روزنامه صبا

روزنامه صبا

صمد طاهری در گفتگو با صبا:

تمرکز جشنواره‌ها روی نویسندگان جوان باشد


برگزیده شدن در هر جایزه و جشنواره‌ای این حسن را دارد که کتاب مورد نظر، بیشتر دیده و خوانده می‌شود. به نظر من تمرکز جشنواره‌ها بیشتر باید روی نویسندگان جوان باشد که نیاز به دیده شدن و تشویق دارند.

سمیه خاتونی– اختتامیه هفدهمین دوره جایزه ادبی جلال آل احمد، چهارشنبه سوم بهمن ماه در تالار کتابخانه ملی برگزار شد  و برگزیدگان و شایستگان تقدیر را در ۴ بخش معرفی کرد. در بخش مستندنگاری، کتاب «خاک کارخانه؛ پارچه‌های ناتمام چیت‌سازی بهشهر و سرگذشت آخرین کارگران» نوشته شیوا خادمی از نشر اطراف شایسته تقدیر دانسته شد. در بخش نقد ادبی، کتاب «دیرش روایی» نوشته بهمن نامورمطلق از نشر سخن به عنوان اثر شایسته تقدیر معرفی شد.در بخش داستان کوتاه، کتاب «آن پری‌زاد سبزپوش» نوشته صمد طاهری از نشر نیماژ برگزیده شد و کتاب «پرنده باز تهران» نوشته ندا رسولی از انتشارات هیلا شایسته تقدیر شناخته شد. در بخش داستان بلند و رمان، کتاب «سنگ اقبال» نوشته مجید قیصری از نشر چشمه برگزیده شد و کتاب‌های «دختران قبیله جنگ» نوشته جواد افهمی از انتشارات خط مقدم و «دم اسبی» نوشته رامبد خانلری از نشر بان شایسته تقدیر شناخته شدند. در ادامه روزنامه صبا، با صمد طاهری (برگزیده بخش داستان) گفت‌و‌گویی داشت که در ادامه می‌خوانید:

 

 در ابتدا درباره ساختار و مجموعه داستان برگزیده خود در جایزه ادبی جلال بگوئید.

کتاب «آن پری‌زاد سبز پوش»، شامل ۹ داستان کوتاه و ۲ نمایشنامه تک پرده است. داستان‌ها بین سال‌های ۱۳۹۹ تا ۱۴۰۱ نوشته شده‌اند و آن ۲ نمایشنامه درواقع جزو کارهای کلاسی من است که در سال ۶۳ نوشته بودم و از بین ۶ نمایشنامه این دو را جهت انتشار شایسته دیدم.

 فرایند نوشتن برای شما چگونه است؟

فرایند نوشتن من به این شکل است که وقتی چیزی در ذهنم نطفه می‌بندد، که ممکن است با شنیدن ماجرایی یا حتی جمله‌ای یا دیدن فیلمی خبری یا مستند یا داستانی یا دیدن حادثه‌ای یا… به وجود آمده باشد، روزهای متوالی به آن فکر می‌کنم و به مرور با تخیلی که زندگی زیسته‌ام آن را پرورده، به دور آن نطفه آدم‌ها و ماجراهایی تنیده می‌شود تا زمانی که احساس کنم آن داستان یک شکل کلی تقریبی پیدا کرده. بعد شروع به نوشتن می‌کنم. هر شب یک صفحه می‌نویسم و چند روز به آن صفحه و صفحه بعدی که باید نوشته شود فکر می‌کنم و سپس صفحه بعدی را می‌نویسم و این روند چند هفته ادامه می‌یابد تا زمانی که داستان به پایان برسد. نوشته را کناری می‌گذارم و به کتاب خواندن و کارهای دیگرم می‌پردازم تا چند ماهی بگذرد، بعد آن نوشته را بیرون می‌آورم و می‌خوانم و شروع به اصلاح و جرح و تعدیلش می‌کنم تا وقتی که احساس کنم کار به سرانجام رسیده و داستان شکلی قابل قبول پیدا کرده. نهایتاً زمانی که بنا به گردآوری و انتشار مجموعه داستان شد، کارهای یکی دو ساله را مجدداً می‌خوانم و امتیاز می‌دهم. کارهایی را که امتیاز قابل قبولی بیاورند برای مجموعه انتخاب می کنم و بقیه کنار می‌گذارم.

 در داستان نویسی، قلم خود را به کدامیک از بزرگان ادبیات داستانی ایران نزدیک می‌بینید؟

در آغاز نویسندگان جنوبی مثل صادق چوبک و احمد محمود که فضای داستان‌هایشان در محیطی رخ می داد که برای من تا حدود زیادی آشنا بود و با آدم‌های داستان‌هایشان هم احساس همدلی و هم‌محلی می‌کردم، بر روی من تأثیر زیادی گذاشتند و نخستین داستان‌هایی که در دوران جوانی نوشتم متأثر از آثار آنان بود. بعدها با خواندن آثار نویسندگان دیگر، دنیاهای جدیدی بر من مکشوف شد؛ چه نویسندگان داخلی و چه نویسندگان خارجی. هریک از آنان بی‌شک به نوعی بر نوشتن من تأثیرگذار بوده‌اند.

 برای ایجاد تعلیق و جذابیت در داستان‌های کوتاه خود از چه مولفه‌هایی استفاده می‌کنید؟

داستان مؤلفه‌های متعددی دارد. سوژه‌ها و مضمون‌هایی که جذابیت بیشتری دارند مثل عشق، خشونت، مسائل اجتماعی، چالش‌های روحی و روانی آدم‌های گوناگون در محیط‌های گوناگون… هر چیزی که بتواند به عمق عواطف انسانی رخنه کند، اینها موجب جذابیت و شدت تأثیر در داستان می‌شود. فضاسازی دقیق با جزئیات یکی از جذابیت‌های داستان است، همین طور رنگین بودن فضای داستان. عمده مخاطبان فضاهای باز و طبیعی را به فضاهای بسته و سرد ترجیح می‌دهند. شخصیت‌ها هم باید جاذبه خاص خود را داشته باشند. طنز هم یکی از مؤلفه‌هایی است که داستان را ارتقا می‌دهد، چه طنز موقعیت و چه طنز کلامی. در ادبیات ما از گذشته طنز کلامی کاربرد و جذابیت بیشتری داشته و نویسندگان معاصر هم به این نوع طنز بیشتر پرداخته‌اند. من هم در بیشتر داستان‌هایم از طنز کلامی استفاده کرده‌ام. که باعث تلطیف فضای داستان می‌شود.‌

 شخصیت‌هایی که در داستان می‌سازید تا چه اندازه برگرفته از تجربه زیسته و مواجهه شخصی خودتان با محیط سرچشمه می‌گیرد؟

من معمولاً از ترکیب چند شخصیتی که می‌شناسم یا پیشتر با آنها آشنایی داشته‌ام یک شخصیت داستانی را می‌سازم. هم از نظر ظاهری و هم از نظر خلقیات و نوع حرف زدن و… حتی آدم‌هایی که در فیلم ها دیده‌ام، چه فیلم‌های خبری و مستند و چه فیلم‌های داستانی.در روند نوشتن من، نه آدم‌ها و نه ماجراها و حتی فضاها، هیچکدام قبل از نوشتن تمام شده و کامل نیستند همه چیز در طول نوشتن تغییر می‌کنند و تکامل می‌یابند. کلاً روند نوشتن در مورد هیچ نویسنده‌ای گمان نمی‌کنم از ابتدا فیکس شده و معین باشد. روند نوشتن روندی خلاق است که تخیل دائم آن را بالا و پایین می‌کند و تغییر می‌دهد.

ارزیابی شما از ادبیات داستانی ایران به خصوص در حوزه داستان کوتاه چیست؟

من با داستان‌های کوتاه و رمان‌هایی که در سال‌های اخیر خوانده‌ام، به روند داستان‌نویسی در ایران بسیار خوشبین هستم. آثاری از نویسندگان نسل سوم، چهارم و پنجم خوانده‌ام که به گمان من نویسندگان نسل اول و دوم خوابش را هم نمی‌دیده‌اند و این به نظر من کاملاً طبیعی است، چراکه هم روند داستان‌نویسی در جهان و از جمله کشور ما روز به روز به جهان‌های جذاب‌تر و متخیل‌تری دست‌یافته و هم اینکه نسل جوان از نسل‌های گذشته به مراتب باسوادتر و جهان دیده‌تر است. نسل جوان زبان می‌داند و اینترنت دسترسی او را به جدیدترین و تازه‌ترین دستاوردهای علمی، فرهنگی و پژوهشی و نقد مدرن و فیلم و موسیقی و… فراهم کرده است.

 برگزیده شدن در جایزه ادبی جلال برای شما چه حسی را به همراه داشت و انتظار شما از مسئولان برگزار کننده چیست؟

برگزیده شدن در هر جایزه و جشنواره‌ای این حسن را دارد که کتاب مورد نظر، بیشتر دیده و خوانده می‌شود. به نظر من تمرکز جشنواره‌ها بیشتر باید روی نویسندگان جوان باشد که نیاز به دیده شدن و تشویق دارند.

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است