روزنامه صبا

روزنامه صبا

گفت‌وگوی صبا با عوامل «شهر خاموش»

جهانی تهی از نگاه انسانی


فیلم «شهر خاموش» به نویسندگی و کارگردانی احمد بهرامی و تهیه‌کنندگی رضا محقق اکرانش را در سینماهای هنر و تجربه آغاز کرده است.

فیلم «شهر خاموش» به نویسندگی و کارگردانی احمد بهرامی و تهیه‌کنندگی رضا محقق با نقش آفرینی بازیگران نام آشنایی چون باران کوثری، علی باقری، بابک کریمی، محسن مهری دروی و… اکرانش را در سینماهای هنر و تجربه آغاز کرده است. این فیلم که جستجوی پر چالش یک زن برای یافتن فرزندش در دنیایی خشن و مردانه را به تصویر می‌کشد توانسته جایزه بهترین کارگردانی را از جشنواره «شب‌های تالین» برای احمد بهرامی به ارمغان بیاورد. در ادامه  گفت‌وگوی خبرنگار صبا با عوامل این فیلم را می‌خوانید.

احمد بهرامی، کارگردان: مدل کار من به سینمای آقای بلاتار بسیار نزدیک است

تبدیل شدن ایده اولیه به یک سه گانه چگونه صورت گرفت؟

من حدود ۶ سال پیش تصمیم گرفتم در مورد کوره‌های آجرپزی و کارگرانی که آنجا مشغول هستند فیلمی بسازم که «دشت خاموش» بود. در آن فیلم دو شخصیت یعنی پسر و دختری داشتم که صبح زود تصمیم می‌گرفتند بر خلاف نظر پدر و مادرشان که می‌خواستند همچنان کارگر باقی بمانند، به شهر مهاجرت و زندگی جدیدی را آغاز کنند. همان موقع فکر کردم که سرنوشت و آینده این دو شخصیت می‌تواند فیلم بعدی من باشد و «شهر خاموش» شکل گرفت در حین پرداخت فیلمنامه شهر خاموش به این نتیجه رسیدم که این دو فیلم به یک پایان نیاز دارند و برای آن پایان، فیلم «مرد خاموش» را سال گذشته ساختم.

سینمای شما تحت تاثیر چه فیلمسازانی است؟

برای خود من سینما با فیلم «طبیعت بی‌جان» آقای سهراب شهید ثالث شروع می‌شود و با آقای کیارستمی و مجموعه آثارشان به اوج می‌رسد و نهایتاً با آقای بلاتار مجارستانی ادامه پیدا می‌کند. سال‌ها پیش خوشبختانه این بخت و اقبال را داشتم که در یک ورکشاپ یک ساله شاگرد آقای کیارستمی باشم و از کلاس‌هایشان استفاده کنم. من از این سه فیلمساز خیلی تاثیر گرفتم ولی این بدان معنا نیست که فیلمسازهای دیگر روی من تاثیر نداشتند و من آثارشان را دنبال نکرده باشم. مثلاً فیلمسازان خوبی مثل شهرام مکری، مجید برزگر، نوری بیلگه جیلان یا آندری زویاگینتسف و… مسلما روی من تاثیرگذار بوده‌اند. به طور کلی در آثار فیلمسازانی که نام بردم مدلی از سینما که اصطلاحا فیلمسازی هنری نامیده می‌شود بیشتر به چشم من آمد یا شاید بهتر است به جای فیلم‌های هنری بگویم فیلم‌های قصه‌گوتر و کلاسیک‌تر یا حتی فیلم‌های تجربی‌تر. از آثار این افراد من مدل مواجهه آنها با سوژه، قصه و ساختار که تجربی‌تر و واقعی‌تر به نظر می‌رسید را یاد گرفتم. یعنی باورپذیری این فیلم‌ها برای من شاید اولین چیزی بود که از آنها یاد گرفتم. ولی به طور مشخص سبک، مدل و ساختار کار من به سینمای آقای بلاتار بسیار نزدیک است هم در زمینه سیاه و سفید بودن هم در مدل میزانسنی که من به آدم‌ها، دوربین و قصه‌هایم می‌دهم و واقعاً امیدوارم که توانسته باشم به این نوع سینما نزدیک شوم.

تنها امید مخاطب و بمانی که یافتن کودک است در انتها ناکام می‌ماند آیا شما با توجه به قابل پیش‌بینی بودن فجایعی که در انتظار بمانی است تنها همین امید را عنصری برای همراهی مخاطب قرار دادید؟

من واقعا امیدوارم که وقتی مخاطب از سینما بیرون می‌آید به این فکر کند که چه کنیم تا بمانی دیگری به وجود نیاید و این برایم نکته مهم تری است. امیدم به این است که توانسته باشم تلنگری محکم‌تر به مخاطب به خصوص مخاطب مرد بزنم تا به این فکر کند که رفتار، نگاه و برخوردش با جامعه زنان چگونه باشد که بمانی‌ها به وجود نیاند به خصوص در جوامع جهان سومی و جوامعی مثل ایران که هنوز متاسفانه نگاه مرد سالارانه بر آن حاکم است. در فیلم «دشت خاموش» نیز همه امیدم به این بود که مخاطبان، کارفرماها و دیگر افراد جامعه به این فکر کنند که چه باید کرد تا لطف‌الله‌ها به وجود نیایند و این برای من بیشتر مطرح بوده و آن امیدی که دوست دارم از این فیلم به ذهن انسان‌ها برسد در حقیقت این است.

 آیا می‌توانیم سه مردی را که با بمانی رو در رو می‌شوند، مردانی طرد شده و مورد خشونت واقع شده و به نوعی قربانی ببینیم؟

بله دقیقاً همین است و درست اشاره کردید. در جایی از فیلم،  اِبی سگ دست که نقشش را آقای علی باقری بازی می‌کند می‌گوید «تو این خراب شده می‌شه بچه بزرگ کرد!» که منظورش محل کارش است. مکانی که برای فیلم انتخاب شده قبرستان ماشین‌هاست، ماشین نمادی از تکنولوژی و پیشرفت بشر است من آنجا را برای این انتخاب کردم تا نشان دهم که اتفاقا خود این مردها طرد شده از زندگی شهری، جامعه و خانواده هستند.

آیا تقابل زن با این مردان در فیلم به عنوان نمادی از باز پس‌گیری آن جایگاه زنان در جهان است؟

به نظرم می‌تواند اینگونه باشد در حقیقت درست است که فیلم در ایران ساخته شده ولی سه گانه خاموش من واقعاً بی‌زمان و مکان هستند، یعنی هر جایی می‌تواند این اتفاق بیفتد. حال درست است که نگاه مرد سالار بیشتر در کشور جهان سومی و ایران وجود دارد اما می‌توانم بگویم که تقریباً در همه این کشورها این فرهنگ با یک غلظتی وجود دارد و متاسفانه هنوز هم جایگاهی که باید زنان در جامعه داشته باشند حتی در مدرن‌ترین یا دموکرات‌ترین کشورها ایجاد نشده و هنوز نگاه غالب، نگاه مردسالار است.

از مفهوم پارچه سفیدی که بمانی گویی با خزیدن به زیر آن به معصومیت از دست رفته‌اش پناه می‌برد، بگویید.

بله تعبیر شما هم می‌تواند صدق کند، هر بار که بمانی این کار را انجام می‌دهد ظاهراً دو اتفاق می‌افتد یک اینکه انگار می‌میرد و دوباره صبح زنده می‌شود و آن پارچه سفید می‌تواند نمادی برای این قضیه باشد. پایان آن پلان به سفیدی کات می‌خورد و انگار که او پالایش و پالوده می‌شود و هم می‌توانیم به این فکر کنیم که بمانی بارها و بارها در سختی‌های زندگی‌اش مرده و زنده شده است.

 اسم کاراکتر اصلی بمانی است اما او در دیالوگ‌های متعدد از تمایلش به رفتن می‌گو‌ید علاوه بر اینکه ساکی به همراه دارد که نمادی از سفر کاراکتر است دلیل این تضاد در نام و رفتار کاراکتر چیست؟

زمانی که این شخصیت در ذهنم شکل گرفته بود مدام احساس می‌کردم که این کاراکتر باید بماند و ناخودآگاه برای او نام بمانی در ذهنم شکل گرفت. شاید او در این فضا ماندنی نیست اما عمل و اکت او ماندنی است به همین دلیل دوست داشتم که نامش بمانی باشد.

 سخن پایانی

ممنون خواهم بود اگر کسانی‌ که به سینمای دیگر و سینمای متفاوت علاقه دارند این آثار را ببینند. سینمایی که به هر جهت نه اینکه من مبدعش باشم بلکه پیش از من آقای کیارستمی و افراد زیادی در طول تاریخ سینما و در همین ایران خودمان آن را ادامه داده‌اند، سینمایی که به هر جهت بیننده را وادار می‌کند به اینکه فکر کند و تصویر را نگاه کند و قصه را صرفاً از طریق گوش دنبال نکند. امیدوارم مخاطبان رسانه شما فیلم‌هایی مانند مدل فیلم‌های من را نیز ببینند و در کنارش فیلم کمدی، اجتماعی و دیگر آثار را نیز ببینند چون خود من هم شخصاً همین کار را می‌کنم. ولی در سبد کالای فرهنگیشان فیلم‌های هنری را نیز جای بدهند تا کمکی شود به اینکه این نوع سینما نیز ادامه پیدا کند و همه به هم کمک کنیم تا فرهنگ را ارتقا دهیم.

رضا محقق، تهیه‌کننده: زنان بخشی از تاثیرگذاران جامعه ما هستند

با توجه به اینکه شما از تهیه کنندگانی هستید که آثار هنری و متفاوتی در کارنامه دارید این اثر از چه جهاتی برایتان جذابیت داشت که این همکاری را پذیرفتید؟

چند مقوله بسیار مهم وجود داشت. اول اینکه کارگردان با توجه به شناختی که از فیلم‌ قبلیشان داشتم در راستای همان خط فکری خودم بودند و دوم هم خود قصه بود، از این منظر که قهرمان این قصه یک زن است و در شرایطی بسیار سخت و فضایی دردناک قرار گرفته است. در واقع احساس کردم که قصه خیلی به روحیه من نزدیک است.

 به نظر می‌آید معضلات اجتماعی و مسائل بغرنج جزو دغدغه‌های شما در تهیه فیلم باشد؟

قطعاً همینطور است. آثاری که من کار کرده‌ام و به عنوان سینمای هنری شناخته می‌شوند هر کدام از بعدی به همین مسائل می‌پردازند. بخشی از این آثار تم شاعرانه، بخشی تم اخلاقی، انسانی و بخشی هم تم اجتماعی دارند و به قضایایی می‌پردازد که ما به صورت خواسته و ناخواسته با آن در ارتباط هستیم. به نظر من زبان سینما در همه این آثار بسیار گویاست و در «شهر خاموش» نیز با توجه به نگاهی که در قصه بود، آن اثری را که باید، خلق کردیم و آن نگاه در این فیلم جاری شد. خدا را شکر می‌کنم که فیلم‌هایی مثل «ممیرو»، «آه سرد»، «شهر خاموش»، «چرا گریه نمی‌کنی» و … را ساخته‌ام چرا که همه این‌ها در راستای نگاه سینماست. قطعاً بسیار خوشحالم که در این آثار حضور داشتم چرا که حال من با این آثار خوب است و سرم را بالا نگه می‌دارم و برای هنر سر تعظیم فرود می‌آورم. به نظرم سینمای مستقل نباید صرفاً در شعار، بلکه باید در عمل باشد سینمای مستقل جان دارد، نفس می‌کشد و از نفس نمی‌افتد.

در اکران افتتاحیه به این مسئله اشاره کردید که امیدوارید نگاه تبعیض‌آمیزی که به زنان وجود دارد یک روزی حذف شود. از ارتباط این جمله با فیلم بگویید.

مسلماً صحبت من بی‌ربط به قصه نبوده است. در جهانی که ما زندگی می‌کنیم یک نگاه بالا به پایین و خود محور نسبت به این قضیه وجود دارد. قهرمان این قصه یک زن است. زنی که تلاش می‌کند و خواسته یا ناخواسته گرفتار مشکلاتی شده و هر جایی که برای فریاد زدن خواسته‌اش می‌رود نگاه‌های غیر انسانی و غیر اخلاقی به دنبالش است. فکر می‌کنم در این جهان تاثیرگذارترین نگاهی که می‌تواند جامعه را از لحاظ عاطفی و آرامش تکان دهد نگاه درست به زنان جامعه است. اگر ما زنان را به خوبی درک کنیم و باور داشته باشیم در جامعه بسیار تاثیرگذار خواهند بود و این جمله را نیز به این علت و امید گفتم که روزی به کل این نگاه جنسیتی برداشته شود و درست مانند خودمان به آنها نیز نگاه کنیم.

 ساخت این فیلم دقیقاً به چه سالی برمی‌گردد و فیلمبرداری‌ آن چقدر طول کشید؟

اولین نمایش این فیلم در فجر ۱۴۰۱ بود ولی کار در زمستان ۱۴۰۰ تولید شد و فیلمبرداری‌ آن یک ماه طول کشید. بعد از آن اکران خارجی‌اش را آغاز کردیم که توانست از جشنواره «شب‌های تالین» جایزه بهترین کارگردانی را بگیرد.

شهر خاموش جزو سه فیلم نهایی انتخابی برای اسکار بود در این مورد بگویید.

بله اینکه فیلمی با این بضاعتِ ساخت جزو مدعیان فیلم‌ منتخب برای اسکار امسال بود و توانست از بین ۶۹  فیلم در سه فیلم نهایی قرار بگیرد و مسلماً فیلم ارزشمندیست. به نظر من «شهر خاموش» هیچ فرقی با فیلمی که برای اسکار معرفی شد ندارد و از این بابت بسیار خوشحالم که یک اثر سینمایی صرف است و برایم بسیار ارزشمند است که هیئت داوران و هیئت انتخاب، فیلم را تا اینجا کشاندند. من سعی می‌کنم فیلمی بسازم که سینما باشد و فکر می‌کنم چنین آثاری در تاریخ سینما باقی خواهند ماند و در تاریخ نسبت به آن فیلم فکر خواهد شد و به عنوان یک اثر ثبت می‌شود. در واقع ماندگاری یک فیلم بسیار با ارزش‌تر از تب و تابی است که در زمان حال برای آن فیلم به وجود می‌آید.

یک وقفه دو ساله بین ساخت و اکران فیلم است از دلایل آن بگویید.

بالاخره فضای ملتهب جامعه در آن روزها بی تاثیر نبود. آن روزها، روزهای پر از درد و پر از خستگی و بی‌قراری برای مردم بود و به نظرم در آن دوره همه فیلم‌ها نیز دچار همین حواشی شده بودند. من فیلم‌هایم را حامل و حاوی یک پیام می‌دانم، پیامی که می‌تواند تاثیرگذار و برای جامعه ارزشمند باشد. در نهایت همه این اتفاقات دست به دست هم داد تا امروز و در این تاریخ فیلم «شهر خاموش» در بخش هنر و تجربه به اکران برسد و من بابت اینکه فیلم دیده می‌شود خدا را بسیار شاکرم و فکر می‌کنم خود اثر هرگز گم نمی‌شود. ما باید بیش از اینکه به شعار بپردازیم و شعار سرایی کنیم در عمل، با نگاهمان، قلممان و با کلاممان مدافع زنان باشیم و اگر می‌خواهیم به ارزش واقعی یک زن پی ببریم باید سختی‌های آن زن را در مراحل مختلف زندگی به تصویر بکشیم. افقی که من در نگاهم به جامعه و فیلم‌هایم به آن می‌رسم نشان از این دارد که نگاه زن محور در کنار نگاه مردانه تکمیل کننده است و ما باید این مسئله را جدی بگیریم. فیلم «شهر خاموش» از زنی می‌گوید که مصیبت‌ها و آفت‌ها او را به چنین نقطه‌ای ‌رسانده است. زنی که در بدترین شرایط ممکن، به دنبال حس و نیمه گمشده‌اش از وجود خودش نیز دست می‌کشد. و این همه وفاداری و محبت، سرشت زن است که می‌تواند از خودش عبور کند تا به آنچه به دنبالش است برسد. من نمی‌خواستم این مسائل را به صورت شعاری مطرح کنم و فکر می‌کنم فیلم «شهر خاموش» نگاهی است که زن را به درستی به تصویر کشیده است.

 فکر می‌کنید که «شهر خاموش» بتواند مخاطب خود را در سینما بدست آورد؟

فیلم «چرا گریه نمی‌کنی» با اینکه فیلم پرستاره‌ای نیز هست در سینما بخاطر نوع اکران شرایط خوبی نداشت اما رکورد آنلاین را جابجا کرد و در ۵ روز اول ۲۰ هزار نفر را مخاطب خودش قرار داد. به نظر من نباید دنبال این باشم که فیلم در سینما مورد استقبال قرار می‌گیرد یا نه چرا که اساساً فیلم‌هایی که امروز در سینماها اکران می‌شود دیگر جایی برای فیلم‌های نظیر «شهر خاموش» نگذاشته‌اند. فیلم‌هایی که اکران می‌شود و خوراکی که به مخاطب داده می‌شود اساساً دیگر سینما نیست، ما سینما را گم کرده‌ایم و با فانوس به دنبالش می‌گردیم. اما «شهر خاموش» یک اثر سینمایی است و همان تعداد مخاطب کمی که برای دیدن این آثار می‌رود عاشقان و مخاطبان سینما هستند و دوست دارند که نبض سینما بزند و سینما نفس بکشد. امروز دیگر چیزی از سینما نمانده و ما صرفاً به کورسویی از سینما دل بسته‌ایم. عشق و نگاهی که به سینما داشتم سبب شد تا بتوانم پای فیلم‌هایی که هیچگونه آورده مالی برایم ندارند بایستم. مثلا فیلم «درب» در فرانسه ۴۵ هزار تماشاگر داشت و همین فیلم «شهر خاموش» نیز پیش از آنکه در ایران اکران شود در اکران خارج از کشور موفق بود و نقدهای بسیار مثبت و سازنده‌ای چه از بزرگان سینما و چه از فستیوال‌ها گرفته است که همه برای من بسیار ارزشمند است و حتی اگر یک نفر فیلم مرا ببیند و این فیلم حالش را خوب کند برای من کافیست و او به تنهایی مخاطب یک میلیون نفری من است. به نظرم ما نباید دنبال کمیت در مخاطب باشیم بلکه باید به دنبال کیفیت باشیم و «شهر خاموش» امروز در بهترین جایی که می‌توانست قرار بگیرد که به شأن و جایگاهش احترام گذاشته باشد قرار دارد.

 آیا «شهر خاموش» را برای اکران آنلاین نیز در نظر دارید؟

بله قطعاً بعد از اکران سینما اکران آنلاین خواهد شد و صحبت‌هایی نیز شده که ان‌شالله انجام خواهیم داد.

نظر شما در مورد سکانس پایانی و موقعیت سراسر فشاری که کاراکتر در آن بسیار خونسرد می‌نماید چیست؟

به نظرم یکی از سکانس‌های طلایی فیلم بود که نشان می‌داد وقتی انسان را به بن‌بست بکشانند انسان از جانش نیز عبور می‌کند. اینکه زنجیره‌های امید یک زن تا کجا می‌تواند ادامه پیدا کند که خودش را قربانی عاطفه و احساسش کند که شاید بالاترین مجاهدت و ایثار برای یک زن باشد. زنان از بعد روانی بسیار قدرتمند هستند و می‌توانند بسیار تاثیرگذار باشند و اما در این فیلم ما به واقع نشان دادیم که وقتی یک زن درگیر عشق و قلبش است، ترس نمی‌تواند او را از رفتن باز دارد. او تمام موانع را به هر شکلی که می‌تواند از سر راهش برمی‌دارد و این نگاه است که می‌تواند در جامعه سازنده باشد و انسان را به تعالی برساند و پرواز بدهد، اینکه هر در بسته‌ای سرانجام روزی باز خواهد شد.

از نقش آفرینی باران کوثری هم نمی‌توان ساده عبور کرد.

خانم باران کوثری خودشان این نقش را بسیار دوست داشتند و بسیار هم تاکید داشتند که این نقش را بازی کنند و به نظرم کاراکتر خود خانم کوثری به رسالت این فیلم کمک شایانی کرد.

 سخن پایانی

اشاره من به نگاه جنسیتی الهام گرفته از فیلمم بود ولی اعتقادم نیز همین است. من معتقدم که زنان بخشی از تاثیرگذاران جامعه ما هستند و من به شخصه خودم را مدافع آن چیزی می‌دانم که حق و عدالت قانونی در مورد آن‌هاست و امیدوارم روزی برسد که نگاهی اندیشمندانه نسبت به زنان داشته باشیم و زنان را بخشی تاثیرگذار از پیکره جامعه بدانیم. امیدوارم همه کسانی که سینما را دوست دارند بروند و فیلم «شهر خاموش» را ببینند چرا که قطعاً دیدن فیلم روی پرده سینما مزیت خاص خودش را دارد و امیدوارم که چراغ سینما همواره پرفروغ بماند و هیچ وقت خاموش نشود.

 

مریم عظیمی

There are no comments yet