حسین شفیعی در گفتگو با صبا:
برای رسیدن به یک اثر فاخر اول باید عاشق بود
دکتر صادقی این نمایشنامه را با عشق و احترام به زنان نوشته است، که یکی از آنها قدمشاد است و این عشق را در طول تمرینات به بازیگرانش تزریق میکند. برای رسیدن به یک اثر فاخر باید عاشق بود.
نمایش «سفرنامه آبجی مظفر» به نویسندگی و کارگردانی قطبالدین صادقی این روزها در تالار اصلی تئاتر شهر در حال اجرا است. در این نمایش که به شیوه نمایش ایرانی رو حوضی نگاهی انتقادی به سفرهای مظفرالدین شاه دارد بازیگرانی مانند امیرضا کوشانی، الهه پورجمشید، شهرام مسعودی، حسین شفیعی و … به ایفای نقش میپردازند. در ادامه گفتوگوی خبرنگار صبا با بازیگر این نمایش را میخوانید.
یکی از نقشهای اصلی هستید که از ابتدا تا انتهای نمایش تقریبا یکسره روی صحنهاید و دیالوگها و حرکات شما با ریتم و تمپوی بالایی همراه است. از روند رسیدن به آمادگی لازم در بیان، بدن و انرژی نقش بگویید.
ما به مدت یک ماه و اندی فقط روی دورخوانی این متن متمرکز بودیم و دکتر تاکید بسیاری داشتند که تمام جملات درست ادا شوند و این در حالی است که در بسیاری از نمایشها میبینیم بازیگران صرفاً دیالوگها را میخوانند و دیالوگها با حس ادا نمیشوند. اما تاکید دکتر بر این بود که معنی هر جمله با آکسان گذاری مناسب بیان میشود و بر اساس همین تاکید، روی متن خیلی کار کردیم. حجم دیالوگهای من هم زیاد بود و بخش دورخوانی متن که همه فکر میکنند سادهترین بخش یک اجرا است یکی از سختترین بخشهای تمرینات این نمایش و البته به همان مقدار هم دلنشین بود به خصوص که آنقدر معانی و مفاهیم دقیق و ریزی درون جملات این نمایشنامه بود که نمیشد از آن غفلت کرد. اما در مورد انرژی، بازیگرها به مرور و طی سالهای زیادی که روی صحنه میروند کنترل و تقسیم آن را میآموزند و به صورت ناخودآگاه انرژیشان را تقسیم میکنند. این کار هم سراسر انرژی است و اصلاً نمیشود که بگویید این موقعیت را با انرژی کمتری اجرا میکنم چرا که کاراکتر گزاویه مدام در حال انفجار است و تنها کاری که من توانستم بکنم این بود که آمادگی بدنیام را حفظ کنم. خوشبختانه به سیگار، قلیان و اینگونه عادات تمایل نداشته و ندارم چون مهمترین ابزار بازیگر تنفس اوست و این مسئله اینجا به کارم آمد در غیر این صورت با این حجم از حرکات و دیالوگ حتماً روی صحنه نفس کم میآوردم. دقیقاً به همین علت هم دکتر صادقی وقتی میبینند بازیگری به چنین عاداتی مشغول است بسیار ناراحت میشوند چرا که ریههای یک بازیگر موتور حرکتی اوست و اگر این موتور آسیب ببیند حرفه یک بازیگر هم آسیب میبیند.
لذتی که بازیگران از نقش و نمایش میبرند به مخاطب هم منتقل میشود آیا بخشی از این مسئله به احترام و علاقه همه شما نسبت به دکتر صادقی مربوط است؟
دکتر صادقی این نمایشنامه را با عشق و احترام به زنان نوشته است، عشق به زنان هنرمند که یکی از آنها قدمشاد این نمایش است که مستند و واقعی است. وقتی میبینید که دیالوگها با چه عشقی نوشته شدهاند، برخی از آنها شاید سی بار بازنویسی شدهاند و وقتی ایشان با عشق با ما کار میکند، این عشق را در طول تمرینات به بازیگرانش تزریق میکند. برای رسیدن به یک اثر فاخر باید عاشق بود و راه رسیدن به عشق نیز هموار نیست و از هر نظر سخت است.
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است