روزنامه صبا

روزنامه صبا

یادداشتی درباره فیلم «صیاد»

صیاد به نفع درام، واقعیت را قربانی نکرد


فیلم سینمایی «صیاد» را به بهانه حضور فیلم در چهل و سومین جشنواره فیلم فجر بررسی کرده ایم.

فیلم صیاد در بحبوحه جنگ تجزیه طلبانه کردستان آغاز می‌شود، در همان دقایق اول کشمکش‌های شخصیتی صیاد در سه لایه، گسترده می‌شود،لایه اول کشمکش‌های درونی است که در آن شاهد واگویه‌های درونی شخص با خودش هستیم، در این لایه ذهنیت و افکار شخصیت بدون محدودیت روایت می‌شود در فیلم صیاد این لایه صدایی زنانه است که روایتگر واگویه های صیاد در خلوت  با خودش است و احتمالا خوانشی از دفترچه خاطرات شخصی صیاد است که در فیلم آن را از زبان همسرش می‌شنویم، هوشمندی و تمهیدی که  کارگردان در این بخش قائل شده، علاوه بر اینکه به  تنوعی در دو لایه دیداری و شنیداری منتج شده است برخلاف این گزاره که می‌گویند جنگ چهره زنانه ندارد، خوانشی چند وجهی از جنگ را روایت می‌کند که اتفاقا جنگ چهره زنانه دارد.

لایه دوم شخصیت صیاد، کشمکش‌های فردی است که مبتنی بر کشمکش شخصیت با افرادی معرفی‌ شده یا شناسنامه‌دار است. این لایه متکی بر روابط خانوادگی و گروه دوستان یا آشنایانی است که در داستان معرفی شده‌اند، این لایه گویایی روابط خانوادگی صیاد با همسر، فرزندان و دوستانش است.

و اما لایه سوم، لایه کشمکش‌های اجتماعی است. این لایه مختص سینماست و در واقع، سینما عرصه‌ لایه کشمکش‌های اجتماعی است. در این لایه دیالوگ‌ها تنها با تصویر انتقال معنایشان کامل می‌شوند.

در این لایه ما اجتماعی را می‌بینم که اطراف قهرمان را گرفته است، این لایه در فیلم صیاد اکثر اوقات در حد دیالوگ باقی مانده است و نقاط اوج دراماتیک داستان در مخالفت‌هایش با بنی صدر و یا فاتح شدنش در صحنه‌های نبرد، عمدتا از میان گفت‌وگوها بیان می‌شود و به لایه‌های اصلی فیلم یعنی کنش و تصویر نمی‌رسد.

کارشناسان فیلمنامه‌نویسی معتقدند در فیلمنامه‌های سینمایی باید از هر سه لایه کشمکش یک ما‌به‌ازای بیرونی در تصویر داشته باشیم، طوری که عرصه کشمکش درونی به لایه‌ای بیرونی تبدیل شود و کشمکش‌های فردی در اکت و حرکت قابل رویت و شنیدن شوند و کشمکش‌های اجتماعی را نیز نشان دهیم.

فیلمنامه صیاد که یک پای قوی در واقعیت دارد، در سفر دراماتیک قهرمان به  یک پای مضمون نگر بسنده کرده و تلاش فیلمنامه‌نویس برای رسم این نقاط در بزنگاه‌های تاریخی در جهت انسجام درام ستودنی است.

نویسنده با نکته سنجی از آغاز روایت، موتور محرکه داستان را با صحنه حمله کومله‌های کرد آغاز می‌کند و خاکی را نشان می‌دهد که صحنه بازی دژخیمان و دشمنان شده است. او هوشمندانه از این راه به دنبال انتقال حس اضطراری است که نیاز و هدف قهرمان را توجیه می‌کند و مخاطب با قهرمان در سفرش همراه می‌شود.

مضمون اثر نیاز به وحدت است و برهم زننده تعادل آن بازی‌های بی نتیجه سیاسی است و ‌صیاد قهرمانی است که رسالت و هدفش در محقق کردن وحدت میان دو جناح تفهیم می‌شود.

خط روایت با محوریت قرار دادن این موضوع به این چند سال که زمان فیلم است، انسجامی قابل اتکا بخشیده است.

در ابتدای فیلم قدری تعجیل راوی برای معرفی شخصیت احساس می‌شود و در ادامه بنی صدر ضد قهرمانی است که در الگوی فیلمنامه نویسی از آن به عنوان شخصیت ملون نام برده شده. شخصیت ملون، کاراکتری است که در ابتدای داستان از گروه متحدان قهرمان است و در ادامه در گروه مخالفان و دشمنان قرار می‌گیرد و  از قوی‌ترین ضد قهرمان‌ها در درام است.

در مجموع  فیلم «صیاد» با وجود کارگردانی بی نقض در صحنه‌های جنگی و نظامی به مثابه اثر سینمایی از این ناحیه آسیب می‌بیند که مخاطب دلاوری صیاد شیرازی را نه در صحنه‌های نبرد و یا به کارگیری استراتژی‌های نظامی بلکه از لابلای گفتارهایی که در فیلم رد و بدل می‌شود، استنتاج می‌کند. مثلاً از زبان تمجید گرایانه بنی صدر و  همچنین کارشکنی‌های بنی صدر که آنها نیز عمدتا از طریق دیالوگ و نه تصویر سینمایی انتقال داده می‌شود.

در پایان یابد گفت که فیلم «صیاد»، که یک فیلم  پرتره در ژانر دفاع مقدس است. علاوه بر سختی شخصیتی که جای بازی در تعارض لایه‌ای شخصیت نداشته است باید کاملا مبتنی بر واقعیت و مستندات تاریخی باشد و همین دو نکته کار فیلمنامه نویس و کارگردان را از پیش سخت خواهد کرد و خصوصا اینکه تصمیم بر آن است که به نفع درام، واقعیت قربانی نشود.

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است