سودابه جعفرزاد در گفتگو با صبا:
آینده خوبی برای تئاتر و هنر نمیبینم
مشکلات مالی، مسائل سالنها و ورود کسانی که سواد لازم را در این زمینه ندارند باعث شده تا این عرصه متزلزل شود. در حال حاضر آینده و دورنمای خوبی برای تئاتر و هنر و هنرمند فعال در این عرصه نمی بینم.
مریم عظیمی _ نمایش «خونه مادربزرگه» به نویسندگی و کارگردانی محسن آزاد که از دهه ۸۰ وارد تئاتر شده و آثاری چون «معرکه در معرکه»، «کروکودیل»، «نا آرامسایشگاه» و «قصه شبنم» را در کارنامه خود دارد با بازیگرانی مانند امین اکبری نصب، سهیل ملکی، مصطفی ایزدی، امیر عدلپرور، سودابه جعفرزاد و … در تالار سایه تئانر شهر روی صحنه رفته است. این نمایش که اقتباسی از برنامه تلویزیونی و عروسکی «خونه مادربزرگه» به کارگردانی مرضیه برومند است در سبک سوررئال و دلهره آور اجرا میشود. در ادامه گپ و گفت خبرنگار صبا با بازیگر این نمایش را میخوانید.
شما نقش گل باقالی را ایفا میکنید با توجه به بعد نوستالژیک «خونه مادربزرگه» آیا ریسک و تردیدی برای حضور در این پروژه داشتید؟
بله دست گذاشتن روی آثاری که در فرهنگ ما تا این حد نوستالژیک، عمیق و ریشهدار هستند و تغییر دادن بخشی و یا تمام آن مسلماً با ریسک همراه است و من نیز با توجه به وجود این ریسک این نمایشنامه را قبول کردم چرا که طرح موضوع آن برایم بسیار جالب بود.
کاراکترها در عین حال که ویژگیهای حیوانی کاراکتر خود را حفظ کردند اما ویژگیهای انسانی نیز دارند. پرداخت شما به چه شکل بود؟
همه اینها با توجه به صحبتهای اولیهای که با کارگردان داشتیم انجام شد و آقای آزاد از همان روز اول خواستار این بودند که هر دو بعد را در کاراکتر پردازیها در نظر بگیریم یعنی کاراکترها نه حیوان مطلق باشند و نه انسان مطلق و ما نیز بر همین اساس پیش رفتیم.
آیا این شکل از کاراکتر پردازی چالش برانگیز بود؟!
بله، این مسئله مسیر کاراکتر پردازی را سختتر و پرچالشتر میکند و باعث میشود که کاراکتر تا حدی دور از ذهن بازیگر باشد. وقتی که ما یک اثر رئال بازی میکنیم ابعاد کاراکتر برای ما واضح است اما این نمایش بر اساس سبک و سیاقی که پیش میرفت تعریف خاص خودش را داشت و حفظ هر دو بعد و ایجاد تعادل میان این دو به شکلی که بعدی بر بعد دیگر غلبه نکند سخت و چالش برانگیز بود. طبیعتاً در دوره تمریناتی که داشتیم بخشهایی به نقشها اضافه و گاهاً کاسته شد و در حین اجرای اتودها کم کم نقشها شکل گرفت و به نقطه نهایی اجرا رسیدیم و امیدوارم که در این زمینه موفق بوده باشم.
با توجه به شرایط فعلی تئاتر آیا بازیگران ما میتوانند یک دورنمای شغلی داشته باشند؟
فکر میکنم کلمه دورنما چه برای فعالین تئاتر و فعالین عرصه هنر بیشتر یک شوخی است چون امروز به نقطهای رسیدهایم که آیندهاش بسیار ترسناک است. مشکلات مالی، مسائل سالنها و ورود کسانی که شاید سواد لازم را در این زمینه ندارند و صرفاً به دلیل داشتن شرایط مالی حضور دارند باعث شده تا این عرصه متزلزل شود. بنابراین در حال حاضر که با هم صحبت میکنیم آینده و دورنمای خوبی برای تئاتر و هنر و هنرمندی که در این عرصه فعالیت میکند نمیبینم.
سخن پایانی
از تماشاچی تئاتر ممنونم که با این اوضاع سخت اقتصادی کشور و جامعه همچنان تئاتر را در سبد کالای خود نگه داشته، میآید، وقت میگذارد و میبیند. هر چند که تعداد مخاطبان کم شده اما تئاتر را بودن تماشاچی زنده میکند و ممنون میشوم که بیایند کار ما و آثار دیگر را ببینند و سالنها را پر کنند تا بدین وسیله هنرمند بتواند زنده بماند، نفس بکشد و برای ارائه آثار دیگر جان داشته باشد و این مخاطب است که با قبول یا نپذیرفتن هر نمایش و اثری باید از هنرمند بخواهد نمایش خوب ارائه کند و بدین ترتیب کمک کند تا این روند رو به سمت قهقرا، اصلاح شود.
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است