روزنامه صبا

روزنامه صبا

گفت‌وگوی صبا با عوامل «سگ دست»؛ 

گرفتار میان صبر و سرکشی


فیلم «سگ دست» به نویسندگی و تهیه‌کنندگی افسون شکاری و کارگردانی تقی‌ علی‌آبادی که از چهارشنبه ۲۵ مهر ماه اکران آن آغاز شده به زندگی و چالش‌های یک زوج مهاجر به تهران می‌گوید.

گروه سینمایی هنر و تجربه این بار فیلمی از یک زوج فیلمساز را روی پرده آورده است. فیلم «سگ دست» به نویسندگی و تهیه‌کنندگی افسون شکاری و کارگردانی تقی‌ علی‌آبادی که از چهارشنبه ۲۵ مهر ماه اکران آن آغاز شده به زندگی و چالش‌های یک زوج مهاجر به تهران می‌گوید. کامبیز امینی، سامان دارابی، علیرضا مهران، کیمیا گیلانی، روناک پرویادگار و… بازیگران این فیلم هستند. در ادامه گفت‌وگوی خبرنگار صبا با عوامل این فیلم را می‌خوانید.

تقی علی‌آبادی؛ کارگردان: فیلم سینمایی را باید حتماً در سینما دید

از  ورود به عرصه سینما و تجربیات پیشین‌تان بگویید.

من از سال ۸۹ در عرضه هنر تلاش می‌کنم و علاوه بر دانشگاه در کلاس‌های بازیگری، کارگردانی و فیلمسازی هم به آموختن ادامه داده‌ام.  پس از آن مستندسازی‌ را آغاز کرده و فیلم کوتاهی به نام «بلاک» و مستند کوتاهی به نام «یک روز با حاج حسن» که مربوط به محرم بود و امسال از شبکه یک پخش شد را ساختم تا رسید به اینکه تصمیم گرفتیم فیلم «سگ دست» را که اولین تجربه سینمایی بلندمان بود استارت بزنیم.

 از آنجایی که هم کارگردان و هم یکی از بازیگرهای نقش اصلی کار بودید آیا این مسئله شما را با چالشی مواجه نکرد؟

حقیقتش به نظرم انسان باید کمی واقع بینانه‌تر تصمیم بگیرد و چنین اشتباهی نکند و امروز می‌گویم که ریسک بزرگی بود که هم شخصیت اصلی کار را بر عهده بگیرم و هم کارگردان کار باشم منتها از آنجایی که پیدا کردن بازیگری که بخواهد کاراکتر مراد را بازی کند برایم بسیار سخت بود مجبور شدم که خودم این ریسک را بپذیرم و جلوی دوربین خودم قرار بگیرم و این کاراکتر را بازی کنم. خوشبختانه بر اساس بازخوردهایی که در این زمینه گرفتیم به نظر می‌آید توانسته‌ایم در انتقال حس و حال کاراکتر‌ها و موقعیتشان موفق عمل کنیم.

 انتخاب بازیگران کار بر چه اساسی انجام شد؟

آقای علیرضا مهران مسئولیت انتخاب بازیگران این اثر را بر عهده داشتند و بازیگران کار از طرف ایشان به پروژه معرفی شدند. ایشان بازیگرانی مثل آقای کامبیز امینی، خانم روناک پوریادگار، کیمیا گیلانی، فرشاد مجرب و… را به کار معرفی کردند و ما هم دیدیم به قالب کارمان می‌خورند و توانایی‌اش را دارند که این نقش‌ها را ایفا کنند بنابراین این همکاری شکل گرفت.

 یکی از چالش‌هایی که کارگردان‌ها دارند کار با بازیگر کودک است، حال شما علاوه بر این به عنوان پدر این کودک هم در فیلم ایفای نقش می‌کنید در این مورد بگویید.

انتخاب و همکاری با بازیگر کودک واقعاً سخت است چرا که تایم‌های آفیش بازیگر کودک معمولاً بسیار اذیت کننده است به خصوص که با توجه به تروماهای دوران کودکی شخصیت مراد کاراکتر کودک داستان برای ما اهمیت ویژه‌ای داشت و به نوعی یکی از بذرهای اصلی فیلمنامه ما بود و نمی‌شد که این کاراکتر کودک را حذف کنیم.  ما برای انتخاب ایشان تست بازیگری هم انجام دادیم و حقیقتا هر بازیگری نمی‌توانست این دیالوگ‌ها را بیان کند و خوشبختانه رومیسا طاهری از پسش برآمد و با اینکه از راه دور می‌آمدند و سختی‌ها و چالش‌هایی در این زمینه وجود داشت اما این همکاری انجام شد.

 در مورد تروماهای کودکی مراد و تحلیل کاراکتری که شما روی آن داشتید بگویید.

مراد فرزند خانواده‌ای است که ضعف‌های اقتصادی زیادی داشتند و او در کودکی و در سرما به همراه والدینش برای امرار معاش به هر سویی کشانده می‌شده و این برای مراد به نوعی تبدیل به یک عقده شده تا مبادا دختر عزیزش نیز مجبور شود چنین شرایطی را تحمل کند. به همین دلیل هم با کار کردن همسرش مخالفت می‌کند. او پیش از این توسط دوستانش آلوده خلاف و دستگیر شده بنابراین برای تامین هزینه زندگی‌اش پس از زندان نیز با چالش‌های از سمت کسانی که نمی‌توانند به او اعتماد کنند روبرو است. بیماری دخترش و مسائلی که پیرو تامین هزینه‌ها برای همسرش بوجود می‌آید در نهایت او را به جایی می‌رساند که دوباره به مسیر خلافی برگردد که از آن می‌گریخت .

 آیا در زمینه امکاناتی که برای فیلم نیاز داشتید با چالش‌هایی در مورد بودجه یا همکاری با افراد حرفه‌ای روبرو بودید؟

بله واقعیت امر این است که هزینه‌ها سرسام آور است و زمانی که فیلم به صورت لوباجت کار می‌شود چالش‌های متعددی پیش رویتان قرار می‌گیرد. مثلاً می‌خواهید یک دوربین خوب آفیش یا لنز اجاره کنید هزینه نگهداری به کنار استرس این را دارید که مبادا آسیب ببیند. طبیعتا از فیلمبرداری که بر اساس همین بودجه انتخاب کرده‌اید نمی‌توانید انتظار فیلمبرداری را داشته باشید که حداقل ۳ اثر سینمایی کار کرده است. چالش دیگر آفیش کردن بازیگران بود به هر حال این اولین تجربه بلند سینمایی ما و اعتماد کردن اعضا به ما سخت بود  اما با تمام این چالش‌ها، با وجود مستقل بودن و لوباجت بودن کار تمام تلاش‌مان را کردیم تا کار را جمع کنیم و خدا را شکر کار بسته شد.

 سخن پایانی

به نظرم فیلم سینمایی را باید حتماً در سینما دید و لذتی که پرده سینما دارد در پلتفرم، تلفن همراه یا لپ تاپ از دست خواهد رفت. از مخاطبان خواهش می‌کنم که از سینمای مستقل حمایت کنند تا امثال ما بتوانیم فیلم‌های بهتری را ارائه کنیم که به مذاق مخاطب نیز شیرین بیاید.

 افسون شکاری؛ نویسنده و تهیه‌کننده: دلم می‌خواست که به بحث زنان بپردازم

 پروسه ورود به سینما و هنر برای شما چگونه بود؟

رشته تحصیلی من در واقع پژوهش هنر است و حدود ۱۲ سال است که تلاش کرده‌ام تا برای خود رزومه‌ای بسازم.  ورودم به هنر با تئاتر بود و به عنوان نمایشنامه‌نویس، تهیه کننده و دستیار کارگردان در تئاتر فعالیت کردم. در زمینه سینما هم اولین کارم یک فیلم کوتاه به نام «انفرادی» بود  ولی آن را به اکران نگذاشتم بعد از آن یک فیلم کوتاه دیگر به نام «جلسه نهم» ساختیم که آقای علیرضا مهران نیز در آن  ایفای نقش کردند منتها باز از آنجایی که در بحث فنی کار سختگیر هستم این فیلم همچنان در آرشیو من است و سعی کردم از این آثار تجربه کسب کنم. در این سال‌ها در تلویزیون هم حضور داشتم و به عنوان دستیار کارگردان مجموعه «عینک آفتابی» که از شبکه نسیم پخش شد فعالیت می‌کردم و فیلم «سگ دست» اولین تجربه فیلم بلند من است که به عنوان نویسنده و تهیه کننده در آن حضور داشتم.

 ایده ابتدایی فیلمنامه «سگ دست» چگونه شکل گرفت؟

ایده این فیلمنامه از کار کردن زنان خارج از منزل آغاز شد، در واقع نه کارهای رسمی بلکه کارهایی که بیشتر در سطح جامعه می‌بینیم. ایده اولیه اینگونه استارت خورد و بعد چندین بار ادیت شد تا به ایده نهایی رسید. درست است که نقش اصلی ما مردی به نام مراد است که باعث می‌شود تمام این اتفاقات رقم بخورد ولی من دوست داشتم که بیشتر از دید زنانه به فیلم نگاه کنم و دلم می‌خواست که به بحث زنان بپردازم.

 در مورد انتخاب نام فیلم بگویید.

خب اسم برخی از فیلم‌ها اشاره مستقیم به داستان فیلم دارد و برخی دیگر نیز اشاره‌ای غیر مستقیم، «سگ دست» نیز در واقع  یکی از اجزای ماشین است و همانطور که دیدید شغل مراد هم در گذشته مکانیکی بوده است. من اصولاً دوست ندارم اسم‌های دم دستی برای فیلم‌هایم انتخاب کنم و ایده اسم فیلم را هم از همان شغل مکانیکی گرفتم منتها اگر دقت کنید می‌بینید که تمام اتفاقاتی که در این فیلم می‌افتد از سر لجاجت‌های کاراکتر مراد است و اگر بخواهم عامیانه بگوییم «زندگی رو سگی نکن» عبارتی بود که در مورد رفتار این کاراکتر صدق می‌کرد. البته خود من بسیار حیوان دوست هستم و این نامگذاری بیشتر به آن داستان فیلم و آن حس و خوی درندگی و خشونتی برمی‌گردد که گاه کاراکتر مراد از خود نشان می‌دهد.

کاراکتر پروانه در این فیلم بسیار مطیع است و از قدرت زنانه خود برای رسیدن به خواسته‌اش استفاده نمی‌کند آیا این کاراکتر بیشتر بر اساس یک نمونه عینی شکل داده شد یا بر اساس تجربیاتی که از مشاهدات اطرافتان داشتید؟

درست است که روح زنانه ممکن است در بسیاری از جاها مطیع و آرام باشد ولی به هر حال آن سرکشی‌های خودش را نیز دارد و این در تمام جوامع این گونه است و فقط مختص زنان کشور ما نیست. یعنی در کنار آن لطافت زنانه یک لجاجت نیز وجود دارد. فکر می‌کنم اصولاً خانم‌ها کاری که می‌خواهند و حرکتی که فکر می‌کنند درست است را باید انجام بدهند. من در اثر مشاهده زنانی که در اطرافم می‌دیدم، همینطور خودم که در بسیاری از مواقع ممکن است آرام و ساکت باشم و در جای دیگری نیاز حس کنم که باید کاری که فکر می‌کنم درست است را انجام بدهم و فکر می‌کنم که بیشتر ما خانم‌ها نیز همین گونه هستیم. برای طراحی کاراکتر پروانه از همین مولفه‌ها استفاده کردم.  پروانه علاوه بر تمام محدودیت‌هایی که در یک جامعه کوچک و خانواده‌اش داشته به خاطر فرزندش سرکشی می‌کند و می‌خواهد از آن محدودیت‌ها خارج شود و این مسئله برای من جالب بود و دوست داشتم که پروانه صرفا به عنوان همسری که مدام در حال حرف شنوی است دیده نشود. البته من هرگز هدفم این نبوده که بخواهم لجاجت را ترویج بدهم بلکه بیشتر دلم می‌خواست که آن روح زنانه را نشان بدهم که خیلی وقت‌ها به خاطر فرزند یا خانواده تلاش می‌کنند تا از آن محدودیت‌های خودش خارج شود.

 تهیه کنندگی این کار برای شما چالشی داشت؟

در این کار من هم تهیه کننده و هم سرمایه‌گذار بودم و ما به شکل مستقل کار می‌کنیم و هیچگونه حمایتی نداریم. در تمام این سال‌ها که برای فیلم‌های کوتاه‌مان و همین فیلم در تلاش بودیم برای اولین بار است که ارگانی به نام هنر و تجربه از ما حمایت کرده و فیلم ما روی پرده آمده است برای همین جا دارد که اینجا به خاطر تمام این حمایت‌ها از گروه سینمایی هنر و تجربه تشکر کنم. اما بحث تهیه‌کنندگی واقعا مسیر سختی است، اینکه شما را بپذیرند و شما بتوانید با هزینه‌های کمتری کارتان را بسازید آن هم با شرایطی که امروز وجود دارد. کاری که ما ساختیم نیز در دوره کرونا و شرایط‌مان بسیار سخت بود. هم از لحاظ جمع کردن عوامل و هم تجهیزات و ما واقعا این فیلم را با سختی ساختیم و توانستیم سلامت عوامل‌مان را در آن مدتی که با ما همکاری می‌کردند حفظ کنیم و اساساً هزینه مضاعفی کردیم تا سر کار پزشک داشته باشیم و همه این‌ها مستلزم قبول مشکلات و چالش‌های خاص خودش است. اما مهم‌ترین موضوع این است که کسانی که پیش از شما وارد این مسیر شده‌اند و جلوتر از شما حرکت می‌کنند شما را به عنوان کسی که در این عرصه کار می‌کنید بپذیرند به خصوص با توجه به اینکه من نوعی را کسی به سینما معرفی و وارد این عرصه نکرده و خودمان به تنهایی و به صورت مستقل در این مسیر پیش می‌رویم.

 سخن پایانی

این فیلم متعلق به سینمای مستقل است و نیاز به حمایت دارد. کار ما یک کار اجتماعی است و می‌توانم بگویم نه یک کار شیرین بلکه تلخ است.  من شخصاً به شدت طرفدار خندیدن هستم اما به هر حال قلم من این بار به سمت یک درام اجتماعی خانوادگی رفت و فکر می‌کنم بد نیست که گاهی در کنار خندیدن به یک سری موضوعات دیگر هم بتوانیم فکر کنیم چرا که جامعه پر از افراد و زندگی‌های متفاوت چه از نظر روانی چه از نظر مالی و اجتماعی است. جامعه ما جامعه‌ای است که تفاوت‌های عمده‌ای میان انسان‌های آن وجود دارد و از پایین شهر تا بالای شهر آن با هزاران زندگی و کاراکتر متفاوت مواجه خواهید شد. بنابراین بد نیست که گاهی در کنار خندیدن به انسان‌های اطرافمان و زندگی‌هایی که زیر پوست همین شهر جریان دارد فکر کنیم. در آخر دوست دارم که از جامعه هنری و عموم مردم دعوت کنم که بیایند و کارمان را ببینند و اگر نقدی هم باشد ما پذیرا هستیم به هر حال این اثر اولین فیلم بلند ما است و قطعاً ایراداتی دارد ولیکن همین ایرادات است که باعث تجربه در آثار بعدی می‌شود و از مخاطبان می‌خواهم که با نقدهای مثبت و سازنده خود به پیشرفت ما کمک کنند.

روناک پوریادگار؛ بازیگر: نقش پروانه بستر حسی بسیار زیبایی داشت

جذابیت این نقش برای شما چه بود؟

سه سال پیش وقتی برای اولین بار این فیلمنامه را خواندم، کاراکتر پروانه به نظرم یک کاراکتر عمیق از نظر حسی آمد. کاراکتری که می‌تواند برای یک بازیگر خیلی جای کار داشته و یک نقش چالشی باشد. این نقش بستر حسی بسیار زیبایی داشت و آنچه که در لحظه خوانش این فیلمنامه که خود نیز بستر بسیار زیبایی دارد برایم خیلی جذاب بود خود نقش پروانه و چالش‌هایی بود که در روند قصه دارد.

 در نقش پردازی کاراکتر پروانه بیشتر به چه مولفه‌هایی دقت کردید؟

به غیر از فیلمنامه که مطالعه کرده بودم، چیزی که خانم شکاری نویسنده کار در اولین نشست‌های تحلیل نقش از من خواسته بودند بیشتر این بود که از نظر حسی معصومیت و تنهایی پروانه را چه در زندگی کنار همسرش و چه در زندگی او در تهران نشان بدهم چرا که کاراکتر اصالتاً تهرانی نبود و پس از ازدواجش به تهران آمده بود. یعنی آن تنهایی و غربتی که کاراکتر دارد و آن سادگی و مطیع بودنش مورد تاکیدمان بود و از لحاظ بیانی هم من سعی کردم به کاراکتر کمی لهجه بدهم و کلماتی را برای او در نظر گرفتم تا مشخص شود که این زن تهرانی نیست.

با توجه به ویژگی‌های کاراکتر فکر می‌کنم که از خود شما به شدت دور بوده آیا همین مسئله چالش مضاعفی ایجاد می‌کرد؟

بله این کاراکتر واقعا با شخصیت خود من خیلی متضاد بود. اما هر انسانی چه زن باشد چه مرد و در هر بستری که بزرگ شود، خصلت‌هایی در ناخودآگاهش شکل می‌گیرد و اینکه در چه خانواده‌ای بزرگ شده یا مثلا چه پدری داشته تاثیرگذار است. در مطالعات روانشناسی که داشتم این نکته را دیدم که هر انسانی عزت نفسش را از مادرش و اعتماد به نفسش را از پدرش می‌گیرد. یک زن وقتی در خانه‌ای بزرگ شده که احتمالاً مردسالاری بوده همان فرهنگ را با خود به خانه همسرش می‌برد و طبیعتاً آن زن مثل منِ نوعی نیست که حال در بستر و در خانواده‌ای بزرگ شده‌ام که همواره به من آموخته‌اند که حقم را بگیرم، شجاعت زنیت و اقتدار داشته و خودم باشم چه در جامعه و چه روزی که در یک زندگی مشترک باشم. این کاراکتر این فرهنگ را از خانه پدر داشته، آنجا هم حرف، حرفِ مرد بوده و در ذهنیت پروانه اگر این مرد یعنی مراد خیلی هم عاطفی نیست اشکالی ندارد چون در نهایت پدر بچه‌ اوست و پروانه در عین تمام این چالش‌ها و اینکه مراد یک مرد عاطفی یا حامی نیست او را خیلی هم دوست دارد. زمانی که من این نقش را بازی می‌کردم اینکه کاراکتر آنقدر از من دور بود برایم چالش برانگیز بود یکی از دلایلی که با وجود چالش و سختی‌های همکاری با کارگردان کار اولی این کار را پذیرفتم تفاوت زیادی بود که کاراکتر پروانه با خودم داشت. من وقتی نقش را می‌خواندم با خودم گفتم که حتماً اگر اعضای خانواده‌ام مرا در این نقش ببینند خیلی تعجب خواهند کرد و دقیقاً همین اتفاق افتاد و روز افتتاحیه فیلم که خواهرم از این همه تفاوت نقشی که بازی می‌کردم با خود واقعیم متعجب شده بود.

 سخن پایانی

برایم بسیار خوشحال کننده است که این کار پس از ۳ سال دیده می‌شود. همه ما به خصوص گروه بازیگران زحمات زیادی برای این کار کشیدیم و تمام توان خودمان را گذاشتیم که کار خوبی از آب در بیاید. امیدوارم که اکران خوبی داشته باشد و برای همه عوامل ثمر خوبی بدهد.

 

مریم عظیمی

 

There are no comments yet