روزنامه صبا

روزنامه صبا

بررسی فیلم سینمایی «شاه‌نقش»

شاه‌نقش زندگی‌ات را بازی کن


فیلم سینمایی «شاه‌نقش» را به بهانه حضور در چهل و سومین جشنواره فیلم فجر بررسی کرده ایم.

رضاخسروزاد– در بین فیلمسازان کمتر کسی هست که بصورت متمرکز و مداوم به پشت صحنه سینما و دنیای سیاهی‌لشگرها پرداخته باشد. شاهد احمدلو از اولین ساخته‌ها تا معروفترین فیلمش «چند میگیری گریه کنی» همه با موضوعاتی در مورد هنروران و افراد حاشیه سینماست.

دنیای جذاب و زیبای سینما، حقیقتی تلخ و زشت هم دارد که فیلمساز با آشنایی کامل و حضور در میان آدم‌های آن، توانسته است فضای عینی و ملموس زندگی و روابطشان را بازنمایی کند. دغدغه فیمساز در مورد حاشیه‌نشینان سینما و نیاز به وجود و اجرای مناسبات حمایتی، نگاهی عدالتخواه را مطرح می‌کند.

ناصر عشقی، بازیگر کتک‌خور سینما که عاشق دیالوگ‌ شخصیت‌های جوانمرد فیلمهای قدیمی است، در تضاد با آنچه نشان می‌دهد، وقتی به مقامی می‌رسد شروع به سوءاستفاده می‌کند.

او که با شعار عدالت و احقاق حق نماینده و مسئول صنف خود می‌شود، در وجهی نمادین نمونه کامل برخی سیاستمداران وعده‌دهنده است که هدفشان صرفا مادی است.

روایت فیلمنامه سرراست و خطی و بدون گره‌افکنی و تعلیق‌های پررنگ است. خط داستانی به شکلی آرام و متمرکز بر شخصیت‌ها گسترش می‌یابد. با معرفی کامل شخصیت‌ها، بحران محوری و جدل و تقابل دوشخصیت اصلی، ناصر و شهاب آغاز می‌شود و تماشاگر را درگیر درام عمدا غیراحساسی می‌کند. فیلمساز از ترفندهای معمول ایجاد هم‌حسی و همذات‌پنداری دوری می‌کند و اجازه می‌دهد مخاطب ناظر غیر سانتی‌مانتالیسم و منطقی ماجرا باقی بماند.

عدم برخورداری از چهره شاخص و بازیگر معروف، مستقیما از ذات ایجابی و لزوم ایده‌اصلی و داستان محوری فیلم برمی‌خیزد. اتکا بر بازیگران غیرگیشه و اجازه دادن برای بازسازی تا حد امکان فضای واقعی و ملموسِ بازیگران هنرور و کتک‌خور و سیاهی‌لشگر، مسقیما از جسارت و توانمندی و خواست فیلمساز می‌آید.

«شاه‌نقش» فیلم پرزحمت و متعهد است که رسالت خود را پرداختن به قشر حاشیه سینما و گاه فراموش شده می‌داند.

عشق قدیمی میان ناصر و ناهید، واقعی و حقیقی است. همچون دلبستگی‌ها و رفاقت‌‌‌ها و عشق‌های قدیمی که ریشه در ساده‌زیستی و یکرنگی دارند. به همین جهت است که ناهید منجی ناصر می‌شود و پیکر خونینش را از مهلکه خارج می‌سازد. در مقابل ناهید، مهناز همسایه دلفریب قرار دارد که ارتباطش با آدم‌ها ظاهری و کاسبکارنه است.

«شاه‌نقش» فیلمی با هنروران در مورد سینما است به همین جهت بازیگران همه شناخته شده اما مربوط به سینمای بدنه هستند. بازی‌ها خوب و همه هدایت‌شده و با توجه به سوابق فیلمساز در توانایی بازی‌گیری، یکدست و در خدمت فیلم است بدون آنکه درخشش خاصی دیده شود. شاید بتوان صریحا اشاره کرد که میزان توانایی بازیگران اصلی و فرعی و محدودیت بازیگری‌شان، در تقایل با عشق و شیفتگی‌شان به سینما، همان چیزیست که مورد توجه و اشاره فیلمساز است. جبر فیزیک و چهره و توانایی و شانس، که بعضی معروف و خیلی‌ها در حاشیه می‌مانند.

نام فیلم هم به همین جهت کنایی و قابل ارجاع است، مهم نیست که چه فردی نقش اصلی باشد، بهروز وثوقی یا بهرنگ علوی، اما مهم است تا برای عدالت بجنگی تا شاه‌‌نقش زندگی‌ات را بازی کنی.

در انتها اشاره کنم، داستان می‌توانست کمی سریعتر شروع شود و معرفی کامل فضا و آدم‌های قصه را در شتاب روایی انجام دهد. شاید در تدوینی دوباره بتوان شروع را خواستنی‌تر و سینمایی‌تر اجرا کرد. اما همانطور که اشاره شد از میانه فیلم که استحکام و قدرت داستان برقرار شده است، ریتم فیلم دوست‌داشتنی و خوب است. مانند صحنه‌های توطئه‌چینی شهاب و جمع کردن امضا و استشهادیه و ضبط صدای اقرار ناصر به سوءاستفاده، خوش ریتم است و آن کبریت با تصویر رضا موتوری و کمی بعد کتک خوردن ناصر در جلوی پرده سینما و ارجاع به سکانس معروف فیلم رضا موتوری و در انتها ورود شهاب به دفتر و جایگزینی عکس و تکرار چرخه منفعت‌طلبی، که تماشاگر را با جرقه تأویل و تأمل بدرقه می‌کند.

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است