روزنامه صبا

روزنامه صبا

حسین اسماعیلی در گفتگو با صبا:

از نقد‌ها و نظرها استقبال می‌کنم


من چه در فضای مجازی و چه در شبکه‌های اجتماعی نقدها و نظرات را می‌خوانم و حقیقتاً استقبال می‌کنم و سعی می‌کنم نکات خوب و و مثبت را از دل هر کدام بیرون بکشم و به همکارانم در نمایش منتقل کنم.

مریم عظیمی– نمایش «راه خروجی نیست» به کارگردانی طاها محمدی و تهیه‌کنندگی حسین اسماعیلی این شب‌ها در سالن نمایش نوفل لوشاتو اجرا می‌شود. در این نمایش که نوشته ژان پل سارتر نویسنده فرانسوی و نظریه پرداز فلسفه اگزیستانسیالیزم است بازیگرانی شناخته شده‌ای مانند مریم مومن، شهرزاد کمال‌زاده، جمشید حسینی و… به ایفای نقش می‌پردازند. در تعریف اولیه این اثر آمده: زندگی سه نفر با سرگذشت‌های متفاوت که در اتاقی در بسته، بدون هیچ آینه و پنجره‌ای کنار هم قرار گرفته‌اند و به دنبال راهی هستند برای رهایی… . در ادامه گفت‌وگوی خبرنگار صبا با مترجم و تهیه‌کننده این نمایش را می‌خوانید.

چگونه شد که تصمیم به ترجمه این نمایشنامه گرفتید و جایگاه و اهمیت این نمایشنامه در دنیای درام چیست؟

من وقتی در مقطع ارشد به تحصیل ادبیات نمایشی مشغول بودم با این متن آشنا شدم. البته پیش از آن آثار زیادی از ژان پل سارتر خوانده بودم مثل کتاب اگزیستانسیالیسم و اصالت بشر و نمایشنامه مردگان بی کفن و دفن و… پس از مطالعه این اثر خیلی مشتاق شدم و به آن نقطه رسیدیم که به همراه همسرم خانم فائزه تاجیک این کار را ترجمه کردیم و در همان مقطع به صورت کتاب چاپ شد و کار به جایی رسید که پایان نامه عملی ارشدم نمایشنامه‌ای بود که به صورت یک برداشت آزاد از همین اثر نوشته بودم. نکته مهم این است که سارتر یک نگاه به شدت اگزیستانسیالیستی و موجودیتگرا دارد و این نمایشنامه هم به گفته بسیاری از منتقدین یک درام سهل و ممتنع است یعنی از یک طرف سه شخصیت در یک اتاق در بسته نشسته‌اند و در گفت‌وگوهایشان مسائلی را پیش می‌برند، دیالوگ‌ها به صورت پینگ پونگی بین آنها رد و بدل می‌شود و کنش و واکنش خاصی ندارند اما وقتی لایه لایه این متن را می‌خوانیم و مورد نقد و تحلیل قرار می‌دهیم می‌بینیم که موضوع بسیار پیچیده‌تر و فراتر از این است. مخصوصاً با توجه به این جملات کلیدی نمایشنامه مانند اینکه آدم‌ها جهنم یکدیگر و باعث عذاب هم هستند و با نگاهی به جامعه و دنیای امروز می‌بینیم که برخی از انسان‌ها با هر نیت و قصدی می‌خواهند به یکدیگر صدمه بزنند، آنها به هم دروغ می‌گویند، تهمت می‌زنند، قضاوت می‌کنند و بسیاری از این دست اعمال و رفتار بنابراین من و آقای محمدی کارگردان اثر که دوستی و رفاقت قدیمی با هم داریم و من جنس کار ایشان را دیده بودم و نگاه‌مان به هم نزدیک است حس کردیم در حال حاضر و در این اوضاع جامعه فارغ از آثار مختلفی که روی صحنه می‌رود حال چه آثار طنز و چه آثار موزیکال و غیره بیاییم این اثر را برای مخاطب فهیم و مخاطبی که تئاتر و درام را می‌شناسد روی صحنه ببریم. شاید نگاهی که سارتر دارد به نگاه دینی ما نزدیک نباشد اما اشتراکاتی هم وجود دارد. مثلاً همین بینش که ما انسان‌ها در این دنیا کارهایی را انجام می‌دهیم و در دنیای دیگر چه در بهشت باشیم یا در جهنم نتیجه‌اش را خواهیم دید و حاصلش را درو خواهیم کرد. حال تک تک این کاراکترها نیز از اینکه در گذشته خود چه کرده‌اند می‌گویند و اینجا در این اتاق در بسته ثمره‌اش را می‌بینند اما از آن جهنمی که در ذهن ماست و آن دستگاه‌های شکنجه خبری نیست و همین کاراکترها هستند که باید تا ابد در آن اتاق جهنمی در کنار هم باشند و این باعث عذاب آنهاست و کفایت می‌کند.

نام شما را به عنوان تهیه کننده اثر هم می‌بینیم.

بله حقیقت ماجرا این است که من دوست داشتم که خودم این کار را در مقام کارگردان روی صحنه ببرم اما زمانی که می‌توانستم برای این کار بگذارم با توجه به مشغله‌های دیگری که داشتم کافی و وافی نبود به همین دلیل آقای محمدی قبول زحمت کرده و کارگردانی اثر را پذیرفتند و من هم به عنوان تهیه کننده و کسی که کار را هم ترجمه کرده بودم به عنوان مشاور کار و کارگردان در کنار دوستان بودم و هستم.

آیا بازخوردهای مربوط به نمایش را هم دنبال می‌کنید؟

بله دنبال می‌کنم البته تنها چند شب از شروع اجراهای این نمایش می‌گذرد اما من چه در فضای مجازی و چه در شبکه‌های اجتماعی نقدها و نظرات را می‌خوانم و حقیقتاً استقبال می‌کنم حال چه مخاطبان نمایش را مورد نقد شدید قرار داده باشند و یا تعریف کرده باشند بنابراین نه به آن تعریف غره می‌شوم و نه از آن نقد ناراحت و دلسرد و سعی می‌کنم نکات خوب و و مثبت را از دل هر کدام بیرون بکشم و به همکارانم در این نمایش منتقل می‌کنم تا رفته رفته کار چیزی باشد که هم به دل خودمان و هم به دل مخاطب بنشیند.

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است