اردشیر منظم در گفتگو با صبا:
دوبله حرفهای؛ تلفیق گفتار، فرهنگ و هویت است
گاهی یک کاراکتر را به شخصیت تحمیل میکنیم و در این تحمیل به شخصیت اصلی توجه نداریم، در نتیجه شکاف اتفاق می افتد و دیگر نقش هویت مستقل ندارد. شکاف میان صدا، بازی، لهجه و شخصیت، اثر را ضعیف می کند.
سمیه خاتونی– صنعت دوبله در ایران، با پیشینهای هفتاد ساله، نهتنها بخشی از تاریخ تصویری کشور را رقم زده، بلکه به یکی از مؤثرترین ابزارهای فرهنگی در انتقال مفاهیم جهانی به زبان و ذهن مخاطب ایرانی تبدیل شده است. دوبله در ایران از صرف ترجمه و صداگذاری فراتر رفته و به هنری مستقل بدل شده که در آن بازیگری، شخصیتپردازی، بومیسازی و خلاقیت صوتی در هم تنیدهاند. با وجود چالشهای فنی، ساختاری و اقتصادی، این هنر همچنان نفس میکشد، میتپد و صدای نسلها را روایت میکند. در این پرونده به بهانه اکران انیمیشن «رویا شهر» به کارگردانی محسن عنایتی و تهیهکنندگی مصطفی حسنآبادی، به سراغ صداپیشه این مجموعه؛ اردشیر منظم رفتیم و از تأثیر عمیق دوبله بر انیمیشن، چالشهای موجود در این حوزه و همچنین تحولات اخیر در دنیای دوبلاژ و لزوم توجه بیشتر به آموزشهای تخصصی در حوزه دوبله با آنان صحبت کردیم.
شما از آن دست دوبلورهایی هستید که به واسطه بازی در چند مجموعه طنز تلویزیونی، مخاطب هم با چهره شما آشناست و هم صدای شما را در یاد و خاطره دارد، سوال من این است که ماندگاری برای شما در کدام لایه ارجحتر و اولویت بوده است، یعنی دوست دارید بیشتر به واسطه صدا شما را بشناسند یا تصویر؟
به نظرم هنرهای شنیداری، ویژگی ماندگارتری نسبت به تصویر دارند. تجربه من نیز نشان داده که مخاطبان عمدتاً از طریق صدایم با من ارتباط برقرار میکنند. تصویر میتواند گذرا باشد، اما صدا، ماندگار، و تأثیرگذارتر است. من هم دوست دارم که مخاطبان بیشتر مرا به واسطه صدا به خاطر بسپارند. صدا چیزی است که همیشه با گوینده همراه است و او میتواند همیشه از آن به نحو احسن استفاده کند، یک دوبلور به واسطه یک دوبله خوب و صحیح میتواند در تجربه تاثیرگزارترین شخصیتهای تاریخ سینما، سهیم شود. به همین دلیل یک گوینده صدای خود را مانند یک سرمایه اصیل، در طول سالیان طولانی تراش خورده و جوان نگه میدارد.
یکی از نکاتی که در مورد دوبلورهای با سابقه مطرح است، حفظ کیفیت صدایشان در طول سالهاست، این تداوم چگونه حاصل میشود؟ آیا این امر تنها به ویژگیهای ذاتی مربوط است یا فن و تکنیک خاصی دارد؟
استفاده تکنیکی و مناسب از صدا خیلی موثر است. در واقع حفظ کیفیت صدا ترکیبی از ویژگیهای ذاتی و مهارت حرفهای است. ما معتقدیم که گویندهها حنجره عضلانی دارند، پس دقیقا همچون یک ورزشکار، عضلات حنجره و بیان خود را تقویت میکند. حنجره، ابزار فیزیکی ماست و جذابیت کار ما در بیان است. بیانی که اگر به درستی و با دانش از آن استفاده شود، باور پذیرتر و جذابتر خواهد شد. گویندگی نیازمند تمرین، مراقبت و شناخت عمیق از فیزیولوژی صداست.
متأسفانه هر چند وقت یکبار خبر درگذشت یکی از دوبلورهای برجسته کشور را میشنویم که موجی از غم را در میان علاقهمندان ایجاد میکند. با توجه به این فقدانها، وضعیت فعلی دوبله در ایران را چگونه ارزیابی میکنید؟
به هر حال این رسم روزگار است. اینگونه فقدانها بخش اجتناب ناپذیر در هر حرفه است. اما نکته مهم، انتقال تجربه و دانش نسل پیشین به نسل جدید است. خوشبختانه همچنان دوبله ایران پویاست و صداهای بااستعداد جدید وارد این عرصه میشوند، ولی دغدغه من این است که گاهی قدر پیشکسوتان و داشتههای ارزشمند گذشته کمتر دانسته میشود. استمرار کیفیت نیازمند احترام به تجربه و بهرهگیری از دانش حرفهای پیشینیان است.
با توجه به پیشرفت تکنولوژی و تغییر رسانهها، آیا ساختار و نگاه به دوبله نیز دستخوش تغییر شده است؟
بدون تردید. هنر همیشه سوار بر زمان است، پس ما در هر دوره با تغییر ابزار، نوع ساختار فیلمها و حتی سلیقه مخاطب مواجهیم. نسل گذشته با توجه به شرایط سخت آن زمان این حرکت را به صورت حرفهای آغاز و ریل گذاری کرد. در واقع استارت قابل توجه و چشمگیری که در گذشته رخ داده، باعث جذابیت آن در زمان حال شده است. خوشبختانه گذشت زمان نه تنها از ارزشهای این هنر نکاسته است، بلکه به آن افزوده است. در گذشته، دوبله با امکانات فنی محدودی مانند آپارات انجام میشد که نسل امروز حتی آن را از نزدیک ندیدهاند. اما امروز با نرمافزارهای دیجیتال و فضای جدید رسانهای روبهرو هستیم. این تغییرات، طبیعی و اجتناب ناپذیرند، اما مهم این است که اصول و ارزشهای حرفهای در این گذار حفظ شوند. متاسفانه در رویکردهای جدید، حرفه دوبله بصورت پیش پا افتادهای تعریف میشود و مدعیان زیادی دارد.
اما همچنان مخاطب حرفهای به کیفیت دوبله توجه میکند و تفاوتها را تشخیص میدهد و ترجیح میدهد به تماشای فیلم و انیمیشنی بنشیند که از کیفیت دوبله خوبی برخوردار باشد و صداهای آشنا را نیز تشخیص میدهد.
قطعاً. هنوز هم مخاطبان حرفهای هنگام تماشای آثار، به صداگذاریهای دقیق و آشنا توجه دارند. به همین دلیل دوبلورهای جدید سعی میکنند، یک صدای تقلیدی مشابه صداهای قدیمی بسازند. در مجموعه «عصریخبندان»، شاهد این تقلیدها بودیم و متاسفانه شاهد ابتکارهای خلاقانه نیستیم. به دلیل اینکه گوینده اطمینان و اعتمادی به هنر خود ندارد. آنچه نگرانکننده است، کاهش خلاقیت در بین نسل جدید است و شاهد تکرار الگوهای قدیمی و در برخی موارد حتی تقلید بدون نوآوری هستیم. این موضوع بهخصوص در دوبله شخصیتهای زن و تیپهای ثابت مانند کودکان، مشهود است. مثلا برای پیرزنها همچنان از تیپ صدای خانم نوراللهی استفاده میکنند و همینطور تقلید از صدای خانم حجت و… همچنین برای دختر یا پسر شیطون هم که دائما در حال تکرار شدن هستند. متاسفانه در دوبله ایران خصوصا در چند سال اخیر شاهد توانایی منحصر بفردی نبودیم که در این حرفه شاخص شود. در مقابل، در حوزه عروسکی ما نمونههایی از تیپیکسازیها را شاهدیم که با جسارت و ذوق، شخصیتهای خاص و ماندگاری خلق کردهاند.
در نهایت، برای حفظ اصالت و ارتقاء کیفیت دوبله ایران، چه راهکاری پیشنهاد میدهید؟
تا زمانی که به صدای خود و هنر خود باور نداشته باشیم، نمیتوانیم صداهای ماندگار تازهای خلق کنیم. تقلید از بزرگان نشاندهنده ارزش آثار گذشته است، اما برای آینده باید صدای خود را پیدا کنیم. باید به تربیت تخصصی نسل جدید گویندگان توجه بیشتری شود. آموزش اصولی، آشنایی با تاریخ دوبله، شناخت ابزار بیان و مهمتر از همه، ایجاد اعتماد به خلاقیت فردی، ضروری است.
یکی از نکات مهم در دوبله انیمیشن، بحث شخصیتپردازی کلامی و استفاده از لهجه یا گویشهای بومی است. لطفاً در این خصوص بیشتر برای مخاطبان توضیح بفرمایید.
این موضوع در سه ساحت جداگانه قابل بررسی است، که نباید با هم خلط شوند. یک، گفتار شخصیتپردازی اصلی، دو، تحمیل تیپ شخصی گوینده به کاراکتر و سه، بومیسازی از طریق لهجه. برخی گویندگان، به جای تحلیل نقش، صدای یک تیپ خاص و از قبل ساخته شده را به شخصیت تحمیل میکنند. نمونهاش در برخی آثار اخیر دیده میشود که گوینده تیپ معروفی را از سریالی مانند «پایتخت» گرفته و بیکم و کاست روی کاراکتر انیمیشن میگذارد. این اتفاق، ممکن است جذاب باشد اما از منظر حرفهای، با شخصیتپردازی فاصله دارد و در اینجا به نوعی فرار از شخصیت رخ داده است. باید توجه کرد که نویسنده اصلی حتما زمانی را تعلق داده و یک شخصیت خلق کرده است. حالا اگر گوینده، بدون توجه به شخصیت و تنها با هدف جذابیت، کاراکتری آماده و تیپیک که عمدتا وام گرفته از کارهای قبلی است را به شخصیت تحمیل کند، به نوعی فرار از شخصیت رخ داده و بیننده شاهد شخصیتی است که گفتارش با کاراکتر طراحی شده، هماهنگی ندارد. استفاده از گویشی محلی نیز با این رویکرد یعنی عدم تطابق شخصیت، گفتار و لهجه باعث ناهماهنگی و به عدم انسجام اثر منجر خواهد شد. البته اگر از این شیوه به شکل درستی استفاده شود، ایرادی ندارد اما مسئله اینجاست که گاهی ما یک تیپ و کاراکتر را به شخصیت تحمیل میکنیم و در این تحمیل به شخصیت اصلی توجه نداریم، در نتیجه شکاف اتفاق می افتد و دیگر نقش هویت مستقل ندارد. مجموعه تیپ، کاراکتر، گفتار سبب میشود که ما به یک شخصیت هویت بدهیم و این مسئله نیاز به یک مهندسی اصولی دارد تا همه این عناصر در یک راستا پوشاننده دیگری باشد. به همین دلیل است که میگویم دوبله با این وضعیت شبیه به بازی و سرگرمی شده است و در این حوزه هرچقدر سلیقه و انتظار مخاطب را پائین بیاوریم، خود حرفه نیز زیر سوال میرود.
استفاده از لهجههای محلی هم به نوعی بخشی از بومیسازی محسوب میشود. این امر چه زمانی مفید است و چه زمانی مخرب؟
اگر لهجه انتخابشده بهدرستی، با دقت و با شناخت فرهنگی باشد، میتواند به کار رنگ تازهای بدهد و آن را جذابتر کند. اما اگر صرفاً برای خنداندن یا جلب توجه باشد و هویتی برای کاراکتر نسازد، آسیبزاست. شخصیتپردازی، خلق هویت است. لهجه نباید جای هویت را بگیرد، بلکه باید به آن عمق ببخشد. در غیر این صورت، بیننده احساس میکند با کاراکتری مواجه است که نه صدایش مال خودش است، نه رفتارش.
یعنی گسست در عناصر شخصیتپردازی، به ناپختگی اثر منجر میشود؟
دقیقاً همینطور است. شکاف میان صدا، بازی، لهجه و شخصیت، اثر را ضعیف میکند. سطح توقع مخاطب هم پایین میآید و این بزرگترین ضربه به حرفه ماست. زمانی دوبلههایی مانند «رابین هود» معیار بودند. حتی امروز هم میتوان آنها را به عنوان نمونه درسی به نسل جدید معرفی کرد. دوبله «رابین هود»؛ یک دوبله بسیار شاخص به لحاظ تیپیکال و ساختاری است و اگر کسی اثری را دوبله میکند باید آن را با رابین هود مقایسه کند.
اگر بخواهید بهطور خاص انیمیشنهای ایرانی مانند «رویاشهر» را با دوبلههای انیمیشنهای خارجی مقایسه کنید، چه تفاوتهایی میبینید؟
در مورد انیمیشن «رویاشهر» شخصاً دعوت شدم برای تماشای نسخه نهایی ولی متأسفانه به دلایلی موفق نشدم. اما میدانم با امکاناتی محدود، بچهها با تلاش و علاقه زیاد کار کردند. مهمترین نکته این است که این، پایان کار نیست و قطعاً میتوانند در آینده آثار درخشانتری خلق کنند. بهطور کلی، انیمیشن ایران در حال پیشرفت است و دوبله خوب، سهم قابل توجهی در موفقیت آن دارد.
آیا دوبله انیمیشن ایرانی توانسته با آثار خارجی رقابت کند؟
بله، انیمیشن ایران در برخی بخشها بهویژه تولید محتوای مناسب برای گروههای سنی خاص، عملکرد رو به رشدی داشته است. با هدفگذاری صحیح مثلاً تولید انیمیشن متناسب با گروههای سنی خردسال، کودک یا نوجوان میتوان به آثار ماندگار رسید. در این مسیر، دوبله حرفهای یکی از اصلیترین ستونهای موفقیت است. خوشبختانه قطار انیمیشن ایران با سرعت خوبی در حال پیشرفت است.
بسیار سپاسگزاریم از اینکه وقت گذاشتید و این گفتوگو را با ما انجام دادید. امیدواریم همچنان شاهد حضور پررنگ شما در عرصه دوبله باشیم.
من هم از شما و تیمتان متشکرم. امیدوارم مطالبی که مطرح شد، مفید واقع شود.