طیبه کریمی در گفتگو با صبا:
در این پروژه توانستم سبک تئاتر بیچیز را درک کنم
من در این پروژه توانستم سبک تئاتر بیچیز را لمس کنم. نظر آقای نفر این بود که مخاطب با خود نمایشنامه و نمایش مواجه شود نه با دکور و زیباییهای دیگر صحنه. ایشان به تئاتر با دست خالی تاکید داشت.
مریم عظیمی _ نمایش «نام همه مصلوبان عیسی است» اثری به کارگردانی وحید نفر و نویسندگی ایوب آقاخانی است که به رشته اتفاقاتی در اوایل دهه ۳۰ و فعالیتهای تروریستی گروه هاگانا در تهران میپردازد. در این درام تاریخی به مستنداتی از حوادث این دوره در ترکیبی دراماتیک با کاراکتری به نام عیسی ناصری پرداخته میشود. در ادامه گپ و گفت خبرنگار صبا با بازیگر این نمایش را میخوانید.
ما در این نمایش زنی را میبینیم که مادر عیسی ناصری روزنامه نگار مجله مرد امروز است اما به نظر میآید که این مادر به تمام مادران فرزند از دست داده تاریخ اشاره دارد. شما این نقش را چگونه تعریف کردهاید؟
در یکی از دیالوگهای نمایش به پیامی از طرف دکتر مصدق با این مضمون اشاره میشود که این افراد یهودیان ایران هستند و نباید با وعده یک سرزمین موعود کوچانده شوند و یا اینکه با دستهبندی بد و خوب، فقیر و غنی از یکدیگر جدا شوند با توجه به این موضوع من شخصیت مادر را به نوعی سرزمین ما و ایرانمان در نظر گرفتم. سرزمینی که به خاطر ظلمهای زیادی که در طول تاریخ بر او و فرزندانش روا شده یکی یکی فرزندانش را از دست میدهد و گریه او گریه این سرزمینی به خاطر از دست دادن جوانان و فرزندانش است.
با توجه به اینکه زمان حضور شما روی صحنه کوتاه است و در پرده آخر روی صحنه میآیید اما از نظر حسی باید چکیدهای از احساساتی که طی اتفاقات نمایش به وجود میآید را نشان دهید. این حس آمیزی و رسیدن به آن مرحله پایانی چگونه شکل میگیرد؟
من هر شب از نزدیکترین نقطه و لتهای که ممکن است صحنه را میبینم و پا به پای بازیگران دیگر حضور دارم. وقتی اتفاقاتی که لحظه به لحظه روی صحنه برای فرزندم شکل میگیرد، اینکه چگونه فرزندم به مرگ نزدیک میشود، چگونه به او خیانت میشود و… را میبینم و به مرور این حس در من شکل میگیرد. تمام این اتفاقات باعث دلهره من میشود تا در آن لحظه آخر با نبود فرزندم مواجه شوم.
با توجه به اینکه آقای نفر استاد شما هستند تجربه همکاری در این نمایش چه افزودهای برای شما داشت؟
من در این پروژه توانستم سبک تئاتر بیچیز را لمس کنم. نظر آقای نفر بیشتر روی این بود که مخاطب با خود نمایشنامه و نمایش مواجه شود نه با دکور و زیباییهای دیگر صحنه بنابراین ما برای نشان دادن کارگاه نجاری فقط چند جعبه چوبی داشتیم که در انبار تالار مولوی افتاده بود و از همان استفاده کردیم و بازیگران هم گریم خاصی ندارند. ایشان به تئاتر با دست خالی تاکید داشت و برای من به عنوان بازیگر این مسئله جا افتاد که بدون هیچ دکور، آلایش و آرایشی میتوانیم مفهوم کلی نمایش را به مخاطب برسانیم و مورد دیگر مواجهه مستقیم با مخاطب بود یعنی وقتی در پایان نمایش به صورت مستقیم از مخاطب میپرسم که نمیدانم تاکنون داغ دیدهاید یا نه! فاصله از میان ما برداشته میشود و من که مفهوم این مواجهه را به صورت تئوری آموخته بودم در این نمایش توانستم عملاً به آن برسم.
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است