روزنامه صبا

روزنامه صبا

علیرضا جلالی تبار در گفتگو با صبا:

تخیل مشترک، از مولفه‌های مهم در کار روی پرده سبز است


تمام فضاهایی که بعداً قرار است توسط دوستان طراح اضافه شود، باید توسط خود بازیگر تخیل شود. سپس مسئله یکی کردن آنهاست، چون این تخیل باید به صورت مشترک باشد و مختص به یک بازیگر نیست.

سمیه خاتونی– فیلم تاریخی «گوهر سیراف» به کارگردانی محمد تربتی‌طرقبه و تهیه‌کنندگی میثم تربتی، روز گذشته جمعه ۷ دی‌ ماه از شبکه دو سیما پخش شد. این اثر با داستانی جذاب و بهره‌گیری از جلوه‌های ویژه پیشرفته، تاریخ و فرهنگ ایران را در قالبی سینمایی روایت می‌کند. این فیلم به داستان شهر بندری سیراف می‌پردازد که حدود هزار سال پیش بر اثر زلزله‌ای هفت‌ روزه به زیر آب رفت. شخصیت اصلی فیلم، شهریار، برای رسیدن به معشوقه‌اش سفری پرماجرا را تا چین آغاز می‌کند. سهند جاهدی (در نقش اصلی) مینا نوروزی، ایرج فرامرزی، علیرضا جلالی‌تبار، مرتضی زارع، مرتضی امین‌تبار،  افشین سنگ‌چاپ، آرمین خودستان از جمله بازیگرانی هستند که در این فیلم ایفای نقش می‌کنند. گوهر سیراف محصول سال ۱۴۰۱تا۱۴۰۲ می‌باشد و در روز هفتم دی ماه که بنام روز سیراف نامگذاری شده است از شبکه دو سیما تقدیم نگاه مخاطبان شد. در ادامه گفت‌وگوی خبرنگار صبا را با بازیگر این اثر را می‌خوانید.

 

با توجه به اینکه روایت فیلم در بستر زمانی حدودا هزار سال پیش می‌گذرد و فیلم رئال است، جنس بازی خود را چگونه برای گویا کردن این بازه زمانی هدایت کردید؟

هزار سال پیش تقریباً هم دوره است با عصر فردوسی و محمود غزنوی. ما از آن دوره متون خوبی در خلال آثار هنرمندان آن دوره به خصوص فردوسی و دیگر شاعران داریم که آداب و رسوم آن دوره را می‌توان از آن جست. درباره فرهنگ و قومیت منطقه‌ای هم باید بگویم، بندر سیرافت از آداب و رسومی برخوردار بوده که در تاریخ ایران دوام و قدمت زیادی دارد؛ فرهنگ‌هایی مانند جوانمردی، مروت، فتوت و… دومین مسئله مهم بافت خاص زبانی بود که هم سعی کردم با عزیزانی که ساکن این مناطق جنوبی بودند تمرین کنم و  کارشناس لهجه که در این  امر بسیار کمک کننده بودند و از همراهی بی دریغ‌شان تشکر می‌کنم.

  ۷۰ در صد این فیلم در فضای کروماکی بوده، این نوع از تجربه و مواجهه با نقش چه تجربه ویژه‌ای برای شما داشت؟

در رابطه با فضای کروماکی یا کار کردن با پرده سبز، قبلاً هم تجارب محدودی در این زمینه داشتم مانند صحنه‌های داخل ماشین که در فضای استودیویی کار می‌شد و بعدتر تصاویر خیابان به آن اضافه می‌شد. بنابراین با این فضا آشنایی داشتم اما در این حجم نبود. بنده تا به حال دو فیلم کار کردم که بیشترین قسمت آنها در فضای استودیویی بود. کار کردن در این شرایط به چند دلیل سخت است. اول به دلیل فضا و دمای هوا در تابستان داخل استودیو و لوکیشن بسته همچنین تعداد آدم‌های زیاد و گهگاه افکت‌های دود و لباس‌های ‌تاریخی که همه از مصائب کار بودند. مسئله دیگر اما بحث تخیل است یعنی تمام فضاهایی که بعداً قرار است توسط دوستان طراح اضافه شود، باید توسط خود بازیگر تخیل شود. در این باره تجربه حضور در صحنه تئاتر برای ساخت و ساز ذهنی به من کمک کرد که بتوانم این فضاها را با مشورت کارگردان و فیلمبردار بسازم اما مسئله یکی کردن آنها هم وجود داشت، چون این تخیل باید به صورت مشترک باشد و مختص به یک بازیگر نیست. در نهایت کارگردان و فیلمبردار می‌دانند که در تصویر نهایی چه اتفاقی قرار است بیفتد و باید آن را  به صورت مشترک القا کنند من نیز با توجه به این توصیفات کار خود را سامان می‌دادم.

از همکاری با گروه کارگردانی و تولید «گوهر سیراف» بگویید؟

گروه بسیار همراه، پرانگیزه و با دانشی بودند. آقای تربتی و افراسیابی و سایر دوستان بسیار با انگیزه‌ و مسلط حضور داشتند. امیدوارم که در آینده بودجه‌ای برای تولید این گونه آثار تزریق شود که برای این دوستان نیز کمک کننده باشد. چرا که در این زمینه تنها داشتن انگیزه کافی نیست و این مسیری است که سال‌ها تجربه، آزمایش خطا و تسلط را می‌طلبد. خوشبختانه آقای تربتی مانند دیگر دوستان از آن کارگردان‌هایی بود که در شاخه‌های مختلف مانند عکاسی و تدوین مسلط بودند.

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است