاتر ببینند. ممکن است دشمن به مکان اجتماع حمله کند. رضا کرمرضایی درخواست کرد که چند روزی در جبهه بمانیم و در همین هنگام ارتش عراق آنجا را بمباران و تعدادی شهید شدند. با دیدن چنین وضعیتی همه ماها عزممان را جمع کردیم که بمانیم و به رزمندگان کمک کنیم و من در بخش ترابری مشغول شدم.
آن زمان حدس میزدید کمتر از ده سال بعد پورعرب تبدیل به سوپر استار سینمای ایران بشود؟
پورعرب تئاتری بود و پشتوانه قوی داشت. در نمایش «حاکم یک شبه» به کارگردانی هادی اسلامی با او همبازی بودم. اواسط اجرای این نمایش بهروز افخمی بازیاش را دید و برای فیلم «عروس» انتخابش کرد.
یکی از کارهای موفقتان در دهه هفتاد «تعطیلات پر ماجرا» بود که در عید سال ۱۳۷۲ پخش شد. سریالی کمدیای که مخاطب زیادی هم داشت.
تلویزیون در آن سالها برنامهریزی درستی برای ایام عید داشت و از بهترین کارگردانها و بازیگران برای حضور در سریالها در این ایام استفاده می کرد. آن سال عید مصادف با ماه رمضان هم بود و مردم بعد از افطاری با رغبت کار را دیدند. هنرمندان درجه یکی مثل اسماعیل داورفر، محمد ورشوچی و خیلیهای دیگر در این سریال بازی داشتند که دیگر در میان ما نیستند.
به نظر میرسد در این سریال خسرو ملکان دست بازیگران را برای کار بداهه باز گذاشته بود؟
بله، در این زمینه بازیگرانی مثل من و محمد ورشوچی و پروین سلیمانی قدرت مانور داشتیم. با اکبر عبدی در چند کاری مثل «خاله خانم» و «چشمک» که هم بازی بودم از بداهه استفاده زیادی میکردیم.
از این سریال بود که شما در قالب ارائه شخصیتهای آدمهای کمی بدجنس و باهوش با ته مایه شیرینی، بازی مردم پسندی از خودتان ارائه کردید؟
بعضیها خیال می کنند که عباس محبوب فقط بازی طنز بلد است. در حالی که من در حوزه درامهای اجتماعی هم بازیهای موفقی داشتهام.
خب چون اغلب بازیهای موفق شما در تلویزیون در حوزه طنز و کمدی است؟
نه، کار جدی هم بازی کردهام که موفق بود. معتقدم بازیگری که این حرفه را انتخاب میکند باید بتواند هر نوع نقشی را به بهترین کیفیت بازی کند.
نقشهای خاکستری که اغلب ایفا میکنید برای بازیگر قدرت مانور بیشتری دارد؟
نقشهای خاکستری جای کار بیشتری برای بازیگردارند و بیشتر هم برای مخاطب جذابیت دارد. فکر می کنم اینکه یک بازیگردر بازیگریاش شیرینی ذاتی دارد تشخیص آن برعهده مخاطب است. به نظر من کلا بازیگر یک امرذاتی است و شما اگر سالها کتاب و درس بازیگری بخوانید، اما استعدادش را نداشته باشید نمیتوانید بازیگر موفقی بشوید.
با مهران غفوریان هم همکارهای موفقی در «آسمان شهر» و چند کار دیگر داشتید؟
همکاریم با مهران غفوریان از اواخر دهه هفتاد و سریال «زیرآسمان شهر» شروع شد. او به خوبی میزان تواناییهای من را می شناسد و کار کردن با او لذت بخش است.
با یوسف تیموری هم تجربههای مشترک موفق زیادی دارید؟
یوسف تنها بازیگری است که خوب صدای من را تقلید می کند و آدم خوش مشرب و شوخ طبعی است و خیلی سریع پیشرفت کرد. نکته مهم این است که اغلب دوستان صمیمی ام بیست – سی سالی از من کوچکتر هستند.
با اغلب بازیگرانی که سابقه کارگردانی دارند از قبیل جواد رضویان و مجید صالحی سابقه همکاری دارید. با این جنس کارگردانها کار کردن چه ویژگیهایی دارد؟
اکثرشان من را میشناسند و به من میگویند تو خودت اوستایی و میدانی چگونه بازی کنی و دست من را در حین بازی کردن باز میگذارند و فیلمنامه را به من میدهند تا بخوانم و ده دقیقهای هم نقش و ویژگیهایش و جنس بازی که از من انتظار را دارند توضیح میدهند و من طبق خواسته و نظرشان برایشان بازی میکنم.
با رضا عطاران از زمان سریال «ترش و شیرین» و بعدها در دراکولا همکاریتان تداوم داشت؟
با رضا کار کردن خیلی راحت است و در ضمن این که بر کارگردانی تسلط دارد آدم شیرین وخوش اخلاقی است. به نظرم رضا هم آن معروف را در درون خودش دارد و در حین کار پر از ایده و کنسه است که شما را غافلگیر می کند و به دقت بازی بازیگران را نگاه می کند و بر اساس تواناییهایشان حتی حاضر میشود در فیلمنامه تغییراتی هم به وجود بیاورد.
در تئاتر هم بعد از مدتها با اکبر عبدی همبازی شدید؟
چند سال قبل با اکبر عبدی در نمایش «رستوران عمو اکبر» بازی کردم. یکی از خصوصیات بازی اکبر عبدی بداهه کاریاش است و هرموقع که با هم بازی میکنیم. بیش از نصف دیالوگهایمان را بداهه می گوئیم. همانطوری که گفتم در سریال «خاله خانم» هم مدام با اکبر بداهه کار میکردیم. در سریال «پدرخوانده» اکبرعبدی به کارگردان می گفت من و عباس دیالوگهای این سکانس را بداهه کار می کنیم. اگرخوشتان آمد از آن استفاده کنید بعد از تمرین کردنمان کارگردان می دید که کار ما شیرینتر از آن است که در فیلمنامه آمده است اجازه استفاده از بداهه را به ما میداد. کلا با بازیگرانی که اهل بداهه هستند راحت ترم تا بازیگرانی که خیلی جدی و موبه مو و طبق فیلمنامه کار میکنند.
با کدام بازیگر رفاقت بیشتری دارید؟
با همه بازیگران دوست هستم. با رضا عطاران و مجید صالحی رفاقت بیشتری دارم. الان ارتباطات بیشتر تلفنی و از راه دور است و کمتر فرصت پیش میآید که حضوری همدیگر را ببینیم.
احمد محمد اسماعیلی
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است