روزنامه صبا

روزنامه صبا

جایگاه مجسمه مشاهیر در شهر؛

مشاهیر؛ آیینه‌داران هویت ملی


برخی از هنرمندان در حوزه مجسمه‌سازی از دستاوردهای جانمایی مجسمه مشاهیر در جامعه گفتند.

آزاده صالحی -روزنامه صبا/ مفاخر علمی فرهنگی در همه جوامع از اهمیت بالایی برخوردارند، مهمترین جنبه‌ای که آنها را از سایر افراد جامعه متمایز می‌سازد، جاری بودن نام و یادشان پس از مرگ است. در سالهای اخیر این امر در سایه پرتو هنر مجسمه‌سازی، به یمن ساخت تندیس‌ها وسردیس‌های نام آوران عرصه‌های مختلف، بیش از گذشته، توجه‌ها را نسبت به این حیطه بیشتر کرده است. اما سوالی که در این میان مطرح می‌شود این است که فارغ از زیبایی‌های بصری و تصویری که به مدد نصب این آثار در فضای شهری و میادین به دست می آید، جانمایی مجسمه مشاهیر چه دستاوردهایی در جامعه خواهد داشت. این سئوال دستمایه نگارش گزارشی در این باره درگفت‌وگو با برخی از هنرمندان در حوزه مجسمه‌ساز شده است.

محمدحسین ماموریان: مجسمه‌های مشاهیر به دوام هویت ملی‌مان کمک می‌کنند

محمدحسین ماموریان در پاسخ به سئوالی مبنی بر این که ساخت مجسمه مشاهیر طی سال‌های اخیر چقدر توانسته در برقراری پیوند میان جامعه و مجسمه تاثیرگذار باشد گفت: برای پاسخ به این سئوال جا دارد به تاریخچه ساخت مجسمه مشاهیر اشاره کنم. در ابتدا، آثار هنری که در دوران بدوی در این زمینه ساخته می‌شدند، صرفا محملی برای بیان احساسات و تجربیات هنرمند بودند که بر دیواره غارها شکل می‌گرفتند. می‌توان گفت، درآن دوره از تاریخ، هنر چیزی نبود جز این که تجربیات و احساسات انسانها را با هم به اشتراک بگذارد. شاید بتوان قدیمی‌ترین مجسمه‌هایی که از مشاهیر ساخته شده‌اند را در هنر بین‌النهرین یا عراق کنونی یافت. به ‌طوری که در آنجا برای اولین بار سردیس پادشاهان ساخته شده است. مجسمه‌هایی که از این دوره به جا باقی مانده قدیمی‌ترین آثاری هستند که موضوع‌شان انسان نه به ‌طور کلی؛ بلکه صرفا شباهت ‌سازی چهره و جسم اوست و مجسمه‌ساز با این هدف به تولید مجسمه پرداخته است. اگر یک قدم جلوتر بیایم، در هنر مصر هم ردپای ساخت مجسمه مشاهیر به چشم می‌خورد. مشاهیر در آن زمان شامل پادشاهان مصر، ادبا و نجبا بودند. بعد از آن که اجساد این شخصیت‌ها مومیایی می‌شده، مجسمه آنها را هم می‌ساختند تا بنا به باورهای خودشان، روح آن شخصیت در مجسمه ادامه حیات بدهد. یکی از دوران دیگری که ما در آن، پیشینه ساخت مجسمه مشاهیر را داریم دوران باشکوه رم باستان است. در این دوره، سناتورها از مجسمه‌سازان می‌خواستند تا تندیس آنها را نه با نگاه ایده‌آلیستی و کمال‌گرایانه که با وجود تمام ضعف‌ها و چین وچروک‌هایی که برصورت داشتند بسازند. شاید به همین خاطر است که این مجسمه‌ها، اولین پوسترهای تبلیغاتی جهان نام گرفتند. سناتورها براساس ساخت مجسمه‌های خودشان از مردم رای جمع می‌کردند و هنرمندان هم درآن زمان بنا به اصرار سناتورها، چین و شکن و خطوط صورت آن فرد را که براثر سن و تجربه ایجاد شده بود را در کمال بیرحمی در مجسمه‌ای که می‌ساختند به نمایش می‌گذاشتند. بعد از ظهور مسیحیت در اروپا، دیگر به آن شکل، نیازی احساس نمی‌شد تا مجسمه‌ مشاهیر حتما شباهت کاملی به آن شخصیت داشته باشد. هنرمندان در آن زمان در بند شباهت‌ سازی و طبیعت‌ پردازی نبودند، درنتیجه هنر شمایل ‌سازی شکل گرفت.

این هنرمند تصریح کرد: در ایران هم ما نقش ‌برجسته پادشاهان را در تخت‌ جمشید داریم که ذیل شمایل ‌نگاری ساخته شده‌اند، یعنی مجسمه‌ها شباهت ظاهری به فرد موضوع ندارند. از این رو، وقتی به نقش ‌برجسته خشایار شاه و نقش ‌برجسته داریوش نگاه می‌کنیم عملا تفاوتی بین این دو چهره به لحاظ آناتومی مشاهده نمی‌کنیم. گویی در آن دوره، ساخت مجسمه این شخصیت‌ها صرفا یک قرارداد تصویری بوده و بر این اساس، چهره پادشاهان به این شکل ساخته می‌شده است. اما از قرن پانزدهم به بعد، طبقه اشراف در جوامع دیگر به سفارش ساخت مجسمه‌هایی از خودشان پرداختند که اصرار داشتند این مجسمه‌ها عینا شبیه خودشان باشند و هنرمندان هم سعی کردند مولفه شباهت‌سازی را در ساخت این آثار رعایت کنند. به ‌عنوان مثال، برنینی یکی از پرتره‌سازان دوران بعد از رنسانس است که مجسمه‌های مرمری او از پاپ‌های کاردینال، آنچنان به خود این شخصیت‌ها شباهت دارد که وقتی امروز به این آثار نگاه می‌کنیم، انگار نبض این آدم‌ها زیر سنگ مجسمه در حال تپیدن است.

این هنرمند مجسمه ساز ادامه داد: ما جهش دیگری در مجسمه‌سازی مشاهیر هم داریم و آن زمانی است که کشورها دریافتند ساخت مجسمه مشاهیر به مثابه هویت ملی به شمار می‌رود. زمانی که بحث هویت ملی پیش آمد، کشورها از جمله خود ما به سمت این مسئله رفتند که از دل تاریخ، مشاهیر خود را در بیاورند و به مدد رسانه‌ای چون مجسمه آنها را احیاء کنند. درست است که اقشار مختلف جامعه سلایق گوناگونی در برخورد با هنرهای مختلف دارند، اما همه آنها در یک نقطه با یکدیگر مشترکند و آن این که وقتی از یکی از میادین شهر عبور می‌کنند که مجسمه یک چهره مشهور در آنجا نصب شده است، ارتباط بصری یکسان از منظر شهری با آن اثر بر قرار می‌کنند، در صورتی که این ویژگی در کتاب و فیلم نیست و افراد در مواجهه با این حیطه‌ها، دیدگاه‌های مختلفی دارند. از این جهت مجسمه‌های شهری را می‌توان رسانه‌های قوی قلمداد کرد که توجه عمومی را به خود جلب می‌کنند. هرچند معتقدم ما از این نظر در قیاس با کشورهای دیگر، تازه ‌کار هستیم و عمر مجسمه‌های شهری ما زیر ۱۰۰ سال است.

ماموریان با اشاره به این که پدر و بنیان‌گذار مجسمه‌های مشاهیر استاد ابوالحسن‌خان صدیقی است اظهار داشت: او در زمان خود به همت و حمایت انجمن آثار ملی ایران که در زمینه ساخت آرامگاه‌های فاخر و درخور بزرگان ایران نقش داشت، ساخت مجسمه مشاهیر مختلفی از جمله فردوسی و ابن سینا را انجام داد. عملکرد صدیقی در ساخت مجسمه مفاخر تا اندازه‌ای تاثیرگذار بود که امروز مجسمه این مفاخر در واقع چهره رسمی آنها به شمار می‌رود. خاطرم هست، طراحی‌های استاد صدیقی از این شخصیت‌ها در کتاب‌های درسی ما موجود بود و من به ‌عنوان یک نوجوان وقتی به این تصاویر نگاه می‌کردم تاثیر زیادی می‌گرفتم که مجسمه‌سازی مانند ایشان با این قدرت و زیبایی، افتخارات ملی را از کلمات به شکل مجسمه ترجمه می‌کند و ما می‌توانیم به چشم‌های سعدی و ابن‌سینا نگاه کرده و آنها را در ذهن خود تصویر کنیم. از این نظر لازم است که مجسمه‌ها با موضوع مشاهیر ساخته شوند، به ‌خصوص همان‌طور که اشاره کردم، این حرکت تاثیر خودآگاه و ناخودآگاهی در همبستگی بین افراد جامعه خواهد داشت و به دوام هویت ملی ما کمک می‌کند.

او در پاسخ به سوال دیگری درباره این که این حیطه از چه ظرفیتی برخوردار است تا به جای ساخت مجسمه تکراری مفاخری که پیش‌تر توسط هنرمندان دوره‌های گذشته ارائه شده، به ساخت دیگر شخصیت‌هایی که نزد مردم کمتر شناخته شده‌اند پرداخته شود گفت: خوشبختانه در کشور ما این‌قدر مردان و زنان بزرگ در ساخت این فرهنگ و سرزمین تلاش کرده‌اند که سوژه برای ساخت تندیس مفاخر و مشاهیر کم نخواهیم آورد. ضمن این که تک تک قهرمانان تاریخی، فرهنگی ما شایستگی این را دارند تا مجمسه‌شان ساخته شود. شخصیت‌هایی مثل خواجه نظام‌الملک، خواجه نصیرالدین طوسی و… یک واژه است ولی وقتی تبدیل به پیکره می‌شوند به‌ طور قطع، کنجکاوی و توجه بیشتری را جلب می‌کنند. اتفاقا رابطه مستقیمی بین عمق تاریخی کشورها با مجسمه‌های مشاهیر وجود دارد. حتی وقتی از شهری به شهر دیگر می‌رویم، مجسمه مفاخر آن شهر علاوه بر این ‌که سند هویتی آن نقطه جغرافیایی هستند، نشانگر غنای فرهنگی آن شهر نیز به شمار می‌روند.

ماموریان در پاسخ به این سئوال که در حال‌ حاضر ساخت مجسمه کدام یک از مفاخر کشور را به عهده دارید افزود: الان ساخت مجسمه سردار مریم بختیاری را در دست کار دارم. او از معدود زنان پیشرو و مبارز دوره مشروطه بوده است که در فتح تهران و نجات پایتخت از دست مستبدین نقش زیادی ایفا کرده است. همچنین، مجسمه‌ «آرش» را در دست ساخت دارم که در ردیف مشاهیر اسطوره‌ای قرار دارد. اگر چه ممکن است به لحاظ تاریخی وجود خارجی نداشته باشند، ولی افسانه آرش کمانگیر سالیان سال است که سینه به سینه نقل شده و در قلب مردم نفوذ کرده است و هویت و تاریخ ما را می‌سازد.

این مدرس دانشگاه می‌گوید: تا پیش از این، شهرداری‌ها متولی ساخت مجسمه‌ها بودند و امروز خوشحالم که انجمن مفاخر به این حوزه ورود کرده است. امیدوارم در تصمیم‌گیری و انتخاب موضوع در این زمینه، از هنرمندان کارشناس و متخصص استفاده شود. به ‌ویژه مجسمه‌سازانی که با ادبیات و فرهنگ ما آشنایی بیشتری دارند و می‌توانند تندیس‌هایی به‌ مراتب تاثیرگذارتر بسازند. وقتی یک هنرمند به سراغ ساخت چهره مشاهیر می‌رود باید به این مسئله دقت داشته باشد که چه شخصیتی را انتخاب می‌کند. طبعا کسانی که مامور به ساخت این آثار می‌شوند باید هنرمندانی فوق حرفه‌ای و از هنرمند متوسط جامعه یک سر و گردن بالاتر باشند. چون ساخت چنین آثاری با آنچه که هنرمند در آتلیه شخصی خود می‌سازد تفاوت زیادی دارد. در واقع، ساخت مجسمه مشاهیر مثل عکس کارت ملی می‌ماند، با این تفاوت که برخلاف عکس کارت ملی، باید در درجه اول جذاب و چشم‌نواز باشد. به ‌طوری که وقتی مخاطب  با یک بستنی از کنار این مجسمه رد می‌شود، ۳۰ ثانیه بستنی را فراموش کرده و به مجسمه خیره شود. بارها در گفت‌وگوهایی که داشته‌ام به این مسئله اشاره کرده‌ام که ما نهادی مثل انجمن آثار ملی را کم داریم. واقعیت این است که شهرداری‌ها به عنوان متولی و سفارش‌دهنده ساخت مجسمه مشاهیر بوجه محدود دارند، همین مسئله باعث شده تا هنرمند نتواند آن‌طور که باید با مصالح ماندگار کار کند، برای مثال بودجه اندک اجازه ساخت مجسمه مشاهیر به شکل برنزی را نمی‌دهد و هنرمند ناچار است با موادی مثل فایبرگلاس کارکند که دوام کمتری دارد.

او اضافه کرد: با این ‌حال، اگر به لحاظ مادی بودجه بیشتری به این بخش تخصیص شود، می‌توان مجسمه مفاخر را برنزی ساخت و این آثار درگذر زمان یادگارانی برای نسل‌های آینده خواهند شد. کما این که امروز مجسمه‌هایی باقی مانده‌اند که متعلق به ۶ هزار سال پیش هستند ولی از آنجایی که با سنگ ساخته‌اند هشتاد درصد این آثار هنوز سالم هستند. البته روشن است که بهره‌گیری هنرمند از مصالح با کیفیت مستلزم بودجه است و من امیدوارم در زمینه مجسمه‌های مشاهیر که همواره یکی از جذاب‌ترین بخش‌های مجسمه‌های شهری به شمار می‌روند، یک نهاد دولتی با بوجه‌ای مشخص وارد شود و درتعامل با شهرداری ها، قدم‌هایی در این مسیر بردارد که به ساخت آثار ماندگار و فاخر منجر شود و هدیه‌ای به نسل بعدی باشد. نه این ‌که مجسمه مفاخر صرفا به خاطر ارائه گزارش کار یک نهاد به شکل بی‌کیفیت و از سر رفع‌ تکلیفی صورت بگیرد و بعد از دو سال هم رنگ‌هایش پوسته کند و فرسوده شود. همین که انجمن مفاخر این نیاز را احساس کرده که به این حیطه ورود کند اتفاق خوبی است و اطمینان دارم چشم‌انداز این عرصه روشن‌تر از پیش خواهد شد.

دهقان محمدی: آثار نازل توهین به فرهنگ و شعور مخاطبان شهری هستند

دهقان محمدی هنرمند مجسمه‌ساز که درسال‌های اخیر مجسمه «سعدی» از او در یکی از میادین شهر نصب شده است در این باره گفت: آنچه مسلم است این که ساخت تندیس مشاهیر به‌ خودی خود اتفاق خوشایند و تاثیرگذاری به شمار می‌رود، مشروط بر این ‌که به درستی و با رعایت قوانین و اصول این حیطه اجرا شود. مجسمه «فردوسی» که در میدان فردوسی قرار دارد نمونه بارز این مسئله است. هنرمند باید به هنگام ساخت مجسمه مشاهیر از تخصص بالایی برخوردار باشد تا بتواند اثری شایسته و شبیه به آن شخصیت علمی فرهنگی ارائه دهد وگرنه ساخت چنین آثاری نه‌ تنها دستاوردی در پی نخواهد داشت که مورد مضحکه عامه مردم نیز قرار می‌گیرد و شان هنرمند پایین می‌آید.

او اضافه کرد: در صورتی که اگر برای ساخت هر کدام از این آثار یک کارگروه تشکیل شود و داوران مجرب و زبده در این کارگروه، اثر هنرمند را مورد قضاوت و ارزیابی قرار دهند، کار از خروجی مطلوبی برخوردار می‌شود. از این‌ها گذشته هر مجسمه‌سازی نباید به این حیطه ورود کند، مثل تیم فوتبال که بهترین‌های لیگ را در خود جای می‌دهد، ساخت تندیس مشاهیر و مفاخر ایران زمین هم باید از حساسیت بالایی برخوردار باشد و کار باید از سوی مجسمه سازانی که به شکل تخصصی در این رشته فعالیت می‌کنند در سطح کیفی بالایی ارائه شود. در غیر این صورت، اثری که ساخته می‌شود توهین به فرهنگ و شعور مخاطب است.

جعفر نجیبی: جای تاسیس موزه مشاهیر خالی است

جعفر نجیبی یکی دیگر از مجسمه‌سازان پرسابقه در زمینه ساخت مجسمه مشاهیر به شمار می‌رود، او در خصوص موضوع سئوال صبا پاسخ داد: بخشی از این آثار به همت مجسمه سازان تا امروز ساخته شده است ولی بیشتر در فضای شهری نصب شده و بعضی از این آثار هم در حد کتیبه، نقش برجسته و اثر حجم در آتلیه‌های شخصی هنرمندان نگهداری می‌شوند تا شاید روزی مجالی برای نمایش پیدا کنند. وظیفه هر هنرمندی است که به فرهنگ و افتخارات مشاهیر ایران توجه خاصی داشته باشد، حالا یک شاعر با شعر، یک نویسنده با اثر داستانی یا پژوهش و هنرمند هم به واسطه خلق اثر.

او اضافه کرد: ساخت مجسمه مفاخر و چهره‌های برجسته نیازمند تحقیق از سوی هنرمند است. به ‌خصوص این که در طول تاریخ ادبیات ایران، تنها از برخی چهره‌های مشهور عکس باقی مانده و هنرمند می‌تواند نوع چهره و لباس او را در قالب یک تندیس بسازد اما از بعضی دیگر از مشاهیر عکسی در دست نیست تا هنرمند الگوی مشخص و مستندی در این زمینه داشته باشد. ضمن این که در طول این سال‌ها جای تاسیس یک موزه مشاهیر خالی است و امیدوارم حالا که انجمن مفاخر ساخت تندیس مشاهیر را در دستور کار خود قرارداده است، نسبت به راه‌اندازی چنین موزه‌ای عنایت بیشتری نشان دهد تا با حمایت‌های این انجمن، چنین موزه‌ای شکل بگیرد.

این هنرمند با سابقه درباره جایگاه فعلی مجسمه‌سازی نیز گفت: درسال‌های اخیر با مجسمه‌سازی به شکل پیمان‌کاری برخورد می‌شود که این مسئله تبعاتی را هم در پی داشته است. اما امروز تاحدودی این نگاه‌ها اصلاح شده است. مجسمه‌سازی هنری پرهزینه است و هنرمند نمی‌تواند بدون حمایت در این عرصه فعالیت کند. در مواقعی هم سفارش‌دهندگان دولتی به هنرمند ساخت مجسمه‌ای را سفارش می‌دهند و بازه زمانی کوتاهی را برای تحویل اثر در نظر می‌گیرند که به نظرم این مسئله هم به این هنر لطمه می‌زند و هنرمند ناچار است به شکل فشرده و با شتابزدگی به خلق یک مجسمه نازل بپردازد. استاد ابوالحسن صدیقی برای ساخت مجسمه فردوسی که در حال ‌حاضر در میدان فردوسی واقع شده، بیش از ۱۰ اتدود زد تا توانست چنین اثر باشکوهی را بسازد، یا همین‌طور دیگر مجسمه‌سازانی که در این سال‌ها مجسمه‌های ماندگاری ساخته‌اند به همین ترتیب پروسه طولانی را برای ساخت طی کرده‌اند.

نجیبی در پاسخ به این سوال که اساسا مواجهه امروزی مردم با مجسمه‌های شهری مشاهیر به چه شکل است ادامه داد: در این ارتباط با دو قشر فرهیخته و عمومی روبه‌رو هستیم. دسته اول کسانی هستند که با ادبیات و هنر آشنایی دارند و در نتیجه با این آثار ارتباط برقرار می‌کنند و دسته دوم که عامه مردم به شمار می‌روند، التفاتی به این حیطه نمی‌کنند، چون شناختی نسبت به مشاهیر ندارند. در عین ‌حال، رسانه‌های مکتوب و صداوسیما می‌توانند دراطلاع رسانی و ارتقاء سطح آگاهی عامه مردم در این زمینه نقش زیادی داشته باشند. مفاخر فرهنگی ما گنجینه‌هایی هستند که به دلیل داشتن ویژگی‌های منحصر به فرد، دیگر تکرار نمی‌شوند بنابراین شناخت آنها از سوی جامعه امری ضروری است. اما امروز بعضی از مردم حتی چهره‌هایی چون بیهقی، وحشی بافقی و… را هم نمی‌شناسند، در حالی که ساخت تندیس این شخصیت‌ها می‌تواند زمینه آشنایی و معرفی بیشتری را فراهم کند.

این هنرمند که تا امروز مجسمه چهره‌های مطرحی چون وحشی بافقی، امیرکبیر، شمس تبریزی، شهریار، پوریای ولی و… را کار کرده و هر کدام از این آثار در شهرهای مختلف ایران نصب شده‌اند درباره مجسمه‌های دردست ساخت خود نیز اظهار کرد: به تازگی و با تصویب شورای شهر خوی، ساخت مجسمه شمس و مولانا به شکل کتیبه به من سپرده شده که قرار است بعد از اتمام در میدان این شهر نصب شود و مقبره این دو شخصیت نیز در پشت این مجسمه‌ها قرار می‌گیرد. ازآنجایی که این طرح اخیرا تصویب شده است هنوز کار را شروع نکرده‌ام و در مرحله اتدود زدن هستم.

There are no comments yet