علی طاهرفر در گفتگو با صبا:
کشف استعدادها از پشت دیوار پایتخت
رضاییها و فروتنها، استعدادهای هستند که طی چهار دهه سینمای انقلاب، پشت دیوار پایتخت گرفتار شدهاند. بسیاری از استعدادهای جوان ما به واسطه دوری از پایتخت، دیده نشده و به کار گرفته نشده اند.
ندا حسنی– قول، قول است. مردانه و زنانه ندارد اما همیشه در زبان ما قول مردانه مصطلح بوده است. یعنی حرفی که نه بالا و پایین دارد و نه کم و زیاد و همه جوره باید پای آن ایستاد. درست مثل عوامل و بازیگران «قول مردونه» که تا همین امروز و در یک سوم پایانی سریال که تا قسمت سیام مانده، هنوز در لوکیشن حاضرند و تا پاسی از شب و گاه تا طلوع خورشید مشغول ضبط و فیلمبرداری و کارهای پس از تولید هستند تا قسمتهای باقیمانده را به موقع به پخش شبکه سه برسانند و بینندگان مشتاق را که از هفته دوم فروردین این سریال را دنبال میکنند را حتی دقایقی منتظر نگذارند و حوالی ۲۰:۳۰ هرشب میهمان خانههای آنها شوند. بخش اعظم این تلاش ستودنی بر دوش تهیهکنندهای پیشکسوت به نام ایرج محمدی و کارگردانی که خیلی از اوج گرفتن سیمرغ بلورینش نگذشته، به نام علی طاهرفر است. خبرنگار صبا در میانه ضبط سکانسها و پلانهای باقی مانده، به نیت خداقوت و دست مریزاد، لختی پای صحبت کارگردان این مجموعه متفاوت نشسته است.
آقای طاهرفر، چگونه از «آپاراتچی» به «قول مردونه» رسیدید؟
فیلم سینمایی آپاراتچی، شروعی دوباره برای من بود. در عرصه تلویزیون، چند پیشنهاد کاری داشتم ولی به دلیل تعلق خاطر درونی و عمیقی که نسبت به دهه شصت، دوران دفاع مقدس و بعد از آن داشته و دارم، علیرغم چالشهای بسیار در حوزه ساخت سریال دهه شصتی این سریال را آغاز کردم. به عقیده من این دهه جزو مقاطع سرنوشت ساز و ماندگار در قاموس انقلاب اسلامی است. و این تنها شعار نیست بلکه شرافت، نجابت و مقاومت در آن برهه، واقعیت غیر قابل انکاری است. در آن دوران مردم ما با سختترین محاصره اقتصادی مواجه بودند از این رو تنگناهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی فشار مضاعفی را بر مردم تحمیل میکرد اما به رغم تمام این موانع توانستند با عزت نفس، روحیه وصف ناشدنی و عزت نفس بی مثال خود در برابر همه این سختیها ایستادگی کنند تا پایداری این مردم به جهانیان ثابت شود. باید اذعان کنم که چنین روحیات خالص و ناب و چنان لحظات ماندگاری گویی از یادها رفته است ـ قطعا این ملت قهرمان ستودنی هستند و می بایست این دوران ماندگار شوند تا بتوانند چراغی برای ادامه راه شوند. هر چند که به تصویر کشیدن آن برهه، سختیهای خاص خود را دارد و تلاش مضاعفی را می طلبد و چه بسا از به تصویر کشیدن سایر دورههای تاریخی مثل زمان قاجار و ماقبل آن به مراتب سختتر بود، با همراهی تهیهکننده همه این سختیها را با جان دل پذیرفتیم تا توانسته باشیم قدمی در به تصویر کشیدن و ثبت چنین دوران ارزشمندی، برداریم.
خودتان در نگارش فیلمنامه دخیل بودید یا کل متن از قبل نگارش شده و آماده بود؟
طرح اولیه «قول مردونه» چهار سال قبل توسط مصطفی زندی که از نویسندگان خلاق در حوزه کمدی و درام هستند، نوشته شده و به تصویب رسیده بود. این طرح چند بار بازنویسی شد و ویرایشهایی بر روی طرح اولیه انجام شد و به صلاحدید تهیهکننده، یک ویرایش نهایی هم لازم بود که به دلیل درگیری کاری آقای زندی در پروژهای دیگر، احسان لطفیان ویرایش نهایی را انجام دادند و در نهایت باز نویسی قسمتهای پایانی هم به خود من محول شد.
از انتخاب و ترکیب جدید و جالب بازیگران و از نگاه متفاوت و طنز گونه به مجاهدین خلق، بگویید.
در مرحله انتخاب بازیگر آزمون و خطاهای بسیاری پشت سر گذاشتیم. خیلی از هنرمندان عزیز آمدند و با توجه به فضا و اتمسفر دهه ۶۰ تست گریم شدند و گفتمان اولیه در ترسیم جهان شخصیتها صورت پذیرفت تا به ترکیبی رسیدیم که بتوانیم در کنار فضای کمدی یک درام اجتماعی را نیز پیش ببریم. چراکه رویکرد ما صرفا کمدی یا اجتماعی نبود. تلاش ما براین بود که درام اجتماعی را با خلق لحظات با نشاط، از منظر کمدی به تصویر بکشیم. در نتیجه از کمدینهایی که پیشتر تجربه بازی در این سبک داشتند، بهره بردیم. یا در بخشی دیگر این اولین بار بود که به مجاهدین خلق و منافقین از دریچه طنز و کمدی پرداخته میشد. رسیدن به چنین ترکیبی در بازیگران، مرهون لطف آقای ایرج محمدی در مقام تهیهکننده بود. با توجه به تجربه سالیان بسیار در عرصه کمدی تلویزیونی و تعلق خاطر خود او به متن و این فضا و به واسطه این که در جو همان دوره حضور داشته و زیست بوم وی بوده و فضای جنگ و مسائل آن زمان را درک کرده است، به نتایج خوبی در این بخش رسیدیم و ایشان دست ما را باز گذاشت و این فرصت را برای ما ایجاد کردند تا بتوانیم با همه بازیگران مذاکره کنیم، تست بزنیم و به این ترکیب برسیم.
انگیزه استفاده از چهرههای جدید، به ویژه هنرمندان شهرستانی مانند باسط رضایی و محمدولی فروتن در چیست؟
رضاییها و فروتنها، استعدادهای هستند که طی چهار دهه سینمای انقلاب، پشت دیوار پایتخت گرفتار شدهاند. بسیاری از استعدادهای جوان ما به واسطه دوری از پایتخت، دیده نشده و به کار گرفته نشده و در حق آنها ظلم شده است. در هیچ دورهای، هیچ دولت و سازمان سینمایی و هنری- علیرغم تلاشهایی که شد- نتوانست این دیوار را کوتاه کند و همه فروتنها و رضاییها وقتی دیده شدند، که از این دیوار عبور کردند. این مسأله در مورد خانمها و دختران هنرمند و با استعداد در شهرستانها بسی سختتر است و آنها از دیوار دوم یعنی محدودیتهای خانواده و جامعه نیز باید، عبور کنند. من به نوبه خود از وجود چند نفر از این استعدادها هم در «آپاراتچی» و هم در «قول مردونه» استفاده کردم که به اندازه نقش خود درخشیده و باور پذیر بودند.
با این وجود برای انتخاب بازیگر نقش اول چنین سریالی آن هم از شهرستان ریسک بزرگی کردید؟
درمسیر انتخاب نقش اول مسیر سختی در پیش داشتیم؛ ابتدا به دلیل مقطع سنی که بازیگر باید آن را بازی میکرد و دوم اینکه باید از بازیگری استفاده میشد که بازی او صرفا به سمت کمدی صرف نرود. وگرنه بودند بازیگران مستعد، خلاق و حرفهای دیگری که مناسب این نقش باشند. باسط رضایی که قبل از آن در پروژه شهید هاشمی حضور داشت، توسط یکی از بازیگران اصلی آن پروژه، معرفی شد و در فضای این کار جای گرفت که انتخاب درستی هم بود.
در قاب بندیهای به جا و گاه سینمایی، نقش عواملی همچون تصویربردار و طراح صحنه، چقدر موثر بوده است؟
هر اثر تلویزیونی و یا سینمایی نتیجه یک کار گروهی است و در خلق چنین قابهایی از لباس و اکسسوار گرفته تا حرکت، نور و تصویر همگی به یک اندازه تأثیر گذار هستند. کار در فضای دهه شصت نیازمند شناخت و تسلط بر رنگ، هارمونی و اجزای آن دوره است که یک پیشینه ذهنی و مطالعه در باره آن را میطلبد که شاید برای کسی که آن دوره را تجربه نکرده قدری سخت باشد، اما برای هر کارگردانی که در آن دوران زیست کرده و از آن عبور کرده است به مراتب سهلتر است؛ طوری که به به جزئیترین اجزای صحنه استفاده شده نیز، توجه دارد. نیت اصلی من از ساخت این سریال ادای دین به خانوادههای حاضر در دهه شصت و خلوص این مردمان و نیز شهدای عزیز و به ویژه خانواده شهدای ترور بوده که بتوانم در کنار همه خانوادههای ایرانی، لبخندی بر لبان این داغ دیدگان بنشانم.
و حرف آخر؟
به قاعده بر هر اثر و مجموعهای انتقادات و ایراداتی وارد است، هرچند که پخش مجموعه در شبکه سه و در ایام نوروز اتفاق خوبی بود که برای سریال رقم خورد، اما گاه به دلیل تداخل زمانی با پخش فوتبال و ساعت پخش سریال تغییر میکرد، که شاید یکی از ایراداتی بود که برما گرفته میشد. مسئله مهمتر قرارگیری در فوریت زمانی پخش بود که موجب شده ما همچنان تا آخرین روزهای پخش، فیلمبرداری را ادامه دهیم و عنصر شتابزدگی گاهی بر روایت ما سایه بیندازد. در نهایت با همه فراز و نشیبهای مجموعه، با همت عالی همه عوامل و تلاش شبانه روزی تمام همکاران که هرآنچه که داشتند در طبق اخلاص نهادند این راه به ایستگاه آخر رسید. همه خوشبختی یک اثر به همراهی مخاطبین آن است و آرزو داریم هدف اصلی ما که کسب لوح رضایتمندی، از عموم جامعه است، رقم بخورد و ما سهم اندکی در خلق لحظههای شاد برای مردم سرزمینمان داشته باشیم.